عبادت در معارف و سیره نبوی

از امامت‌پدیا، دانشنامهٔ امامت و ولایت

نسخه‌ای که می‌بینید نسخه‌ای قدیمی از صفحه‌است که توسط Bahmani (بحث | مشارکت‌ها) در تاریخ ‏۱۴ ژوئن ۲۰۲۲، ساعت ۱۷:۲۰ ویرایش شده است. این نسخه ممکن است تفاوت‌های عمده‌ای با نسخهٔ فعلی بدارد.

مقدمه

عبادت، برگرفته از واژه عربی "عبد"، به معنای بندگی[۱] و خضوع و تذلل است[۲]. عبادت، اظهار بندگی به درگاه خداوند است. این اظهار بندگی، شرایطی دارد که در سیره و کلام رسول خدا(ص) بدان پرداخته شده است[۳].

هدف از آفرینش، عبادت، بندگی و خداپرستی است. همچنین می‌دانیم آنانی که عارف‌ترند، عابدترند. عارفان، خدایشان را عاشقانه عبادت می‌کنند و خود را در محضر او بسیار کوچک می‌بینند. درباره سرسلسله عارفان، حضرت ختمی مرتبت آمده است که هرگاه به نماز می‌ایستاد، از خوف خداوند، رنگ از چهره‌اش می‌پرسید[۴].

همچنین یکی از همسران رسول الله(ص) نقل می‌کند: «رسول خدا(ص) چنین بود که با ما گرم گفت‌وگو بود. چون وقت نماز می‌رسید (چنان حالش دگرگون می‌شد) که گویا نه او ما را می‌شناخته است و نه ما او را می‌شناسیم»[۵]. ایشان پیشاپیش برای وقت نماز لحظه شماری می‌کرد، چنانکه آمده است: «پیامبر اکرم(ص) برای وقت نماز انتظار می‌کشید و شوقش برای عبادت افزون می‌شد و چشم به راه رسیدن وقت نماز بود»[۶]. ایشان نماز وعبادت را بسیار دوست می‌داشت و می‌فرمودند: «جَعَلَ قُرَّةَ عَيْنِي فِي الصَّلَاةِ وَ الصَّوْمِ‌»[۷].

نقل است که روزی جبرئیل بر حضرت فرود آمد و عرض کرد: خدای متعال سلام می‌رساند و می‌فرماید: این دشت مکه و بطحا از آن توست اگر بخواهی آن را برایت پر از طلا کنم! حضرت رسول سه بار به آسمان نگاه کرد، سپس گفت: «نه، خدایا! می‌خواهم یک روز سیر باشم تا تو را حمد و شکر کنم، یک روز گرسنه باشم تا از تو بخواهم؛ «قَالَ لَا يَا رَبِّ وَ لَكِنْ أَشْبَعُ يَوْماً فَأَحْمَدُكَ وَ أَجُوعُ يَوْماً فَأَسْأَلُكَ»[۸].

رسول الله، به واقع بنده پاک خدا بود. این امر زمانی خود را بیشتر می‌نمایاند که وقتی یک زن بدوی به آن حضرت گفت: چرا مثل بندگان غذا می‌خوری و می‌نشینی، حضرت فرمود: «وَيْحَكِ وَ أَيُّ عَبْدٍ أَعْبَدُ مِنِّي‌»[۹]. رسول الله همواره خداوند را ناظر بر بندگان می‌دید و می‌فرمود: «اعْبُدِ اللَّهَ كَأَنَّكَ تَرَاهُ فَإِنْ لَمْ تَكُنْ تَرَاهُ فَإِنَّهُ يَرَاكَ»[۱۰].

ایشان سستی را آفت عبادت می‌دانست و می‌فرمود: «آفَةُ الْعِبَادَةِ الْفَتْرَةُ»[۱۱]. رسول الله(ص)، عبادت پنهانی را می‌پسندید و آن را برتر از عبادت آشکار می‌دانست: «السِّرُّ أَفْضَلُ مِنْ الْعَلَانِيَةِ وَ الْعَلَانِيَةُ أَفْضَلُ لِمَنْ أَرَادَ الِاقْتِدَاءَ»[۱۲].

حضرت علی(ع) در نهج البلاغه می‌فرماید: پیامبر هر سال در غار حرا به عبادت می‌پرداخت و کسی جز من او را نمی‌دید[۱۳]... رسول الله(ص) هماره در حال عبادت بود. حضرت در دشت و کوه و سبزه و گیاه و جانداران، آثار صنع الهی را می‌دید. با دیدن زمین و ماه و خورشید ضمن عبرت‌آموزی و درس‌آموزی از حرکت و سیر آنها، به عظمت آفریننده آنها توجه داشت و روحش با ابدیت پیوند می‌یافت. خلوت‌های او با پروردگار و مشاهده انجم و افلاک به عنوان آیات بزرگ الهی، دل او را به خود مشغول می‌کرد. بیشتر دوست داشت تنها باشد، فکر کند، درس بیاموزد و به خودسازی بپردازد. کم می‌خوابید و کم می‌خورد. حضرت مخصوصاً پس از ۳۵ سالگی، هر ساله حدود یک ماه به غار حرا می‌رفت و در آنجا به راز و نیاز با خدا مشغول شده و به سیر و سیاحت در آیات الهی می‌پرداخت و این در ماه رمضان بیشتر اتفاق می‌افتاد[۱۴].

شاید ویژگی‌های یک عابد حقیقی را در گفت‌وگوی خداوند با رسول الله(ص) در شب معراج بتوان دریافت. خداوند متعال در بخشی از حدیث معراج از پیامبر اکرم(ص) می‌پرسد: ای احمد! آیا می‌دانی چه زمانی بنده‌ام عابد راستین به شمار می‌رود، سپس می‌فرماید اگر هفت ویژگی در (بنده من) جمع باشد، شایسته این نام است:

  1. تقوایی که وی را از مرتکب شدن بر محرّمات باز دارد.
  2. سکوتی که وی را از مرتکب شدن بر محرّمات باز دارد.
  3. ترس و خشیتی که هر روز به واسطه آن بگرید و فروتنی‌اش در برابر عظمت پروردگارش افزون گردد.
  4. حیا و پاک دامنی (که به واسطه آن) در خلوت (نیز) از من شرم کند.
  5. به اندازه رفع نیازش بخورد.
  6. از زرق و برق دنیا روی گردان باشد؛ زیرا می‌داند که من زرق و برق دنیا را دوست نمی‌دارم.
  7. به خوبان محبت ورزد به دلیل آنکه می‌داند من به آنها عشق می‌ورزم.[۱۵]

عبادت

«پیامبر خاتم پاره‌ای از شب، گاهی نصف، گاهی ثلث و گاهی دو ثلث شب را به عبادت می‌پرداخت. با اینکه تمام روزش، خصوصاً در مدینه در تلاش بود، از وقت عبادتش نمی‌کاست. او آرامش کامل خویش را در عبادت و راز و نیاز با حق می‌یافت. عبادتش به منظور طمع بهشت یا ترس از جهنم نبود، بلکه عاشقانه و سپاس گزارانه بود. روزی یکی از همسرانش گفت: تو دیگر چرا آن همه عبادت می‌کنی؟ تو که آمرزیدهای. جواب داد: آیا یک بنده سپاسگزار نباشم؟

بسیار روزه می‌گرفت. علاوه بر ماه رمضان و قسمتی از شعبان، یک روز در میان روزه می‌گرفت. دهه آخر ماه رمضان، بسترش به کلی جمع می‌شد و در مسجد معتکف می‌گشت و یک سره به عبادت می‌پرداخت، ولی به دیگران می‌گفت کافی است در هر ماه، سه روز روزه بگیرید.

[می‌فرمود] به اندازه طاقت عبادت کنید. بیش از ظرفیت خود، بر خود تحمیل نکنید که اثر معکوس دارد. با رهبانیت و انزوا و گوشه‌گیری و ترک اهل و عیال مخالف بود. بعضی از اصحاب که چنین تصمیمی گرفته بودند، مورد ملامت[ایشان] قرار گرفتند.

می‌فرمود بدن شما، زن و فرزند شما و یاران شما همه حقوقی بر شما دارند و باید آنها را رعایت کنید. در حال انفراد عبادت را طول می‌داد و گاهی در حال تهجد ساعت‌ها سرگرم بود، [ولی] در جماعت به اختصار می‌کوشید. رعایت حال اضعف مأمومین را لازم می‌شمرد و به آن توصیه می‌کرد»[۱۶].[۱۷].

عبادت و بندگی

هدف از آفرینش انسان، عبادت، بندگی و خداپرستی است. در این راستا آنانی که عارف ترند، عابدترند. آنان عاشقانه خدایشان را عبادت می‌کنند و در محضر او، خود را بسیار کوچک می‌بینند. درباره سر سلسله عارفان، حضرت ختمی مرتبت آمده است که هرگاه به نماز می‌ایستاد، از خوف خداوند، رنگ از چهره‌اش می‌پرید[۱۸]. همچنین از قول یکی از همسران رسول الله(ص) آمده است: «رسول خدا(ص) چنین بود که با ما سرگرم گفت‌وگو بود، ولی چون وقت نماز می‌رسید، چنان حالش دگرگون می‌شد که گویا نه او ما را می‌شناخته است و نه ما او را می‌شناسیم».[۱۹].

ایشان برای وقت نماز لحظه‌شماری می‌کرد، چنان که آمده است: «كَانَ النَّبِيُّ يَنْتَظِرُ وَقْتَ الصَّلَاةِ وَ يَشْتَدُّ شَوْقُهُ وَ يَتَرَقَّبُ دُخُولَهُ»[۲۰]؛ پیامبر اکرم(ص) برای وقت نماز انتظار می‌کشید و شوقش برای عبادت افزون می‌شد و چشم به راه رسیدن وقت نماز بود.

نماز و عبادت را بسیار دوست می‌داشت و می‌فرمود: «جُعِلَ قُرَّةُ عَيْنِي فِي الصَّلَاةِ وَ الصَّوْمِ‌»؛ «روشنایی چشم من در نماز و روزه قرار داده شده است»[۲۱].

روزی جبرئیل بر حضرت نازل شد و عرض کرد: «خدای متعال سلام می‌رساند و می‌فرماید: این دشت مکه و بطحا از آن توست. اگر بخواهی آن را برایت پر از طلا کنم!» حضرت رسول سه بار به آسمان نگاه کرد. سپس گفت: «لَا يَا رَبِّ، وَ لَكِنْ أَشْبَعُ يَوْماً، وَ أَجُوعُ يَوْماً فَأَحْمَدُكَ وَ أَجُوعُ يَوْماً فَأَسْأَلُكَ»؛ «نه، خدایا! می‌خواهم یک روز سیر باشم تا تو را حمد و شکر کنم و یک روز گرسنه باشم تا از تو مسئلت کنم»[۲۲]. محمد(ص)، بنده پاک خدا بود. وقتی یک زن بَدَوی به آن حضرت گفت: چرا مثل بندگان غذا می‌خوری و می‌نشینی، حضرت فرمود: «وَيْحَكِ وَ أَيُّ عَبْدٍ أَعْبَدُ مِنِّي‌»؛ «وای بر تو! چه کسی از من بنده‌تر است»[۲۳].

رسول الله(ص) همواره خداوند را ناظر بندگان می‌دید و می‌فرمود: «اعْبُدِ اللَّهَ كَأَنَّكَ تَرَاهُ فَإِنْ لَمْ تَكُنْ تَرَاهُ فَإِنَّهُ يَرَاكَ‌» «خدا را چنان عبادت کن که گویی او را می‌بینی؛ زیرا اگر تو او را نمی‌بینی، او تو را می‌بیند».[۲۴].

ایشان آفت عبادت را سستی می‌دانست و می‌فرمود: «آفَةُ الْعِبَادَةِ الْفَتْرَةُ»[۲۵]؛ از سوی دیگر، عبادت پنهانی را می‌پسندید و آن را برتر ازعبادت آشکار می‌شمرد: «أَلسِّرُّ أَفْضَلُ مِنَ الْعَلَانِيَةُ وَ الْعَلَانِيَةُ لِمَنْ أَرَادَ الْإِقْتِدَاءَ» «عبادت و حسنه نهانی بهتر از آشکار است. انجام آشکار این کارها برای کسی خوب است که بخواهد الگو قرار گیرد»[۲۶].

حضرت علی(ع) در نهج البلاغه می‌فرماید: «پیامبر هر سال در غار حرا به عبادت می‌پرداخت و کسی جز من، او را نمی‌دید»[۲۷]. رسول الله(ص) همیشه در حال عبادت بود. او در دشت و کوه و سبزه و گیاه و جانداران، آثار آفرینش الهی را می‌دید. با دیدن زمین و ماه و خورشید به عظمت آفریننده آنها توجه می‌کرد. روحش با ابدیت پیوند داشت. خلوت‌های او با پروردگار و مشاهده افلاک به عنوان آیات بزرگ الهی، دل او را به خود مشغول می‌ساخت. او دوست داشت بیشتر تنها باشد، فکر کند، درس بیاموزد و به خودسازی بپردازد. کم می‌خوابید و کم می‌خورد. حضرت به ویژه پس از ۳۵ سالگی، هر ساله حدود یک ماه به غار حرا می‌رفت و در آنجا به راز و نیاز با خدا و سیر و سیاحت در آیات الهی می‌پرداخت. این کار بیشتر در ماه رمضان اتفاق می‌افتاد[۲۸]. شاید ویژگی‌های یک عابد حقیقی را در گفت وگوی خداوند با رسول الله(ص) در شب معراج بتوان دریافت.

خداوند متعال در روز معراج از پیامبر اکرم(ص) پرسید: ای احمد! آیا می‌دانی چه زمانی بنده‌ام عابد راستین به شمار می‌رود؟ اگر هفت ویژگی در بنده من جمع باشد، شایسته این نام است: تقوایی که وی را از انجام محرمات بازدارد؛ سکوتی که وی را از انجام محرمات بازدارد؛ ترس و خشیتی که هر روز به واسطه آن بگرید و فروتنی‌اش در برابر عظمت پروردگارش افزون گردد؛ حیا و پاک دامنی که به واسطه آن در خلوت نیز از من شرم کند؛ میل به خوردن، به اندازه رفع نیاز؛ میل به روی‌گردانی از زرق و برق دنیا؛ زیرا می‌داند که من زرق و برق دنیا را دوست نمی‌دارم؛ محبت به خوبان به دلیل آنکه می‌داند من به آنها عشق می‌ورزم[۲۹].

پرسش مستقیم

منابع

پانویس

  1. ابن منظور، لسان العرب، ج۱، ص۲۷۰-۲۷۱؛ ابن فارس، معجم مقاییس اللغه، ج ۴، ص ۲۰۶ - ۲۰۷ و خلیل بن احمد فراهیدی، کتاب العین، ج۲، ص۴۹.
  2. لسان العرب، ص ۲۷۱.
  3. حسینی ایمنی، سید علی اکبر، فرهنگنامه سیره پیامبر اعظم، ص ۴۹۲.
  4. سنن النبی، ص۲۵۱.
  5. سنن النبی، ص۲۵۱.
  6. سنن النبی، ص۲۶۸.
  7. «روشنایی چشم من در نماز و روزه قرار داده شده است»سنن النبی، ص۲۶۸.
  8. مکارم الاخلاق، طبرسی، ص۲۴.
  9. «وای بر تو! چه کسی از من بنده‌تر است» مکارم الاخلاق، طبرسی، ص۱۶.
  10. «خدا را چنان عبادت کن که گویی او را می‌بینی؛ زیرا اگر تو او را نمی‌بینی، او تو را می‌بیند». میزان الحکمه، ج۷، ص۳۴۱۶.
  11. میزان الحکمه، ج۷، ص۳۴۲۸.
  12. «(عبادت و حسنه) نهانی بهتر از آشکار است. انجام آشکار (این کارها) برای کسی (خوب) است که بخواهد الگو قرار گیرد». کنز العمال، ح۵۲۷۳.
  13. نهج البلاغه، خطبه ۱۸۷.
  14. نک: نهج البلاغه، خطبه ۲۳۴.
  15. اسحاقی، سید حسین، مروارید نبوت ص ۱۴.
  16. مرتضی مطهری، مقدمه‌ای بر جهان‌بینی اسلامی، ص۲۳۹ و ۲۴۰.
  17. اردشیری لاجیمی، حسن، سیره نبوی از نگاه استاد مطهری ص ۳۴.
  18. سنن النبی، ص۲۵۱.
  19. «كَانَ رَسُولُ اللَّهِ(ص) يُحَدِّثُنَا وَ نُحَدِّثُهُ فَإِذَا حَضَرَتِ الصَّلَاةُ فَكَأَنَّهُ لَمْ يَعْرِفْنَا وَ لَمْ نَعْرِفْهُ»؛ سنن النبی، ص۲۵۱.
  20. سنن النبی، ص۲۶۸.
  21. سنن النبی، ص۲۶۸.
  22. مکارم الاخلاق، ص۲۴.
  23. مکارم الاخلاق، ص۱۶.
  24. میزان الحکمه، ج۷، ص۳۴۱۶.
  25. میزان الحکمه، ج۷، ص۳۴۲۸.
  26. کنز العمال، ص۵۲۷۳.
  27. نهج البلاغه، خطبه ۱۸۷.
  28. نک: نهج البلاغه، خطبه ۲۳۴.
  29. اسحاقی، سید حسین، رسول مهربانی ص ۲۹.