ابوالعشراء دارمی

از امامت‌پدیا، دانشنامهٔ امامت و ولایت
(تغییرمسیر از أسامة بن مالک)
ابوالعشراء دارمی
تصویر قدیمی از بصره
نام کاملابوالعشراء دارمی
جنسیتمرد
از قبیلهبنی‌تمیم
از تیرهدارم
محل زندگیبصره
از اصحابپیامبر خاتم

مقدمه

از تیره دارم از بنی تمیم از مضر بن نزار بن معد بن عدنان[۱]اختلاف در نام او و پدر و جدش چنان است که تشخیص و تمایز بین آنان دشوار می‌نماید. نام او را بیشتر اسامة بن مالک آورده‌اند[۲]، اما عطارد بن برز[۳]، یسار بن بلز[۴]، سیار بن بلز[۵]، عامر بن اسامه[۶]، عبدالله بن اسامه[۷]، بَرز[۸]، یسار یا سنان بن برز یا بلز، بلال بن یسار[۹]، یسار بن بکر[۱۰]، عطارد بن بلز[۱۱]، عطارد بن برز[۱۲]، هلال بن یسار[۱۳] و عطارد بن مِجلَز[۱۴] نیز گفته‌اند. نام پدرش را عُطارد بن بَرز یا بَرَز[۱۵]، بَلز، رزن [۱۶]، عطارد بن بدر[۱۷]، بُرز[۱۸]، عطارد بن بَرَز، برز یا بلز بن قِهطِم[۱۹]، عطارد بن بدر[۲۰]، عطارد بن برذ، سیار بن بِلزَق[۲۱]، مالک بن قِهطِم[۲۲]، مالک بن قحطم[۲۳]، اسامة بن مالک[۲۴]، یسار بن بکر[۲۵] و سیار بن بلز[۲۶] آورده‌اند. کنیه‌اش را نیز برخی ابوالعسراء گفته‌اند[۲۷]. بی‌تردید در برخی از این نام‌ها تصحیف و در برخی موارد احتمال اشتباه وجود دارد. از آن رو که تعدادی از منابع، برخی از اسامی را، هم برای أبوالعشراء و هم برای پدرش آورده‌اند، تشخیص نام او به غایت دشوار است. به هر حال از نظر ابن حجر[۲۸]، نام اسامة بن مالک برای ابوالعشراء ترجیح دارد و به گفته وی، ابو العشراء نزد اهل حدیث به اسامه معروف است[۲۹]. ضمن آنکه وی به کنیه‌اش «ابوالعشراء» شهرت دارد[۳۰].

در صحابی بودن ابوالعشراء اختلاف است. بیشتر منابع، صرفاً پدرش را از صحابه دانسته[۳۱]، در شمار اصحابی آورده‌اند که در بصره سکونت گزیدند[۳۲]. وی را بادیه نشینی[۳۳] دانسته‌اند که در جفره[۳۴] یا حفره[۳۵] یا جفر[۳۶] یا حفر در راه بصره[۳۷] ساکن شد[۳۸]. برخی منابع، صحابی بودن او را نادرست دانسته[۳۹]، بر تابعی بودنش تأکید کرده‌اند[۴۰]. با آنکه از ابوالعشراء به نقل از پدرش حدیث نقل کرده‌اند[۴۱]، اما برخی او را مجهول و ناشناخته دانسته‌اند[۴۲] و برخی در نقل حدیث او و نامش، و حتی در اینکه وی از پدرش حدیث شنیده باشد، تردید کرده‌اند[۴۳]، ذهبی[۴۴] می‌گوید: دانسته نیست که او و پدرش کیستند و تنها حماد بن سلمه از او روایت نقل کرده است. با این همه، حدیثی که او از پدرش درباره کیفیت ذبح شتر برای زکات نقل کرده، شهرت دارد[۴۵] و بسیاری از منابع حدیث به آن اشاره کرده‌اند[۴۶]. البته به گفته ابن حجر[۴۷]، هنگامی که از احمد بن حنبل درباره این حدیث پرسیدند، گفت: از نظر من اشتباه است و من جز هنگام ضرورت بدان اعتنا نمی‌کنم و از ابوالعشراء به جز این حدیث روایتی نمی‌شناسم. با این حال گفته‌اند از او ده حدیث[۴۸] یا سه حدیث نقل شده که حدیث بالا از او مشهور است[۴۹]. ابن حزم[۵۰] وی را در شمار اصحابی که در حدیث دارند آورده است. بر پایه حدیثی دیگر از وی، رسول خدا (ص) بر پدر او در حال بیماری وارد شد و آب دهان مبارک را بر او مالید[۵۱][۵۲]

جستارهای وابسته

منابع

پانویس

  1. ابن حزم، جمهرة أنساب، ص۲۲۸.
  2. ابن سعد، ج۷، ص۱۸۹؛ بخاری، ج۲، ص۲۱؛ ابن عبد البر، ج۶، ص۲۵۴-۲۵۳؛ ابن ماکولا، ج۶، ص۲۰۸؛ ابن حجر، الاصابه، ج۱، ص۳۶۸.
  3. ابن سعد، ج۷، ص۱۸۹؛ ابن حبان، ج۳، ص۳.
  4. ابن حبان، ج۳، ص۳؛ ابن ماکولا، ج۷، ص۴۲۵.
  5. بخاری، ج۲، ص۲۱.
  6. ابن حبان، ج۵، ص۱۸۹.
  7. ابن حبان، ج۵، ص۵۵.
  8. ابن ماکولا، ج۷، ص۴۲۵.
  9. ابن حجر، تقریب، ج۲، ص۴۳۶.
  10. ابن حجر، تهذیب، ج۱۲، ص۱۸۶.
  11. بخاری، ج۲، ص۲۱.
  12. ابن حجر، الاصابه، ج۵، ص۳۴۷-۳۴۶.
  13. ابن حجر، لسان، ج۷، ص۴۸۱.
  14. ابن حجر، لسان، ج۴، ص۵۵۱.
  15. خلیفة بن خیاط، ص۸۴؛ ابن عبد البر، ج۳، ص۴۱۳.
  16. ابونعیم، ج۱، ص۴۴۲.
  17. ابونعیم، ج۵، ص۲۴۷۲.
  18. ابن حجر، الاصابه، ج۱، ص۴۱۷.
  19. ابن عبد البر، ج۳، ص۴۱۳.
  20. ابونعیم، ج۵، ص۲۴۲۷.
  21. ابونعیم، ج۳، ص۱۴۵۲.
  22. خلیفة بن خیاط، ص۸۴؛ ابونعیم، ج۳، ص۱۴۵۲.
  23. ابونعیم، ج۱، ص۴۴۲؛ ابن عبدالبر، ج۳، ص۴۱۳.
  24. خلیفة بن خیاط، ص۸۴؛ ابن حبان، ج۵، ص۵۵.
  25. ابن حبان، ج۵، ص۵۶.
  26. ابن حجر، الاصابه، ج۳، ص۱۹۴.
  27. ر. ک: ابن کثیر، ج۲، ص۱۳؛ نووی، ج۹، ص۱۲۴-۱۲۵.
  28. الاصابه، ج۶، ص۲۵۳.
  29. الاصابه، ج۱، ص۳۶۸.
  30. ابن حجر، لسان، ج۱، ص۱۷۵ و ج۷، ص۱۷۹.
  31. ابن ابی‌حاتم، ج۲، ص۲۸۳؛ ابن اثیر، ج۱، ص۱۹۹.
  32. ابن سعد، ج۷، ص۱۸۹؛ خلیفة بن خیاط، ص۸۴.
  33. مجهول؛ ر. ک: ابن حجر، لسان، ج۷، ص۴۷۴.
  34. مکانی در بصره؛ ر. ک: یاقوت، ج۲، ص۱۴۷.
  35. مکانی در راه بصره؛ ر. ک: مزی، ج۳۴، ص۸۵.
  36. ر. ک: بغوی، ج۱، ص۳۶۱.
  37. که شاید همان حفر آبی موسی در راه بصره به مکه باشد؛ ر. ک: بکری، ج۴، ص۱۳۵۶.
  38. ابن سعد، ج۷، ص۱۸۹.
  39. ابن اثیر، ج۶، ص۲۱۱؛ ابن حجر، الاصابه، ج۱، ص۳۶۷.
  40. ر. ک: ذهبی، تجرید، ج۲، ص۱۸۷؛ مبارکفوری، ج۵، ص۴۶.
  41. ابن حبان، ج۳، ص۳.
  42. ابن سعد، ج۷، ص۱۸۹؛ ابن حجر، تقریب، ج۲، ص۴۳۶.
  43. بخاری، ج۲، ص۲۲.
  44. میزان الاعتدالی، ج۴، ص۵۵۱.
  45. ابن حجر، الاصابه، ج۵، ص۵۵۳.
  46. برای نمونه ر. ک: احمد بن حنبل، ج۴، ص۳۳۴؛ دارمی، ج۲، ص۸۲؛ ابن ماجه، ج۲، ص۱۰۶۳؛ طبرانی، ج۷، ص۲۰۰-۱۹۹. برای اطلاع از این حدیث و بررسی آن، ر. ک: نووی، ج۹، ص۱۲۴-۱۲۵.
  47. تهذیب، ج۱۲، ص۱۸۶.
  48. ابن عدی، ج۲، ص۲۵۹.
  49. ابن حبان، ج۵، ص۵۵.
  50. اسماء الصحابه، ص۳۳۹.
  51. ابن حجر، الاصابه، ج۵، ص۳۴۷.
  52. خانجانی، قاسم، مقاله «ابوالعشراء دارمی»، دانشنامه سیره نبوی ج۱، ص:۴۴۱-۴۴۲.