اطاعت در لغت

از امامت‌پدیا، دانشنامهٔ امامت و ولایت

نسخه‌ای که می‌بینید نسخه‌ای قدیمی از صفحه‌است که توسط HeydariBot (بحث | مشارکت‌ها) در تاریخ ‏۱۱ ژوئیهٔ ۲۰۲۲، ساعت ۰۱:۴۶ ویرایش شده است. این نسخه ممکن است تفاوت‌های عمده‌ای با نسخهٔ فعلی بدارد.

مقدمه

این واژه از ریشه "ط‌ ـ‌ و‌ـ‌ ع" "ضد کَرْه" به‌معنای فرمان بردن[۱] همراه با خضوع و رغبت است[۲].

در تفاوت "اطاعت" با "اِتّباع" و "اجابت" گفته‌اند: اطاعت فرمانبری از موجودی برتر است، در حالی‌ که اِتّباع، مطلق پیروی با فرمان یا بدون‌ فرمان، و اجابت، پذیرش درخواست موجود زیر دست است [۳].

واژه اطاعت و مشتقات آن ۷۸ بار در قرآن به‌کار رفته و مضمون آن از برخی آیات نیز که مشتمل بر این واژه و مشتقات آن نیست، استفاده‌ می‌شود[۴].

اطاعت: عمل به مقتضای حکم با رغبت و خضوع[۵] در مقابل "کراهت"[۶]؛ امرپذیری[۷]، اطاعت‌ کردن[۸]، تن دردادن و گردن‌ نهادن. اصل آن "طوع" به معنای همراهی و تسلیم[۹].

اِطاعت از ریشه "طوع" به معنی انقیاد و فرمانبرداری، سرسپردگی و تسلیم فرمان بودن است و ضد آن "کَرْه" به معنی ناخوش داشتن است.

"طَوْع" به لحاظ معنی، مانند طاعت است با این تفاوت که طاعت، بیشتر به عنوان امتثال امر و اطاعت از فرمان کسی به کار می‌رود در حالی که "طَوْع" به معنای با رغبت و میل خود و به صورت داوطلبانه کاری را انجام دادن است. به همین جهت ﴿تَطَوَّعَ به معنای تبرّع و انجام امور غیر واجب به کار رفته است، مانند: ﴿فَمَنْ تَطَوَّعَ خَيْرًا فَهُوَ خَيْرٌ لَهُ[۱۰]. ﴿تَطَوَّعَ از مصدر "تطویع" به معنای "ترغیب و تسهیل و تزیین" نیز به کار رفته است مانند: ﴿فَطَوَّعَتْ لَهُ نَفْسُهُ قَتْلَ أَخِيهِ فَقَتَلَهُ[۱۱][۱۲]

اطاعت در لغت، مصدر فعل اطاعة است. زمانی که کسی از دیگری فرمانبرداری کند و از دستور او پیروی کند و با او مخالفت نکند، این‌گونه گفته می‌شود: أطاعه، وأطاع له، وطاع له[۱۳]. طاعت زمانی به‌کار می رود که امری در کار باشد [۱۴] یا می‌توان این‌گونه گفت که فرمان‌پذیری بیشتر در جایی است که امری باشد [۱۵][۱۶]

منابع

جستارهای وابسته

پانویس

  1. مقاییس‌اللغه، ج۳، ص۴۳۱؛ المصباح، ج۲، ص۳۸۰، «طوع».
  2. مفردات، ص‌۵۲۹؛ التحقیق، ج‌۷، ص‌۱۳۸، «طوع».
  3. التحقیق، ج‌۱، ص‌۳۷۷، «تبع».
  4. جعفرپیشه‌ فرد، مصطفی، مقاله «اطاعت»، دائرة المعارف قرآن کریم، ج ۳، ص ۵۲۷ - ۵۳۵.
  5. حسن مصطفوی، التحقیق فی کلمات القرآن الکریم، ج۷، ص۱۳۷.
  6. ابن‌منظور، لسان العرب، ج‌۸، ص۲۴۱.
  7. حسین راغب اصفهانی، مفردات الفاظ القرآن، ص۵۲۹.
  8. بهاءالدین خرمشاهی، قرآن کریم، ترجمه، توضیحات و واژه‌نامه، ص۷۱۰.
  9. ابن‌فارس، معجم مقاییس اللغة، ج۳، ص۴۳۱.
  10. «و هر که خود خواسته، خیری (بیش) دهد، برای او بهتر است» سوره بقره، آیه ۱۸۴.
  11. «نفس (امّاره) او کشتن برادرش را بر وی آسان گردانید پس او را کشت» سوره مائده، آیه ۳۰.
  12. کوشا، محمد علی، مقاله «اطاعت»، دانشنامه معاصر قرآن کریم.
  13. به ترتيب ملاحظه شود: كتاب العين، والنهاية (لابن الأثير) ولسان العرب: «طوع».
  14. المصباح المنیر «طوع».
  15. معجم مفردات ألفاظ القرآن (للراغب الإصفهاني): «طوع».
  16. محمد علی انصاری، موسوعة الفقهیة المیسرة.