رهبری سیاسی در معارف دعا و زیارات

از امامت‌پدیا، دانشنامهٔ امامت و ولایت

نسخه‌ای که می‌بینید نسخه‌ای قدیمی از صفحه‌است که توسط Bahmani (بحث | مشارکت‌ها) در تاریخ ‏۱۹ ژوئن ۲۰۲۲، ساعت ۱۴:۲۱ ویرایش شده است. این نسخه ممکن است تفاوت‌های عمده‌ای با نسخهٔ فعلی بدارد.

مقدمه

در دیدگاه شیعه، ویژگی‌های اخلاقی، علمی و نفوذ باطنی، مقدمه رهبری سیاسی است و امام مسلمانان، پیش از آن‌که جامعه را از نظر سیاسی اداره کند، باید در دانش و اخلاق، سرآمد بوده، در تصرف دل‌ها توانا باشد و شیعه، با همین معیار، امام علی(ع) را جانشین بدون واسطه پیامبر(ص) می‌داند و پس از او، یازده امام معصوم را به عنوان رهبران سیاسی خود، پذیرفته است و فرمان آنها را فرمان خدا و پیامبر او می‌داند، چنانچه از پیامبر خدا(ص) روایت شده: «از کسی که خداوند، او را بر شما ولایت داده است، شنوایی و اطاعت داشته باشید، که او [مایه] نظام یافتن اسلام است»[۱]. شیعیان، پیروِ امامی هستند که خداوند، او را «حاکم» قرار داده است و چنین امامی، «نظام اسلام» است و اگر از دیگری پیروی شود، انسجام دین اسلام، گسسته می‌شود و در برابر بیگانگان، کارساز نخواهد بود.[۲]

رهبری سیاسی در روزگار غیبت

مکتب شیعه، در برابر دانش گسترده اهل بیت(ع) و اخلاق بی‌بدیل معصومان(ع)، فروتن است و احدی را برای رهبری سیاسی، در رتبه آنان نمی‌داند و از سویی، خِرد، حکم می‌کند که هرگاه رسیدن به مرتبه اعلا ممکن نیست باید به مرتبه‌ای پایین‌تر دست یازید و رها کردن جامعه، پسندیده نیست. بنا بر این، نظریه مترقّی ولایت فقیه، با پشتوانه عقل و نقل، در زمان غیبت، شکل می‌گیرد و ولی فقیه، جامعه شیعه را برای ظهور منجی بشر، آماده می‌نماید تا ولی مطلق، امام زمان(ع)، بشر را به سوی سعادت، رهنمون گردد. امید که خدمتگزاران نظام جمهوری اسلامی، همان مردمانی باشند که طبق نقل، حدود یک‌هزار و چهارصد سال پیش، پیامبر(ص) به قیام آنان نوید داد و فرمود: «يَخْرُجُ نَاسٌ مِنَ الْمَشْرِقِ فَيُوَطِّئُونَ لِلْمَهْدِيِّ سُلْطَانَهُ»[۳].[۴]

منابع

پانویس

  1. «اسْمَعُوا وَ أَطِيعُوا لِمَنْ وَلَّاهُ اللَّهُ الْأَمْرَ فَإِنَّهُ نِظَامُ الْإِسْلَامِ»؛ الأمالی، مفید، ص۱۴، ح۲.
  2. محمدی ری‌شهری، محمد، شرح زیارت جامعه کبیره ، ص ۱۱۰.
  3. «مردمی از مشرق قیام می‌کنند و زمینه حاکمیت مهدی را فراهم می‌آورند» کنز العمال، ج۱۴، ص۲۶۳، ح۳۸۶۵۷.
  4. محمدی ری‌شهری، محمد، شرح زیارت جامعه کبیره ، ص ۱۱۰.