ابوخزامة بن یعمر سعدی قضاعی

از امامت‌پدیا، دانشنامهٔ امامت و ولایت

موضوع مرتبط ندارد - مدخل مرتبط ندارد - پرسش مرتبط ندارد

ابوخزامة بن یعمر سعدی قضاعی
تصویر کهنی از مدینه
نام کاملابوخزامة بن یعمر سعدی قضاعی
جنسیتمرد
از قبیلهحارث بن سعد

آشنایی اجمالی

صحابه‌نگاران، نام او را نیاورده‌اند. ابن ابی عاصم[۱] می‌گوید: کنیه‌اش به اختلاف چنین نقل شده است: «ابوخزامه»، «ابوخرامه»، «ابوخزانه»، «ابوحزامه»، «ابوخزیمه»، «أبوخرینه» و «ابوخزمه». همچنین حرف «خ» را به ضمه، فتحه و کسره خوانده‌اند، ولی به یقین تمام این‌ها تصحیف است و تنها ابن ابی عاصم از این عناوین نام برده، ولی مشهور ابوخزامه است. برخی مانند ابونعیم[۲] و ابن اثیر[۳] به نقل از او، مدخل را با عنوان ابو حزامه آورده‌اند. وی از تیره حارث بن سعد هذیم بن زید بن لیث بن شود بن أسلم بن الحاف (الحافی) بن قضاعه[۴] است و برخی [۵]، به اشتباه با جابه جا کردن (قلب کردن سند)، نام تیره‌اش، را سعد بن حارث شناسانده‌اند. صحابی بودن او مشکوک، بلکه مردود است؛ زیرا تنها دلیل این موضوع، روایت او از پیامبر a است که به گونه‌های مختلف این چنین نقل شده است:

  1. «...عن الزهري عن ابن ابي خزامة عن ابي خزامة...»؛
  2. «... عن الزهري عن أبي خزامة، أحد بني الحارث بن سعد، عن ابيه...»؛
  3. «عن الزهري عن أبي خزامة عن حارث بن سعد بن هذيم عن ابيه...»؛
  4. «... عن الزهري عن ابي خزامة حارث بن سعد بن هذیم عن أبيه قال: سئلت رسول الله a أرأيت رقي نسترقيها و دواء نتداري بها و تقاة نتقيها هل ترد من ذلك من قدر الله من شيء؟ فقال رسول الله a: «انه من قدر الله».

این اختلاف روایت که به دلیل چند اشتباه و تصحیف صورت گرفته، سبب مشتبه شدن امر بر صحابه‌نگاران و سخنان متناقض و نیز افزوده شدن اصحابی خیالی شده است. این روایت را در ترجمه اسامی ذیل نقل کرده‌اند: ابوخزامه، ابوخزامة بن یعمر، خزامة بن یعمر، یعمر بن خدامه، خزیمة بن یعمر، یعمر السعدی، معمر والد ابی خزامة السعدی، ابوخزامة بن زید بن الحارث، زید بن ابی خزامه، ابو خزامة رفاعة بن عراده، ابوخزامة رفاعة بن عرابه، ابوخزامة رفاعة بن عرابة بن عراده، حارث بن سعد، سعد بن هذیم، سعد بن هذیل و سعد بن قیس. تصحیف و اشتباه‌ها در نقل این روایت به قرار زیر است:

اشتباه اول؛ ابن ابی خزامه یا ابوخزامه؟ به یقین بنا بر اول، ابوخزامه و در صورت دوم، پدر او صحابی خواهد بود. ابن مهندس استاد ذهبی[۶] و ظاهراً بخاری[۷]، ابن سعد[۸] و ابن ابی‌حاتم[۹] مورد اول را صحیح دانسته‌اند، ولی ترمذی[۱۰] مورد دوم را صحیح‌تر دانسته است و افزوده که ابن ابی خزامه مجهول است و کسی جز زهری از او روایت نکرده است. احمد بن حنبل[۱۱] نیز مورد دوم را صحیح دانسته است. دلیل او، قضاوت اوزاعی است که محمد بن ولید زبیدی را که یکی از راویان این حدیث از زهری است، بر دیگر راویان زهری مقدم داشته است. دارقطنی[۱۲]، بیهقی[۱۳]، ابن عبدالبر[۱۴]، ابن اثیر[۱۵]، ابن ماکولا[۱۶]، مزی[۱۷] و مغلطای[۱۸] و از معاصران، البانی[۱۹] نیز تنها مورد دوم را صحیح دانسته‌اند. از یحیی بن معین نیز به اختلاف تصحیح، هر دو مورد اول[۲۰] و دوم نقل شده است[۲۱]. برخی نیز از جمله ابونعیم و ذهبی، به تناقض گویی افتاده‌اند و در جایی، به صحت مورد دوم اعتراف کرده‌اند[۲۲] و در جای دیگر به صحت مورد اول و صحابی بودن ابوخزامه نظر داده‌اند[۲۳]. همچنین ابن حجر[۲۴] أبوخزامة بن یعمر را صحابی و در تهذیب[۲۵] او را تابعی برشمرده است. مسلم[۲۶] و ابن عبدالبر[۲۷] او را در شمار طبقه اول تابعین مدینه قرار داده‌اند و ابن عبدالبر، منشأ تصور صحابی بودن او را اشتباه منبع زهری دانسته است.

اشتباه دوم: نام ابوخزامه؟ ابن شاهین و بغوی، به دلیل حذف عبارت « احد بني» پس از ابوخزامه در روایت او، تصور کرده‌اند حارث بن سعد نام اوست. از این‌رو هر دو، راوی خبر را حارث بن سعد دانسته و نام او را در شمار صحابه آورده‌اند[۲۸]؛ در حالی که در نقل‌های دیگر، برای معرفی نسب ابو خزامه آمده است: «عن ابي خزامة احد بني الحارث بن سعد هذيم...»؛ از این‌رو، یحیی بن معین[۲۹] و ابوموسی[۳۰]، نظر ابن شاهین را در مورد صحابی بودن حارث توهم دانسته‌اند. برخی نیز ابوخزامه را کنیه بعمر السعدی پنداشته‌اند[۳۱]. ولی این نیز اشتباه و یعمر، پدر ابوخزامه است.

اشتباه سوم: ابوخزامه فرزند حارث؟ اشتباه سوم این است که تصور شده منظور از توصیف ابوخزامه به «احد بنی حارث بن سعد هذیم»، این است که وی یکی از فرزندان حارث است. در نتیجه، «عن ابيه» یا «ان اباه اخیره» را به حارث تفسیر کرده و او را راوی خبر و از اصحاب برشمرده‌اند [۳۲]. یحیی بن معین، ابوموسی[۳۳] و ابن حجر[۳۴] این اشتباه را یادآور شده‌اند. برخی دیگر نیز با افزودن «عن الحارث عن أبیه»[۳۵]؛ یا «ان الحارث بن سعد اخبره أن أباه أخبر به»[۳۶]؛ توهم کرده‌اند که سعد هذیم، راوی خبر است و به همین دلیل این روایت را ذیل نام او آورده‌اند[۳۷]؛ در حالی که اولاً منظور از عبارت «احد بني الحارث بن سعد هذيم»؛ بیان تیره ابوخزامه بوده است، چنانکه ابتدای بحث دانسته شد و به همین دلیل ابو خزامه و افراد منسوب به این تیره را، السعدی، هذیمی و هذمی[۳۸] می‌گویند. همچنین به اعتبار جد اعلی یعنی لیث بن سود، أبو خزامه را لیثی نیز گفته‌اند[۳۹]. ثانیاً بر فرض قبول این توهم - چنانکه ابن شاهین پذیرفته است[۴۰]- باید راوی خبر و صحابی، حارث باشد، نه سعد و «عن الحارث بن سعد هذيم عن ابیه»؛ غلط است که در ادامه بحث توضیح آن خواهد آمد.

اشتباه (تصحیف) چهارم: نسب ابوخزامه؟ با توجه به توضیحات مورد پیشین، روشن می‌شود که ابوخزامه، از تیره سعد هذیم و به السعدی منسوب است، ولی برخی[۴۱] او را با ابوخزامه عذری یا جهنی اشتباه گرفته و حدیث ابوخزامه سعدی را در شرح حال او آورده‌اند[۴۲]. ابن حجر[۴۳] نیز بر اساس تصور اینکه بنی الحارث بن سعد هذیم از تیره عذره است [۴۴]، ابوخزامه را چنین توصیف می‌کند: «ابو خزامة أحد بني الحارث بن سعد هذيم العذري»؛ در حالی که حارث و عذره، هر دو فرزندان سعد هذیم و هر یک دارای تیرهای مخصوص به خود هستند.

اشتباه (تصحیف) پنجم: راوی و صحابی کیست؟ اشتباه پنجم در نقل این حدیث این است که توصیف ابوخزامه به «احد بني الحارث بن سعد هذيم»، به «اخبرني الحارث»؛ و سپس در روایت دیگری به «عن الحارث»؛ تغییر یافته که نتیجه آن، تفسیر «عن ابیه»؛ به سعد بن هذیم و قرار دادن او به عنوان راوی اصلی خبر و صحابه شمردن او شده است[۴۵]. برخی نیز سعد را فرزند قیس تصور و این روایت را به او منسوب کرده‌اند[۴۶]. افزون بر اینکه سند صحیح آن، در بسیاری از نقل‌های دیگر همان‌گونه است که بیان شد. ابن حجر[۴۷] علت این اشتباه را تصحیف «احد بنی» به «اخبرنی» و سپس جایگزین کردن «عن» به جای «اخبرنی» بیان داشته است و بر بغوی، ابن منده، ابن ابی داوود و ابن عبدالبر[۴۸] ایراد گرفته که ذیل نام سعد بن هذیل گفته‌اند وی پدر حارث بن سعد است و تنها روایت او از طریق زهری از ابوخزامه از محارث از پدرش نقل شده است. اشتباه دیگر اینکه هذیل، تصحیف هذیم است؛ چنانکه سعد بن قیس نیز اشتباه است.

نتیجه اینکه «یعمر» - با تصحیف آن به معمر[۴۹] - صحابی و راوی اصلی این خبر است[۵۰]. به همین دلیل، مسلم، یعقوب بن سفیان (فَسَوی)، باوردی و طبرانی، سند حدیث را چنین آورده اند: زهری عن أبی خزامیة (در برخی منابع با تصحیف آن به خزامه بن بعمر عن ابیه»[۵۱].

تعجب از صحابه‌نگاران است که با اینکه همین روایت را ذیل یعمر السعدی آورده‌اند و در آن به ابوخزامة بن یعمر تصریح کرده‌اند[۵۲]، ولی با توجه به نقل‌های گوناگون این روایت، گرفتار توهمات، تناقضات و افزودن اصحابی خیالی شده‌اند. از جمله ابن عبدالبر، در یک جا راوی خبر را بدون هیچگونه نقدی بر آن، سعد هذیل (هذیم)[۵۳] و در جای دیگر یعمر می‌داند[۵۴]. یا مانند ابن حجر با اینکه ذیل یعمر[۵۵] و در جای دیگر[۵۶] تصریح کرده نام پدر ابوخزامه بعمر است، ولی ذیل ابوخزامه، نام او را یعمر گفته[۵۷] و در جای دیگر[۵۸] می‌گوید: نام ابو خزامه معلوم نیست. تمام این خطاها و تصحیف‌ها که تا کنون بیان شد به سند این روایت مربوط بود، ولی مشکل دیگری باقی است که حتی با فرض قبول نتیجه بالا، صحابی بودن یعمر را زیر سوال می‌برد و آن اینکه همان‌گونه که سند روایت گوناگون بیان گردیده، آنچه از یعمر نیز نقل شده، مختلف است. هر چند در نقل مشهور، یعمر از رسول خدا a سؤال کرده است[۵۹] که بر اساس این، صحابی بودن او ثابت خواهد شد، ولی بنا بر نقل‌های دیگر، یعمر می‌گوید از رسول خدا a سؤال شد[۶۰] یا مردی از رسول خدا سؤال کرد [۶۱] که این نقل، در اثبات صحابی بودن او صراحت ندارد. این دو نقل با توجه به نقل‌های مشهور، نشان می‌دهد «سئلت» به «سئل» تغییر کرده است. دلیل این مطلب اینکه ترمذی[۶۲] در نقل دیگری آورده: «عن ابی خزامة عن أبیه قال: سألت رسول الله» و در نقل بیهقی[۶۳] چنین آمده است: «... عن ابن شهاب حدثنی ابو خزامة - أحد بنی الحارث بن سعد - ان اباه اخبره انه سئل رسول الله»؛ نقلی که سؤال کننده را مردی بی‌نام معرفی کرده، ترمذی[۶۴] این نقل را بدین سند نشناخته و نقل مشهور را پذیرفته است که در آن تعبیر «سئلت» دارد.[۶۵]

منابع

پانویس

  1. ابن ابی عاصم، ج۵، ص۷۱.
  2. ابونعیم، ج۵، ص۲۸۷۱.
  3. ابن اثیر، ج۶، ص۷۰.
  4. ابن حزم، ص۴۴۷.
  5. ابونعیم، ج۵، ص۲۸۷۱.
  6. زبیدی، ج۸، ص۲۷۶.
  7. بخاری، ج۸، ص۴۳۴.
  8. ابن سعد، ج۴، ص۳۵۶.
  9. ابن ابی‌حاتم، ج۹، ص۳۱۹.
  10. نرمذی، ج۳، ص۲۷۰ و ۳۰۸.
  11. احمد بن حنبل، ج۱، ص۱۶۷-۱۶۹.
  12. دارقطنی، ج۲، ص۲۵۱.
  13. بیهقی، ج۹، ص۳۴۹.
  14. ابن عبدالبر، ج۴، ص۲۰۵.
  15. ابن اثیر، ج۲، ص۴۵۱، ۴۶۷ و ج۵، ص۴۸۹.
  16. ابن ماکولا، ج۷، ص۴۳۱.
  17. مزی، ج۳۴، ص۴۳۷.
  18. مغلطای، ج۲، ص۲۶۹.
  19. البانی، ص۲۳۱-۲۳۲ و ۲۴۴.
  20. تاریخ یحیی بن معین، ج۱، ص۹۵؛ مغلطای، ج۱، ص۱۳۹.
  21. ابن اثیر، ج۱، ص۶۱۰.
  22. أبونعیم، ج۳، ص۱۲۸۰؛ ذهبی، کاشف، ج۲، ص۴۷۶.
  23. ابونعیم، ج۵، ص۲۸۷۱؛ ذهبی، کاشف، ج۳، ص۳۱۳؛ همو، تجرید، ج۲، ص۱۶۲.
  24. ابن حجر، ج۲، ص۴۱۷.
  25. ابوخزامه، ج۱۲، ص۷۶.
  26. مغلطای، ج۲، ص۳۶۹.
  27. ج۴، ص۲۰۵.
  28. ابن حجر، ج۲، ص۱۴۵.
  29. مغلطای، ج۱، ص۱۳۹.
  30. ذهبی، تجرید، ج۱، ص۱۰۰.
  31. ابن اثیر، ج۵، ص۴۸۹.
  32. ابونعیم، ج۵، ص۲۸۷۱؛ ابن اثیر، ج۱، ص۶۱۰؛ ابن حجر، ج۳، ص۲۳۱.
  33. ابن اثیر، ج۱، ص۶۱۰.
  34. ابن حجر، ج۳، ص۲۳۱.
  35. ابن حجر، ج۳، ص۲۳۱.
  36. ابن حجر، ج۳، ص۲۳۲.
  37. ابن عبدالبر، ج۲، ص۱۷۱؛ ابن حجر، ج۳، ص۲۳۱.
  38. سمعانی، ج۳، ص۲۵۵ و ج۵، ص۶۳۲.
  39. ابن اثیر، ج۲، ص۱۶۹.
  40. ابن حجر، ج۳، ص۲۳۱.
  41. خلیفة بن خیاط، ص۲۰۴.
  42. ر. ک: مدخل أبو خزامة العذری.
  43. ابن حجر، ج۷، ص۸۹.
  44. ابن حجر، ج۳، ص۱۴۳-۱۴۴.
  45. ابن اثیر، ج۲، ص۴۶۶؛ ابن حجر، ج۳، ص۲۳۱.
  46. ابن اثیر، ج۲، ص۴۵۰-۴۵۱.
  47. ابن حجر، ج۳، ص۲۳۱.
  48. ابن عبدالبر، ج۲، ص۱۷۱.
  49. ابن اثیر، ج۲، ص۱۶۹.
  50. ابن حبان، ص۲۶۹؛ ابن اثیر، ج۵، ص۲۲۶؛ ابن حجر، ج۶، ص۵۴۰ و ج۳، ص۲۳۲.
  51. ابونعیم، ج۵، ص۲۸۱۹؛ ابن اثیر، ج۲، ص۱۶۹ و ج۵، ص۲۲۶؛ ابن حجر، ج۷، ص۹۰-۸۹.
  52. ابن عبدالبر، ج۴، ص۱۵۲.
  53. سعد هذیل، ج۲، ص۱۷۱.
  54. یعمر، ج۴، ص۲۰۵.
  55. ابن حجر، ج۶، ص۵۴۰.
  56. ابن حجر، ج۳، ص۲۳۲.
  57. یعمر، ج۳، ص۲۳۲.
  58. یعمر، ج۳، ص۲۳۲.
  59. طبرانی، ج۶، ص۴۷؛ ابن ابی عاصم، ج۵، ص۷۰؛ الاصابه، ج۶، ص۵۴۱.
  60. ابن ماجه، ج۲، ص۱۱۳۷.
  61. ترمذی، ج۳، ص۳۰۸؛ دولابی، ج۱، ص۲۸.
  62. ترمذی، ج۳، ص۲۷.
  63. بیهقی، ج۳، ص۳۴۹.
  64. ترمذی، ج۳، ص۲۲۷.
  65. هدایت‌پناه، محمد رضا، مقاله «ابوخزامة بن یعمر سعدی قضاعی»، دانشنامه سیره نبوی ج۱، ص:۲۶۱-۲۶۳.