زید بن حارثه
مقدمه
زید، پسر حارثة بن شراحیل، اصالتاً اهل یمن و قحطانی[۱] و از قبیله کلب است[۲]. او حدود بیست سال قبل از بعثت پیامبر(ص) در یمن به دنیا آمد؛ پس او بیست سال از پیامبر(ص) کوچکتر و ده سال از علی(ع) بزرگتر بوده است[۳]. زید چهرهای سفید متمایل به سرخ داشت[۴]. وی مردی کوتاه قامت، مهربان خونگرم و زود جوش بود. او به سرعت با دیگران انس میگرفت و رابطه شدید عاطفی برقرار میکرد، به گونهای که در اولین دیدار، در دل انسان جای میگرفت[۵]. او دارای ظرفیت فوق العاده برای پذیرش دیگران، با هر نوع شخصیتی بود. به دلیل همین جنبه از شخصیت زید بود که پیامبر(ص)، همواره او را برای مدیریت و فرماندهی بر میگزید. حارثه، پدر زید، با زنی از قبیله طی به نام سعدی ازدواج کرد و او سه فرزند به نامهای جبله، زید و اسماء به دنیا آورد و سپس درگذشت[۶]. [روزی] سعدی به همراه کودکش، زید؛ به دیدار بستگان خود میرفت که گروهی از سواران قبیله بنی قین بن جسر در دوره جاهلیت بر آنان حمله کردند و زید را که پسر بچهای چابک بود، به بردگی گرفتند و او را در بازار عکاظ به فروش گذاشتند. حکیم بن حزام، برادر زاده خدیجه، در سفری که به شام رفت، زید را به همراه چند برده دیگر خریداری کرد و به مکه آورد. حکیم بن حزام، زید را به چهار صد درهم خرید[۷]. زید در این هنگام کودکی نابالغ و در حدود هشت ساله بود[۸]. پس از بازگشت حکیم بن حزام، خدیجه به دیدن او آمد. این داستان در زمانی است که خدیجه با پیامبر(ص) ازدواج کرده بود. حکیم به خدیجه گفت: "عمه جان! هر یک از این پسرها را که میخواهی، برای خودت انتخاب کن". خدیجه زید را به عنوان غلام به خانهاش برد. [پس] خدیجه زید را به پیامبر(ص) بخشید و پیامبر(ص) هم او را آزاد کرد و پسر خود خواند[۹].[۱۰]
جستارهای وابسته
منابع
پانویس
- ↑ الطبقات الکبری، ابن سعد (ترجمه: مهدوی دامغانی)، ج۳، ص۳۳.
- ↑ السیرة النبویه، ابن هشام (ترجمه: رسولی)، ج۱، ص۱۶۲.
- ↑ الاستیعاب، ابن عبد البر، ج۲، ص۵۴۳.
- ↑ اسد الغابه، ابن اثیر، ج۲، ص۱۳۲.
- ↑ أنساب الأشراف، بلاذری، ج۱، ص۴۷۰.
- ↑ اسد الغابه، ابن اثیر، ج۱، ص۳۲۰.
- ↑ الطبقات الکبری، ابن سعد (ترجمه: مهدوی دامغانی)، ج۳، ص۳۳.
- ↑ معجم الصحابه، ابن قانع، ج۵، ص۱۷۰۳.
- ↑ السیرة النبویه، ابن هشام (ترجمه: رسولی)، ج۱، ص۱۶۲.
- ↑ کاظمی، محمد ایوب، مقاله «زید بن حارثه»، دایرة المعارف صحابه پیامبر اعظم، ج۵، ص۱۹۶-۱۹۷.