آیا آیه ۶۷ سوره مائده بر عدم عصمت پیامبر خاتم دلالت میکند؟ (پرسش)
آیا آیه ۶۷ سوره مائده بر عدم عصمت پیامبر خاتم دلالت میکند؟ | |
---|---|
موضوع اصلی | بانک جامع پرسش و پاسخ عصمت |
مدخل بالاتر | عصمت پیامبران |
مدخل اصلی | عصمت پیامبر خاتم |
مدخل وابسته | عصمت - پیامبران - پیامبر خاتم |
تعداد پاسخ | ۲ پاسخ |
آیا آیه ۶۷ سوره مائده بر عدم عصمت پیامبر خاتم دلالت میکند؟ یکی از پرسشهای مرتبط به بحث عصمت است که میتوان با عبارتهای متفاوتی مطرح کرد. برای بررسی جامع این سؤال و دیگر سؤالهای مرتبط، یا هر مطلب وابسته دیگری، به مدخل اصلی عصمت مراجعه شود.
تبیین شبهه
﴿يَا أَيُّهَا الرَّسُولُ بَلِّغْ مَا أُنزِلَ إِلَيْكَ مِن رَّبِّكَ وَإِن لَّمْ تَفْعَلْ فَمَا بَلَّغْتَ رِسَالَتَهُ وَاللَّهُ يَعْصِمُكَ مِنَ النَّاسِ إِنَّ اللَّهَ لاَ يَهْدِي الْقَوْمَ الْكَافِرِينَ﴾[۱].
از ظاهر آیه و نوع خطاب آن چنین بر میآید که پیامبر خاتم(ص) از رساندن آنچه بدان مامور بوده است،خوف داشته و خدای متعال به آن حضرت به واسطه حمایت و پشتیبانی خود، اطمینان خاطر میدهد. نوع خطاب حاکی از آن است که احتمال سرپیچی از آن ماموریت وجود داشته است؛ چراکه قرآن میفرماید اگر این کار را انجام ندهی،رسالت خدا را به انجام نرساندهای و روشن است که این مسأله با عصمت ناسازگار است.
پاسخ جامع اجمالی
پاسخ نخست: ترس بر دین: امری از سوی خداوند بر پیامبر اکرم(ص) نزول یافته بود که حضرت از ترس کارشکنی مردم، ابلاغ آن را تا فرصت مناسب به تأخیر انداخت. البته این ترس هرگز به معنای ترس بر جان خود نبوده است؛ سیره آن حضرت گویای این است که در انجام دادن رسالت الهی، حفظ جان برای ایشان به هیچ وجه اهمیتی نداشته است. خداوند، خود شاهد بر این واقعیت است و در قرآن بدان گواهی میدهد[۲]. پس نمیتوان گفت که حضرت به دلیل ترس بر خود این سان وحی را وانهاده است. بلکه با توجه به فراز ﴿وَاللَّهُ يَعْصِمُكَ مِنَ النَّاسِ﴾ میتوان گفت که ترس حضرت، از مردم بوده است که به گونهای با حضرت به مقابله برخیزند که اساس رسالت و دعوت به دین به چالش کشیده شود. ترسی که برای اصل دین باشد، نه تنها ناروا نیست، بلکه امری شایسته و بایسته است.
چرا که «جمله ﴿وَإِنْ لَمْ تَفْعَلْ فَمَا بَلَّغْتَ رِسَالَتَهُ﴾[۳] گر چه صورت تهديدى دارد ولى در حقيقت مبين اهميت موضوع است. ﴿ وَإِنْ لَمْ تَفْعَلْ فَمَا بَلَّغْتَ رِسَالَتَهُ﴾[۴] همانطورى كه سابقا هم اشاره كرديم مراد از رسالت و يا به قرائتهاى ديگر رسالات مجموع وظايفى است كه رسول الله(ص) بدوش گرفته بود، و نيز سابقا گفتيم كه از لحن آيه اهميت و عظمت اين حكمى كه به آن اشاره كرده استفاده مىشود، و فهميده مىشود كه حكم مذكور حكمى است كه اگر تبليغ نشود مثل اينست كه هيچ چيز از رسالتى را كه بعهده گرفته است تبليغ نكرده باشد، بنا بر اين مىتوان گفت گر چه كلام صورت تهديد دارد ليكن در حقيقت در صدد بيان اهميت مطلب است، و مىخواهد بفهماند مطلب اينقدر مهم است كه اگر در حق آن كوتاهى شود حق چيزى از اجزاى دين رعايت و ادا نشده است[۵].
پاسخ دوم: اهمیت مورد وحی: جمهور مفسران، آیه یادشده را این سان تفسیر کردهاند که اگر یک مورد از موارد رسالت و وحی را ابلاغ نکنی، همانند کسی هستی که هیچ موردی از آن را ابلاغ نکرده است و این از اهمیت این وحی حکایت دارد.
در نقد این پاسخ گفته شده است اگر به شخصی که یک مورد از وحی را ابلاغ نکرده باشد، گفته شود هیچ موردی از وحی را ابلاغ نکردهای، این سخن کذب محض خواهد بود. این نقد چنین نقد شده که ممکن است خداوند ابلاغ نکردن این مورد از وحی را به دلیل اهمیت بسیار زیاد آن، نرساندن تمام موارد وحی به شمار آورد؛ یعنی ابلاغ موارد دیگر بیاثر و نتیجه خواهد شد. از ظاهر آیه همین معنا برداشت میشود»[۶].[۷]
پاسخها و دیدگاههای متفرقه
1. آیت الله سید محمد حسین طباطبایی؛ |
---|
آیت الله طباطبایی در کتاب «تفسیر المیزان» در اینباره گفتهاند:
«جمله ﴿وَإِنْ لَمْ تَفْعَلْ فَمَا بَلَّغْتَ رِسَالَتَهُ﴾[۸] گر چه صورت تهديدى دارد ولى در حقيقت مبين اهميت موضوع است. ﴿َ وَإِنْ لَمْ تَفْعَلْ فَمَا بَلَّغْتَ رِسَالَتَهُ﴾[۹] همانطورى كه سابقا هم اشاره كرديم مراد از رسالت و يا به قرائتهاى ديگر رسالات مجموع وظايفى است كه رسول اللَّه(ص) بدوش گرفته بود، و نيز سابقا گفتيم كه از لحن آيه اهميت و عظمت اين حكمى كه به آن اشاره كرده استفاده مىشود، و فهميده مىشود كه حكم مذكور حكمى است كه اگر تبليغ نشود مثل اينست كه هيچ چيز از رسالتى را كه بعهده گرفته است تبليغ نكرده باشد، بنا بر اين مىتوان گفت گر چه كلام صورت تهديد دارد ليكن در حقيقت در صدد بيان اهميت مطلب است، و مىخواهد بفهماند مطلب اينقدر مهم است كه اگر در حق آن كوتاهى شود حق چيزى از اجزاى دين رعايت و ادا نشده است. پس جمله ﴿وَإِنْ لَمْ تَفْعَلْ فَمَا بَلَّغْتَ﴾[۱۰]، جمله شرطيهايست كه ريخت و سياقش براى بيان اهميت و تاثير بود و نبود شرط است، و اينكه بود و نبود جزا هم متفرع بر بود و نبود شرط است، و در حقيقت اين جمله شرطيه كه صورتا شرطيه است، در واقع شرطيه نيست، زيرا جمله شرطيه در محاورات مردم معمولا وقتى بكار مىرود كه تحقق جزا مجهول باشد به جهت جهل بتحقق شرط، و چون در جمله شرطيه مورد بحث يعنى ﴿إِنْ لَمْ تَفْعَلْ فَمَا بَلَّغْتَ﴾[۱۱] نمىتوان به خداى تعالى نسبت جهل داد از اين رو اگر هم مىبينيم جمله بهصورت شرطيه بيان شده است، مىدانيم كه در حقيقت شرطيه نيست، علاوه بر اينكه ساحت مقدس رسول اللَّه(ص) منزه است از اينكه خداى تعالى و لو بهصورت شرطيه و اگر نسبت مخالفت و نافرمانى و ترك تبليغ به او بدهد، با اينكه خودش در مدح او فرموده: ﴿اللَّهُ أَعْلَمُ حَيْثُ يَجْعَلُ رِسالَتَهُ﴾[۱۲] يعنى خداوند داناتر است كه رسالت خود را در كجا و به چه شخصى محول كند، پس جمله ﴿وَإِنْ لَمْ تَفْعَلْ فَمَا بَلَّغْتَ﴾[۱۳]،درست است كه بظاهر تهديد را مىرساند ليكن در واقع اعلام اهميت اين حكم است به آن جناب و به ساير مردم و اينكه رسول اللَّه در تبليغ آن هيچ جرمى و گناهى ندارد، و مردمحق هيچگونه اعتراض به او ندارند»[۱۴]. |
2. حجت الاسلام و المسلمین جعفر انواری؛ |
---|
حجت الاسلام و المسلمین انواری در کتاب «نور عصمت بر سیمای نبوت» در اینباره گفتهاند:
«پاسخ نخست: ترس بر دین: امری از سوی خداوند بر پیامبر اکرم (ص) نزول یافته بود که حضرت از ترس کارشکنی مردم، ابلاغ آن را تا فرصت مناسب به تأخیر انداخت. البته این ترس هرگز به معنای ترس بر جان خود نبوده است؛ سیره آن حضرت گویای این است که در انجام دادن رسالت الهی، حفظ جان برای ایشان به هیچ وجه اهمیتی نداشته است. خداوند، خود شاهد بر این واقعیت است و در قرآن بدان گواهی میدهد[۱۵]. پس نمیتوان گفت که حضرت به دلیل ترس بر خود این سان وحی را وانهاده است. بلکه با توجه به فراز ﴿وَاللَّهُ يَعْصِمُكَ مِنَ النَّاسِ﴾ میتوان گفت که ترس حضرت، از مردم بوده است که به گونهای با حضرت به مقابله برخیزند که اساس رسالت و دعوت به دین به چالش کشیده شود[۱۶]. ترسی که برای اصل دین باشد، نه تنها ناروا نیست، بلکه امری شایسته و بایسته است. برخی انسانها در ذات خود، از صفت شجاعت برخوردارند و کمتر میترسند؛ اما بعضی بر خلاف آنان در حوادث پیش آمده سریع ترس بر وجودشان چیره میشود. نکته حائز اهمیت این است که انسان بتواند این ترس را جهتدهی کند و اگر امری از امور دین را در خطر ببیند، ترس وجود او را فرا بگیرد و اگر در مورد امری دینی نیاز به فداکاری باشد، دیگر ترس برای او مفهومی نداشته باشد. ترس اولیای الهی از این قبیل است. آنان در امر دین ترسان، و در فداکاری سرآمد شجاعاناند؛ همچنان که امیرمؤمنان (ع) در مورد حضرت موسی (ع) میفرماید: «لَمْ يُوجِسْ مُوسَى (ع) خِيفَةً عَلَى نَفْسِهِ بَلْ أَشْفَقَ مِنْ غَلَبَةِ الْجُهَّالِ وَ دُوَلِ الضَّلَالِ»[۱۷]؛ «موسی در مورد خود ترسی نداشت، بلکه او از پیروزی جاهلان و حاکم شدن دولت گمراهان بیمناک بود». پاسخ دوم: اهمیت مورد وحی: جمهور مفسران، آیه یادشده را این سان تفسیر کردهاند که اگر یک مورد از موارد رسالت و وحی را ابلاغ نکنی، همانند کسی هستی که هیچ موردی از آن را ابلاغ نکرده است و این از اهمیت این وحی حکایت دارد. در نقد این پاسخ گفته شده است اگر به شخصی که یک مورد از وحی را ابلاغ نکرده باشد، گفته شود هیچ موردی از وحی را ابلاغ نکردهای، این سخن کذب محض خواهد بود. این نقد چنین نقد شده که ممکن است خداوند ابلاغ نکردن این مورد از وحی را به دلیل اهمیت بسیار زیاد آن، نرساندن تمام موارد وحی به شمار آورد؛ یعنی ابلاغ موارد دیگر بیاثر و نتیجه خواهد شد. از ظاهر آیه همین معنا برداشت میشود[۱۸]. پرسشی که در این آیه شریفه رخ مینماید، این است که فراز ﴿وَإِنْ لَمْ تَفْعَلْ فَمَا بَلَّغْتَ رِسَالَتَهُ﴾[۱۹] معنایی نخواهد داشت؛ زیرا معلوم است که اگر حضرت ابلاغ رسالت نکرده باشد، ابلاغ رسالت نکرده است. این جمله تکرار همان جمله پیشین است. پس این فراز، مفید چه معنایی خواهد بود؟ برخی در مقام پاسخگویی، این نوع سخن گفتن را نوعی مبالغه دانستهاند؛ چنان که ابوالنجم میگوید: انا ابوالنجم و شعری شعری. معنای این سخن آن است که شعر من در کمال و فصاحت به مرتبهای رسیده است که وقتی گفته شود این شعر من است، مدح و ستایش آن به حد اعلای خود رسیده است. در این آیه نیز میتوان گفت برای ترک تبلیغ وحی، تهدیدی بالاتر از این نیست که گفته شود تبلیغ وحی ترک شده است[۲۰]. این گفتار این گونه نقد شده است: اگر مراد از ﴿مَا أُنْزِلَ إِلَيْكَ مِنْ رَبِّكَ﴾، اصل دین یا مجموع آن باشد، شبهه تکرار مطرح میشود. تشبیه این آیه به سخن ابو النجم نیز نادرست است؛ چون این سان سخن گفتن در موارد عام و خاص و مطلق و مقید کارساز است تا یکی بودن موارد را برساند. مثلاً سخن ابوالنجم چنین تفسیر میشود که شعر من در این زمان همان شعر من در زمان گذشته است؛ یعنی گذشت زمان خللی در ذوق شعری من ایجاد نکرده است؛ اما آیه چنین نیست؛ زیرا بر فرض آنکه آیه در اول بعثت نازل شده باشد، دین امر واحدی خواهد بود و دیگر نمیتوان گفت اگر این رسالت را ابلاغ نکنی، آن رسالت را ابلاغ نکردهای (شبهه تکرار). پس باید گفت آیه شریفه در اول بعثت نازل نشده است و منظور از ﴿مَا أُنْزِلَ﴾ اصل یا مجموع دین نیست»[۲۱].[۲۲] |
منبعشناسی جامع عصمت
پانویس
- ↑ «ای پیامبر! آنچه را از پروردگارت به سوی تو فرو فرستاده شده است برسان و اگر نکنی پیام او را نرساندهای؛ و خداوند تو را از (گزند) مردم در پناه میگیرد، خداوند گروه کافران را راهنمایی نمیکند» سوره مائده، آیه ۶۷.
- ↑ ﴿مَا كَانَ عَلَى النَّبِيِّ مِنْ حَرَجٍ فِيمَا فَرَضَ اللَّهُ لَهُ سُنَّةَ اللَّهِ فِي الَّذِينَ خَلَوْا مِنْ قَبْلُ وَكَانَ أَمْرُ اللَّهِ قَدَرًا مَقْدُورًا * الَّذِينَ يُبَلِّغُونَ رِسَالَاتِ اللَّهِ وَيَخْشَوْنَهُ وَلَا يَخْشَوْنَ أَحَدًا إِلَّا اللَّهَ وَكَفَى بِاللَّهِ حَسِيبًا﴾ «پیامبر را در آنچه خداوند بر او روا داشته است تنگنایی نیست؛ بنا به سنّت خداوند در میان کسانی که پیش از این برگذشتهاند و فرمان خداوند دارای اندازهای سنجیده است * همان کسانی که پیامهای خداوند را میرسانند و از او میترسند و از هیچ کس جز خدا نمیترسند و حسابرسی را خداوند بسنده است» سوره احزاب، آیه ۳۸-۳۹.
- ↑ «ای پیامبر! آنچه را از پروردگارت به سوی تو فرو فرستاده شده است برسان و اگر نکنی پیام او را نرساندهای؛ و خداوند تو را از (گزند) مردم در پناه میگیرد، خداوند گروه کافران را راهنمایی نمیکند» سوره مائده، آیه ۶۷.
- ↑ «ای پیامبر! آنچه را از پروردگارت به سوی تو فرو فرستاده شده است برسان و اگر نکنی پیام او را نرساندهای؛ و خداوند تو را از (گزند) مردم در پناه میگیرد، خداوند گروه کافران را راهنمایی نمیکند» سوره مائده، آیه ۶۷.
- ↑ ر.ک: طباطبایی، تفسیر المیزان، ج۶، ص۷۱ و ۷۲؛ انواری، جعفر، نور عصمت بر سیمای نبوت ص۴۱۹.
- ↑ ر.ک: محمد بن عمر فخر رازی، مفاتیح الغیب، قدم له خلیل محیی الدین المیس، ج۶، جزء ۱۲، ص۵۳.
- ↑ انواری، جعفر، نور عصمت بر سیمای نبوت، ص۴۱۹.
- ↑ «ای پیامبر! آنچه را از پروردگارت به سوی تو فرو فرستاده شده است برسان و اگر نکنی پیام او را نرساندهای؛ و خداوند تو را از (گزند) مردم در پناه میگیرد، خداوند گروه کافران را راهنمایی نمیکند» سوره مائده، آیه ۶۷.
- ↑ «ای پیامبر! آنچه را از پروردگارت به سوی تو فرو فرستاده شده است برسان و اگر نکنی پیام او را نرساندهای؛ و خداوند تو را از (گزند) مردم در پناه میگیرد، خداوند گروه کافران را راهنمایی نمیکند» سوره مائده، آیه ۶۷.
- ↑ «ای پیامبر! آنچه را از پروردگارت به سوی تو فرو فرستاده شده است برسان و اگر نکنی پیام او را نرساندهای؛ و خداوند تو را از (گزند) مردم در پناه میگیرد، خداوند گروه کافران را راهنمایی نمیکند» سوره مائده، آیه ۶۷.
- ↑ «ای پیامبر! آنچه را از پروردگارت به سوی تو فرو فرستاده شده است برسان و اگر نکنی پیام او را نرساندهای؛ و خداوند تو را از (گزند) مردم در پناه میگیرد، خداوند گروه کافران را راهنمایی نمیکند» سوره مائده، آیه ۶۷.
- ↑ «و هنگامی که نشانهای (از سوی خداوند) نزدشان آید میگویند ما هرگز ایمان نمیآوریم تا به ما نیز همانند آنچه به پیامبران خداوند داده شده است داده شود» سوره انعام، آیه ۱۲۴.
- ↑ «ای پیامبر! آنچه را از پروردگارت به سوی تو فرو فرستاده شده است برسان و اگر نکنی پیام او را نرساندهای؛ و خداوند تو را از (گزند) مردم در پناه میگیرد، خداوند گروه کافران را راهنمایی نمیکند» سوره مائده، آیه ۶۷.
- ↑ طباطبایی، تفسیر المیزان، ج۶، ص۷۱ و ۷۲.
- ↑ ﴿مَا كَانَ عَلَى النَّبِيِّ مِنْ حَرَجٍ فِيمَا فَرَضَ اللَّهُ لَهُ سُنَّةَ اللَّهِ فِي الَّذِينَ خَلَوْا مِنْ قَبْلُ وَكَانَ أَمْرُ اللَّهِ قَدَرًا مَقْدُورًا * الَّذِينَ يُبَلِّغُونَ رِسَالَاتِ اللَّهِ وَيَخْشَوْنَهُ وَلَا يَخْشَوْنَ أَحَدًا إِلَّا اللَّهَ وَكَفَى بِاللَّهِ حَسِيبًا﴾ «پیامبر را در آنچه خداوند بر او روا داشته است تنگنایی نیست؛ بنا به سنّت خداوند در میان کسانی که پیش از این برگذشتهاند و فرمان خداوند دارای اندازهای سنجیده است * همان کسانی که پیامهای خداوند را میرسانند و از او میترسند و از هیچ کس جز خدا نمیترسند و حسابرسی را خداوند بسنده است» سوره احزاب، آیه ۳۸-۳۹.
- ↑ ر.ک: سیدمحمدحسین طباطبایی، المیزان، ج۶، ص۴۳.
- ↑ محمد بن حسن شریف رضی، نهج البلاغه، تصحیح صبحی الصالح، خطبه ۴.
- ↑ ر.ک: محمد بن عمر فخر رازی، مفاتیح الغیب، قدم له خلیل محیی الدین المیس، ج۶، جزء ۱۲، ص۵۳.
- ↑ «ای پیامبر! آنچه را از پروردگارت به سوی تو فرو فرستاده شده است برسان و اگر نکنی پیام او را نرساندهای؛ و خداوند تو را از (گزند) مردم در پناه میگیرد، خداوند گروه کافران را راهنمایی نمیکند» سوره مائده، آیه ۶۷.
- ↑ ر.ک: محمد بن عمر فخر رازی، مفاتیح الغیب، قدم له خلیل محیی الدین المیس، ج۶، جزء ۱۲، ص۵۳.
- ↑ ر.ک: سید محمدحسین طباطبایی، المیزان، ج۶، ص۴۵.
- ↑ انواری، جعفر، نور عصمت بر سیمای نبوت، ص ۴۱۹.