حدیث غدیر در سیره و معارف معصومان

از امامت‌پدیا، دانشنامهٔ امامت و ولایت

نسخه‌ای که می‌بینید نسخه‌ای قدیمی از صفحه‌است که توسط Wasity (بحث | مشارکت‌ها) در تاریخ ‏۱ مهٔ ۲۰۲۲، ساعت ۱۳:۱۱ ویرایش شده است. این نسخه ممکن است تفاوت‌های عمده‌ای با نسخهٔ فعلی بدارد.

(تفاوت) → نسخهٔ قدیمی‌تر | نمایش نسخهٔ فعلی (تفاوت) | نسخهٔ جدیدتر ← (تفاوت)

اهل‌بیت پیامبر(ص) و حدیث غدیر

پس از پیامبر اکرم(ص) اهل‌بیت معصوم او به تبلیغ و نشر حدیث غدیر پرداختند. امیرالمؤمنین(ع) این کار را آغاز کرد و صدیقه طاهره(س) نیز در این باره به یاری او شتافت. امیرالمؤمنین(ع) چه در دوران قبل و چه بعد از خلافت ظاهری، حدیث غدیر را تبلیغ کرد. امام(ع) در سخنانی که در شورای شش نفره‌ای- که از سوی عمر برای تعیین جانشین او تشکیل شده بود- ایراد کرد، فضائل و مناقب خود را بیان فرمود که حدیث غدیر از آن جمله است[۱]. همچنین در جمع عده‌ای از مسلمانان در مسجد پیامبر(ص) در دوران خلافت عثمان حدیث غدیر را به آنان یادآور شد[۲].

مهم‌ترین اقدام امیرالمؤمنین(ع) در این باره در دوران خلافت ظاهری او در رحبه کوفه انجام گرفت، زیرا مردم را جمع کرد و از آنان خواست تا هر کس شاهد واقعه غدیر بوده و سخنرانی پیامبر(ص) را شنیده است بر آن گواهی دهد، که به نقل احمد بن حنبل سی نفر، و به گفته ابونعیم، افراد بسیاری بر پای خاستند و بر حدیث غدیر گواهی دادند[۳].

پس از امیرالمؤمنین(ع) دیگر امامان اهل‌بیت(ع) نیز در شرایط مناسب، حدیث غدیر را بازگو می‌کردند، تا این سند استوار ولایت، زنده و پایدار بماند، چنان‌که امام حسن مجتبی(ع) پس از امضای عهدنامه صلح با معاویه برای مردم سخنرانی کرد و درباره فضایل و برجستگی‌های اهل‌بیت پیامبر(ص) سخن گفت که حدیث غدیر از آن جمله است[۴]. امام(ع) با این کار خود می‌خواست مردم را از این حقیقت آگاه سازد که پیشوای واقعی و جانشین برحق پیامبر(ص) اوست نه معاویه، و امضای عهدنامه صلح و واگذار کردن امر خلافت به معاویه صرفاً برای حفظ مصالح امت اسلامی بوده است.

امام حسین(ع) نیز در خطبه غرّایی در جمع بسیاری از صحابه و تابعین - که شمار آنان هفتصد نفر نقل شده است - در سرزمین منی درباره فضائل و مناقب اهل‌بیت پیامبر(ص) و اینکه رهبری امت اسلامی حق آنان است نه معاویه، سخن گفت و از آن جمله حدیث غدیر را برای آنان یادآوری کرد، و از آنان خواست تا آن مطالب را برای کسانی که مورد اعتماد آنان است بازگو کنند[۵].[۶]

  1. المناقب خوارزمی، ص۳۱۳، حدیث ۳۱۴.
  2. فرائد السمطین، جوینی، ج۱، ص۳۱۲، حدیث ۲۵۰.
  3. المسند، احمد بن حنبل، تحقیق حمزة احمد الزین، ج۱۴، ص۴۳۶، حدیث ۱۹۱۹۸.
  4. کتاب الولایة، ابن‌عقده الکوفی، ص۱۸۲-۱۸۹، حدیث ۱۷.
  5. کتاب سلیم بن قیس هلالی، ص۱۹۱-۱۹۴.
  6. ربانی گلپایگانی، علی، براهین و نصوص امامت، ص ۲۱۶.