احترام و تکریم انسان

از امامت‌پدیا، دانشنامهٔ امامت و ولایت
(تغییرمسیر از احترام به انسانیت)

انسان از بُعد فردی موجودی است که به‌طور ذاتی و فطری دوست‌دار کرامت و نیازمند احترام است. اعطای کرامت از سوی خداوند به انسان‌ها و دستور به رعایت احترام به دیگران و جلوگیری از بی‌احترامی به آنان همگی دال بر اهمیت موضوع کرامت انسان دارد. در همین زمنیه پیامبر خاتم (ص) باکرامت‌ترین انسان‌ها بود: «كَانَ أكْرَمَ النَّاسِ» و بیشترین تکریم را در رفتارش با خلق خدا داشت. رفتار پیامبر با مردم به تمام معنا کرامت‌آمیز بود. آن حضرت به هیچ وجه اجازه تحقیر کردن کسی را نمی‌داد و از اینکه در جامعه مردمان، یکدیگر را تحقیر کنند سخت پرهیز می‌داد.

مقدمه

انسان از بُعد فردی موجودی است که به‌طور ذاتی و فطری دوست‌دار کرامت، شخصیّت، آبرو و نیازمند احترام است. تکریم انسان از سوی خداوند، نشان‌دهنده محترم بودن او است: وَلَقَدْ كَرَّمْنَا بَنِي آدَمَ[۱] خداوند، انسان را به بهترین صورت آفریده: لَقَدْ خَلَقْنَا الْإِنْسَانَ فِي أَحْسَنِ تَقْوِيمٍ[۲]، و خود را با آفریدن او أحسن الخالقین خوانده است: فَتَبَارَكَ اللَّهُ أَحْسَنُ الْخَالِقِينَ[۳] سجده ملائکه‌ای که خود، موجودات محترمی هستند وَقَالُوا اتَّخَذَ الرَّحْمَنُ وَلَدًا سُبْحَانَهُ بَلْ عِبَادٌ مُكْرَمُونَ[۴]، برای انسان: فَإِذَا سَوَّيْتُهُ وَنَفَخْتُ فِيهِ مِنْ رُوحِي فَقَعُوا لَهُ سَاجِدِينَ[۵]، اعطای مقام خلافت الهی به وی: وَإِذْ قَالَ رَبُّكَ لِلْمَلَائِكَةِ إِنِّي جَاعِلٌ فِي الْأَرْضِ خَلِيفَةً قَالُوا أَتَجْعَلُ فِيهَا مَنْ يُفْسِدُ فِيهَا وَيَسْفِكُ الدِّمَاءَ وَنَحْنُ نُسَبِّحُ بِحَمْدِكَ وَنُقَدِّسُ لَكَ قَالَ إِنِّي أَعْلَمُ مَا لَا تَعْلَمُونَ[۶]، پیمان گرفتن خداوند از وی: وَإِذْ أَخَذَ رَبُّكَ مِنْ بَنِي آدَمَ مِنْ ظُهُورِهِمْ ذُرِّيَّتَهُمْ وَأَشْهَدَهُمْ عَلَى أَنْفُسِهِمْ أَلَسْتُ بِرَبِّكُمْ قَالُوا بَلَى شَهِدْنَا أَنْ تَقُولُوا يَوْمَ الْقِيَامَةِ إِنَّا كُنَّا عَنْ هَذَا غَافِلِينَ[۷] و مسخّر ساختن آن‌چه در آسمان‌ها و زمین است برای انسان: أَلَمْ تَرَوْا أَنَّ اللَّهَ سَخَّرَ لَكُمْ مَا فِي السَّمَاوَاتِ وَمَا فِي الْأَرْضِ وَأَسْبَغَ عَلَيْكُمْ نِعَمَهُ ظَاهِرَةً وَبَاطِنَةً وَمِنَ النَّاسِ مَنْ يُجَادِلُ فِي اللَّهِ بِغَيْرِ عِلْمٍ وَلَا هُدًى وَلَا كِتَابٍ مُنِيرٍ[۸] نیز حرمت و کرامت انسان را نشان می‌دهد.

افزون بر این، آیات بسیاری که در آن، حرمت "جان" آدمی قُلْ تَعَالَوْا أَتْلُ مَا حَرَّمَ رَبُّكُمْ عَلَيْكُمْ أَلَّا تُشْرِكُوا بِهِ شَيْئًا وَبِالْوَالِدَيْنِ إِحْسَانًا وَلَا تَقْتُلُوا أَوْلَادَكُمْ مِنْ إِمْلَاقٍ نَحْنُ نَرْزُقُكُمْ وَإِيَّاهُمْ وَلَا تَقْرَبُوا الْفَوَاحِشَ مَا ظَهَرَ مِنْهَا وَمَا بَطَنَ وَلَا تَقْتُلُوا النَّفْسَ الَّتِي حَرَّمَ اللَّهُ إِلَّا بِالْحَقِّ ذَلِكُمْ وَصَّاكُمْ بِهِ لَعَلَّكُمْ تَعْقِلُونَ[۹]، "مال" وَلَا تَأْكُلُوا أَمْوَالَكُمْ بَيْنَكُمْ بِالْبَاطِلِ وَتُدْلُوا بِهَا إِلَى الْحُكَّامِ لِتَأْكُلُوا فَرِيقًا مِنْ أَمْوَالِ النَّاسِ بِالْإِثْمِ وَأَنْتُمْ تَعْلَمُونَ[۱۰]، و "عرض و آبروی" وی لَا يُحِبُّ اللَّهُ الْجَهْرَ بِالسُّوءِ مِنَ الْقَوْلِ إِلَّا مَنْ ظُلِمَ وَكَانَ اللَّهُ سَمِيعًا عَلِيمًا[۱۱]، إِنَّ الَّذِينَ يَرْمُونَ الْمُحْصَنَاتِ الْغَافِلَاتِ الْمُؤْمِنَاتِ لُعِنُوا فِي الدُّنْيَا وَالْآخِرَةِ وَلَهُمْ عَذَابٌ عَظِيمٌ[۱۲] مطرح شده یا به سخن نیکو با مردم دستور داده وَإِذْ أَخَذْنَا مِيثَاقَ بَنِي إِسْرَائِيلَ لَا تَعْبُدُونَ إِلَّا اللَّهَ وَبِالْوَالِدَيْنِ إِحْسَانًا وَذِي الْقُرْبَى وَالْيَتَامَى وَالْمَسَاكِينِ وَقُولُوا لِلنَّاسِ حُسْنًا وَأَقِيمُوا الصَّلَاةَ وَآتُوا الزَّكَاةَ ثُمَّ تَوَلَّيْتُمْ إِلَّا قَلِيلًا مِنْكُمْ وَأَنْتُمْ مُعْرِضُونَ[۱۳] و در این جهات احکامی نیز تشریع کرده است، به تکریم انسان از سوی خداوند و اهمیت آن اشاره می‌کند؛[۱۴].

رعایت احترام دیگران و بی‌احترامی به آنان دارای آثار وضعی و تکلیفی و پاداش و کیفر خاصّی است. در برخی آیات إِنَّ الَّذِينَ أَجْرَمُوا كَانُواْ مِنَ الَّذِينَ آمَنُوا يَضْحَكُونَ وَإِذَا مَرُّواْ بِهِمْ يَتَغَامَزُونَ وَإِذَا انقَلَبُواْ إِلَى أَهْلِهِمُ انقَلَبُواْ فَكِهِينَ وَإِذَا رَأَوْهُمْ قَالُوا إِنَّ هَؤُلاء لَضَالُّونَ وَمَا أُرْسِلُوا عَلَيْهِمْ حَافِظِينَ فَالْيَوْمَ الَّذِينَ آمَنُواْ مِنَ الْكُفَّارِ يَضْحَكُونَ عَلَى الأَرَائِكِ يَنظُرُونَ هَلْ ثُوِّبَ الْكُفَّارُ مَا كَانُوا يَفْعَلُونَ [۱۵] و روایات، اثر وضعی بی‌احترامی، اهانت و تحقیر خودشخص و رسوایی او در آخرت دانسته شده است؛[۱۶] چنان‌که منفعت و خیر احترام نیز به احترام‌گزار باز می‌گردد. ذَلِكَ وَمَنْ يُعَظِّمْ حُرُمَاتِ اللَّهِ فَهُوَ خَيْرٌ لَهُ عِنْدَ رَبِّهِ وَأُحِلَّتْ لَكُمُ الْأَنْعَامُ إِلَّا مَا يُتْلَى عَلَيْكُمْ فَاجْتَنِبُوا الرِّجْسَ مِنَ الْأَوْثَانِ وَاجْتَنِبُوا قَوْلَ الزُّورِ[۱۷] نوع و شیوه احترام نزد انسان‌ها با قومیّت‌ها و ملّیّت‌های مختلف و در زمان و مکان متفاوت، یک‌سان نیست؛ بلکه متنوّع و گاهی متضادّ است. یکی از نمونه‌های احترام انسان‌ها تحیّت آنان به یک‌دیگر است. آیه وَإِذَا حُيِّيتُمْ بِتَحِيَّةٍ فَحَيُّوا بِأَحْسَنَ مِنْهَا أَوْ رُدُّوهَا إِنَّ اللَّهَ كَانَ عَلَى كُلِّ شَيْءٍ حَسِيبًا[۱۸]، سفارش می‌کند که هر تحیّت را به تحیّت بهتر یا هم‌سان پاسخ دهید[۱۹].

احترام و تکریم انسان در سیره پیامبر خاتم (ص)

سیره پیامبران در رفتار با انسان سیره موسوی است. آنان کریم بودند و در روابط اجتماعی و تعامل انسانی بر مبنای کرامت رفتار می‌کردند. انسان تا کریم نباشد نمی‌تواند تکریم کند و رسول خدا (ص) باکرامت‌ترین انسان‌ها بود، چنان که سیره‌نویسان در وصف آن حضرت نوشته‌اند: «كَانَ أكْرَمَ النَّاسِ»[۲۰] و علی (ع) در توصیف این شأن پیامبر چنین فرموده است: «كَانَ رَسُولُ اللَّهِ (ص)... أَكْرَمُهُمْ‏ عَشِيرَةً»[۲۱].

پیام‌آور کرامت انسانی، خود گرامی‌ترین خلق خدا بود که خدای سبحان در قرآن به وجود آن حضرت سوگند یاد کرده و فرموده است: لَعَمْرُكَ إِنَّهُمْ لَفِي سَكْرَتِهِمْ يَعْمَهُونَ[۲۲]. "قاضی عیاض پس از ذکر این آیه شریفه و بیان اینکه خداوند در اینجا نهایت تعظیم و تکریم را نسبت به آن وجود عزیز عنوان فرموده، از قول ابن عباس چنین نقل کرده است: «مَا خَلَقَ اللَّهُ تَعَالَى وَمَا ذَرَأَ، وَمَا بَرَأَ نَفْسًا أَكْرَمَ عَلَيْهِ مِنْ مُحَمَّدٍ (ص) وَمَا سَمِعْتُ اللَّهَ تَعَالَى أَقْسَمَ بِحَيَاةِ أَحَدٍ غَيْرِهِ»[۲۳]. شبیه به همین سخن از ابو الجوزاء[۲۴] نیز نقل شده است[۲۵].

رفتار پیامبر با مردم به تمام معنا کرامت‌آمیز بود. آن حضرت با خوش‌رویی بسیار با مردم رو به رو می‌شد و هرگز سخنی زشت بر زبان نیاورد و هیچ‌گاه کسی را سرزنش ننمود و عیب کسی را جستجو نکرد و هرگز سخن کسی را قطع نمی‌کرد مگر آنکه از حد گذشته باشد که در آن صورت با نهی و یا برخاستن سخن او را می‌برید[۲۶].

رسول خدا (ص) در زمان‌های مختلف و به بیان‌های گوناگون بر روابط اجتماعی کرامت‌آمیز تأکید می‌کرد و از جمله می‌فرمود: «وَ مَنْ‏ أَكْرَمَ‏ أَخَاهُ‏ الْمُسْلِمَ‏ فَإِنَّمَا يُكْرِمُ‏ اللَّهَ‏ عَزَّ وَ جَلَّ‏»[۲۷].

پیامبر اکرم (ص) به هیچ وجه اجازه تحقیر کردن کسی را نمی‌داد و از اینکه در جامعه مردمان، یکدیگر را تحقیر کنند سخت پرهیز می‌داد و می‌فرمود: «لَا تُحَقِّرَنَ‏ أَحَداً مِنَ‏ الْمُسْلِمِينَ‏ فَإِنَّ صَغِيرَهُمْ عِنْدَ اللَّهِ كَبِيرٌ»[۲۸].

ارزش دادن به انسان در جای جای رفتار اجتماعی پیامبر تجلی داشت، چنان که انس بن مالک گوید: "[عادت پیامبر چنین بود که] بیمار را عیادت می‌کرد و جنازه را مشایعت می‌نمود و دعوت برده را اجابت می‌کرد"[۲۹].

کرامت مداری در زندگی رسول خدا (ص) تا بدان پایه بود که آن حضرت از هر صورت و سیرتی که نمادی از زیر پا گذاشتن کرامت و منزلت و حرمت مردمان در آن وجود داشت، برائت می‌جست و آن را رسما به زیر پا می‌گذاشت. پیامبر اکرم (ص) از هرگونه رفتاری که از آن بوی تفرعن و خوی تکبر استشمام می‌شد بیزاری می‌جست و از هر حرکتی که تشبه به اشرافیت و سلطنت داشت متنفر بود و پرهیز می‌نمود، چنان که از امام صادق (ع) درباره سیره پیامبر این‌گونه روایت شده است: «كَانَ‏ يَكْرَهُ‏ أَنْ‏ يَتَشَبَّهَ‏ بِالْمُلُوكِ‏»[۳۰].

رسول خدا (ص) نگاه پررحمت و کرامت خود را از هیچ کس دریغ نمی‌کرد و حتی از سر تکریم یاران خویش نگاهش را میان آنان تقسیم می‌کرد و منزلت همگان را رعایت می‌نمود، چنان که امام صادق (ع) دراین‌باره فرمود: "رسول خدا (ص) نگاهش را میان یارانش تقسیم می‌کرد و به این و آن به مساوات نگاه می‌کرد"[۳۱].

این نمونه‌ها بیانگر آن است که راه و رسم پیامبر اکرم (ص) بر اساس منطق قرآن کریم، تکریم همه انسان‌هاست، زیرا در اندیشه قرآنی ـ نبوی راه رشد و تربیت آدمی از مسیر کرامت می‌گذرد و با همین سمت‌گیری است که مجموعه‌ای از دستورات و سفارش‌های تربیتی سامان یافته است: کرامت در نگاه، کرامت در رفتار، کرامت در گفتار. خدای سبحان به پیامبرش چنین فرموده است: وَقُلْ لِعِبَادِي يَقُولُوا الَّتِي هِيَ أَحْسَنُ[۳۲]. قرآن کریم می‌آموزد که به نیکوترین وجه سخن گفته شود تا کرامت و منزلت و حرمت‌ها حفظ شود؛ و نیز چنین می‌آموزد: وَقُولُوا لِلنَّاسِ حُسْنًا[۳۳]. امام باقر (ع) درباره این آیه چنین آموزش داده است: «قُولُوا لِلنَّاسِ‏ أَحْسَنَ‏ مَا تُحِبُّونَ‏ أَنْ‏ يُقَالَ‏ لَكُمْ‏»[۳۴].[۳۵]

جستارهای وابسته

پرسش مستقیم

منابع

پانویس

  1. «و به راستی ما فرزندان آدم را ارجمند داشته‌ایم» سوره اسراء، آیه ۷۰.
  2. «که ما انسان را در نیکوترین ساختار آفریده‌ایم،» سوره تین، آیه ۴.
  3. «خداوند که نیکوترین آفریدگاران است» سوره مؤمنون، آیه ۱۴.
  4. «و گفتند خداوند بخشنده (از فرشتگان) فرزندی گزیده است؛ پاکا که اوست؛ بلکه (فرشته‌ها تنها) بندگانی ارجمندند» سوره انبیاء، آیه ۲۶.
  5. «پس هنگامی که او را باندام برآوردم و در او از روان خویش دمیدم، برای او به فروتنی در افتید!» سوره حجر، آیه ۲۹.
  6. «و (یاد کن) آنگاه را که پروردگارت به فرشتگان فرمود: می‌خواهم جانشینی در زمین بگمارم، گفتند: آیا کسی را در آن می‌گماری که در آن تباهی می‌کند و خون‌ها می‌ریزد در حالی که ما تو را با سپاس، به پاکی می‌ستاییم و تو را پاک می‌شمریم؛ فرمود: من چیزی می‌دانم که شما نمی‌دانید» سوره بقره، آیه ۳۰.
  7. «و (یاد کن) آنگاه را که پروردگارت از پشت فرزندان آدم، زاده‌های آنها را برآورد و از آنان بر خودشان گواهی گرفت که آیا من پروردگارتان نیستم؟ گفتند: چرا، گواهی می‌دهیم؛ مبادا که در رستخیز بگویید ما از این ناآگاه بودیم» سوره اعراف، آیه ۱۷۲.
  8. «آیا ندیده‌اید که خداوند آنچه را در آسمان‌ها و در زمین است برای شما رام کرد و نعمت‌های آشکار و پنهان خود را بر شما تمام کرد؟ و برخی از مردم بی‌هیچ دانش و رهنمود و کتاب روشنی درباره خدا چالش می‌ورزند» سوره لقمان، آیه ۲۰.
  9. «بگو: بیایید تا آنچه را خداوند بر شما حرام کرده است برایتان بخوانم: اینکه چیزی را شریک او نگیرید و به پدر و مادر نیکی کنید و فرزندانتان را از ناداری نکشید؛ ما به شما و آنان روزی می‌رسانیم؛ و زشتکاری‌های آشکار و پنهان نزدیک نشوید و آن کس را که خداوند (کشتن او را) حرام کرده است جز به حق مکشید؛ این است آنچه شما را به آن سفارش کرده است باشد که خرد ورزید» سوره انعام، آیه ۱۵۱.
  10. «و دارایی‌های همدیگر را میان خود به نادرستی مخورید و آنها را (با رشوه) به سوی داوران سرازیر نکنید تا بخشی از دارایی‌های مردم را آگاهانه به حرام بخورید» سوره بقره، آیه ۱۸۸.
  11. «خداوند بانگ برداشتن به بدگویی را دوست نمی‌دارد مگر (از) کسی که بر او ستم رفته است و خداوند شنوایی داناست» سوره نساء، آیه ۱۴۸.
  12. «به راستی آنان که به زنان پاکدامن بی‌خبر مؤمن، تهمت (زنا) می‌زنند، در این جهان و در جهان واپسین لعنت شده‌اند و آنان را عذابی سترگ خواهد بود» سوره نور، آیه ۲۳.
  13. «و (یاد کنید) آنگاه را که از بنی اسرائیل پیمان گرفتیم که جز خداوند را نپرستید و با پدر و مادر و خویشاوند و یتیمان و بیچارگان نیکی کنید و با مردم سخن خوب بگویید و نماز را بر پا دارید و زکات بدهید؛ سپس جز اندکی از شما، پشت کردید در حالی که (از حق) رویگردان بودید» سوره بقره، آیه ۸۳.
  14. الکشاف، ج‌۱، ص‌۶۲۷؛ فی ظلال القرآن، ج‌۴، ص‌۲۲۲۵.
  15. «بی‌گمان بزهکاران (در دنیا) به مؤمنان می‌خندیدند و چون از کنار آنان می‌گذشتند به یکدیگر با چشم اشاره می‌کردند، و چون به نزد خویشان خود می‌رفتند، خنده‌زنان می‌رفتند، و چون آنان را می‌دیدند می‌گفتند: اینان بی‌گمان گمراهند، حال آنکه اینان را بر آنان نگهبان نفرستاده بودند، اما امروز این مؤمنان‌اند که به کافران می‌خندند. (نشسته) بر سریرهای آراسته می‌نگرند. آیا کافران به کیفر آنچه می‌کردند رسیدند؟» سوره مطففین، آیه ۲۹-۳۶.
  16. الکافی، ج ۲، ص‌۳۳۷ ـ ۳۳۸.
  17. «چنین است؛ و هر که حرمت‌های خداوند را سترگ بدارد همان نزد پروردگارش برای او بهتر است. و (گوشت) چارپایان بر شما حلال است جز آنچه (حرام بودن آن) برایتان خوانده شود پس، از پلیدی‌ها که بت‌هایند دوری گزینید و از گفتار دروغ (نیز) بپرهیزید» سوره حج، آیه ۳۰.
  18. «و چون به شما درودی گفته شد، با درودی بهتر از آن یا همانند آن پاسخ دهید؛ بی‌گمان خداوند حسابرس همه چیز است» سوره نساء، آیه ۸۶.
  19. ذبیح‌زاده، محمد هادی، مقاله «احترام»، دائرة المعارف قرآن کریم ج۲.
  20. «[پیامبر] باکرامت‌ترین مردمان بود». سیرة ابن‌کثیر، ج۲، ص۶۱۴؛ و نیز ر. ک: شمائل الرسول، ص۹۱.
  21. «رسول خدا (ص) گرامی‌ترین شخص خاندانش بود». الشفا بتعریف حقوق المصطفی، ج۱، ص۱۵۵؛ مکارم الاخلاق، ص۱۸؛ الوفاء بأحوال المصطفی، ج۲، ص۴۷۱.
  22. «(امّا) به جان تو سوگند که آنان در سرمستی خویش سرگشته بودند» سوره حجر، آیه ۷۲.
  23. «خدای متعال وجودی را گرامی‌تر از محمد (ص) نیافرید و لباس هستی نپوشانید، و من نشنیده‌ام که خداوند جز به وجود [گرامی] او به کس دیگری سوگند یاد کرده باشد». دلائل النبوة أبی نعیم الاصبهانی، ج۱، ص۶۳؛ الشفا بتعریف حقوق المصطفی، ج۱، ص۴۱.
  24. او اوس بن عبدالله ربعی بصری است که از ابن عباس، عایشه، عبدالله بن عمر، ابوهریرة و صفوان بن عسال روایت کرده است و عده‌ای از جمله قتاده، عمرو بن مالک، بدیل بن میسرة و ابو اشهب از او روایت کرده‌اند و چنان که حاکم گفته از راویان ثقه است. وی در سال ۸۳ هجری از دنیا رفته است. ر. ک: الطبقات الکبری، ج۷، ص۲۲۳-۲۲۴؛ حلیة الاولیاء، ج۳، ص۷۸-۸۲؛ صلاح الدین خلیل بن ایبک الصفدی، الوافی بالوفیات، دار النشر فرانز شتاینر بقیسبادن، ۱۴۰۱ ق. ج۹، ص۴۴۶؛ شهاب الدین احمد بن علی ابن حجر العسقلانی، تهذیب التهذیب، دارالفکر، بیروت، ۱۴۰۴ ق. ج۱، ص۳۳۵-۳۳۶.
  25. «مَا أَقْسَمَ اللَّهُ تَعَالَى بِحَيَاةِ أَحَدٍ غَيْرَ مُحَمَّدٍ (ص) وَ مَا سَمِعْتُ اللهَ تَعَالی أَقْسَمَ بِحَیَاةِ أَحَدٍ غَیْرِهِ». الشفا بتعریف حقوق المصطفی، ج۱، ص۴۱.
  26. منابع پانوشت ۲، ص۱۷-۱۹.
  27. «هر کس برادر مسلمانش را تکریم کند، بی‌گمان خدای عز و جل را تکریم کرده است». المطالب العالیة، ج۲، ص۳۶۹؛ قریب به همین: الجامع الصغیر، ج۲، ص۵۸۰؛ و از امام صادق (ع) نقل شده است که فرمود: «مَنْ‏ أَتَاهُ‏ أَخُوهُ‏ الْمُسْلِمُ‏ فَأَكْرَمَهُ‏ فَإِنَّمَا أَكْرَمَ اللَّهَ عَزَّوَجَلَّ» الکافی، ج۲، ص۲۰۶؛ وسائل الشیعة، ج۱۱، ص۵۹۰-۵۹۱.
  28. «مبادا فردی از مسلمانان را کوچک بشمارید و تحقیر کنید که کوچک آنان نزد خدا بزرگ است». تنبیه الخواطر، ج۱، ص۳۱؛ کنزالعمال، ج۱۶، ص۱۶ [«صَغِیرَ الْمُسْلِمِينَ‏» آمده است].
  29. «كَانَ رَسُولُ اللَّهِ (ص) يَعُودُ الْمَرِيضَ وَ يَتْبَعُ‏ الْجَنَازَةَ وَ يُجِيبُ‏ دَعْوَةَ الْمَمْلُوكِ‏»؛ مکارم الاخلاق، ص۱۵؛ بحارالانوار، ج۱۶، ص۲۲۹.
  30. «[پیامبر] بد می‌دانست که تشبه به سلاطین داشته باشد». الکافی، ج۶، ص۲۷۲؛ بحارالانوار، ج۱۶، ص۲۶۲.
  31. «كَانَ رَسُولُ اللَّهِ (ص) يَقْسِمُ‏ لَحَظَاتِهِ‏ بَيْنَ‏ أَصْحَابِهِ‏ فَيَنْظُرُ إِلَى ذَا وَ يَنْظُرُ إِلَى ذَا بِالسَّوِيَّةِ»؛ الکافی، ج۸، ص۲۶۸؛ بحارالانوار، ج۱۶، ص۲۸۰.
  32. «و به بندگانم بگو تا گفتاری که نیکوتر است بر زبان آورند» سوره اسراء، آیه ۵۳.
  33. «و با مردم سخن خوب بگویید» سوره بقره، آیه ۸۳.
  34. «به بهترین و پسندیده‌ترین وجهی که دوست دارید با شما سخن بگویند با مردم سخن بگویید». الکافی، ج۲، ص۱۶۵؛ روضة الواعظین، ص۴۰۵.
  35. دل‍ش‍اد ت‍ه‍ران‍ی‌، م‍ص‍طف‍ی‌، سیره نبوی ج۲، ص ۷۳-۸۱.