احترام و تکریم فرزند

از امامت‌پدیا، دانشنامهٔ امامت و ولایت

احترام به فرزندان از مواردی است که در سیره نبوی مورد تاکید قرار گرفته است و آن حضرت می‌فرمود: «أَكْرِمُوا أَوْلَادَكُمْ‏ وَ أَحْسِنُوا آدَابَهُمْ‏ يُغْفَرْ لَكُمْ‏». پیامبر اکرم (ص) به کودکان سلام می‌داد، به بازی آنها احترام می‌گذاشت، کارهای خوبشان را تحسین می‌کرد، با نوجوانان مشورت می کرد و دختران را مورد تکریم قرار می‌داد.

مقدمه

در راه و رسم نبوی تکریم و احترام فرزندان در تمام مراحل رشد آنان تأکید شده است و رسول خدا (ص) به صراحت می‌فرمود: «أَكْرِمُوا أَوْلَادَكُمْ‏ وَ أَحْسِنُوا آدَابَهُمْ‏ يُغْفَرْ لَكُمْ‏»[۱].

پیامبر اکرم (ص) به صورت‌های مختلف فرزندان را احترام می‌کرد و نشان می‌داد که راه و رسم تکریم فرزندان چگونه است. ابن ابی الحدید معتزلی از شیخ خود "ابو یعقوب یوسف بن اسماعیل لمعانی" چنین نقل کرده است: أَكْرَمَ رَسُولُ اللهِ (ص) فَاطِمَةَ إِكْرَامَاً عَظيمَاً أَكْثَرَ مِمَّا كَانَ النَّاسُ يَظُنُّونَهُ وَ أَكْثَرَ مِنْ‏ إِكْرَامِ‏ الرِّجَالِ‏ لِبَنَاتِهِمْ‏[۲].[۳]

انواع احترام به کودکان در سیره پیامبر خاتم (ص)

وجوه تکریم پیامبر نسبت به فرزندان و کودکان گسترده و همه‌جانبه است و بدین ترتیب آموخته است که این امر در همه وجوهش جاری گردد که به مواردی اشاره می‌شود.

سلام و احترام به کودکان

پیامبر اکرم (ص) تأکید بسیار می‌کرد که با فرزندان با احترام و تکریم رفتار شود و به ویژه کودکان از رحمت و کرامت بهره‌مند گردند. آن حضرت می‌فرمود: «أَكْرِمُوا أَوْلَادَكُمْ‏ وَ أَحْسِنُوا أَدَبَهُمْ‏»[۴].

پیامبر (ص) کودکان را از همه نظر احترام می‌کرد و تکریم می‌نمود، چنان‌که در سلام به آنان پیش‌قدم می‌شد. انس بن مالک می‌گوید کودکان مشغول بازی بودند و من آنان را می‌نگریستم که پیامبر رسید و آن حضرت به کودکان سلام کرد[۵]. همچنین انس بن مالک درباره رفتار احترام‌آمیز پیامبر به کودکان می‌گوید: «يَزُورُ الْأَنْصَارَ فَيُسَلِّمُ عَلَى صِبْيَانِهِمْ، وَيَمْسَحُ بِرُءوسِهِمْ، وَيَدْعُو لَهُمْ»[۶].

رفتار پیامبر در احترام و تکریم و تأمین مهم‌ترین نیاز روحی آنان نمونه‌ای والا برای پیروی است. از عایشه روایت شده است که گفت: «مَا رَأَيْتُ أَحَدًا كَانَ أَشْبَهَ سَمْتًا وَهَدْيًا وَدَلًّا. [وَفِي رِوَايَةٍ: حَدِيثًا وَكَلَامًا] بِرَسُولِ اللَّهِ (ص) مِنْ فَاطِمَةَ، كَانَتْ إِذَا دَخَلَتْ عَلَيْهِ، قَامَ إِلَيْهَا، فَأَخَذَ بِيَدِهَا فَقَبَّلَهَا وَأَجْلَسَهَا فِي مَجْلِسِهِ»[۷].

در خبری دیگر آمده است: پیامبر (ص) نشسته بود که حسن و حسین ـ که کودکانی بیش نبودند ـ به طرف آن حضرت آمدند. پیامبر (ص) با دیدن آنها ایستاد و چون آنان به کندی حرکت می‌کردند، حضرت به استقبال آنها رفت و آن دو را بر دوش خود سوار کرد[۸].[۹]

احترام به بازی کودکان

احترام به بازی کودکان و توجه به آن و رعایت حال کودکان هنگام بازی از جلوه‌های مهم تکریم فرزندان در راه و رسم نبوی بود. از چند طریق چنین نقل شده است: پیامبر (ص) مردم را به نماز خواند و حسن [طفل خردسال حضرت زهرا (س)] نیز با وی بود. پیامبر طفل را پهلوی خود نشاند و به نماز ایستاد. یکی از سجده‌های نماز را خیلی طول داد. [[[راوی حدیث]] گوید:] من سر از سجده برداشتم، دیدم حسن از جای خود برخاسته و روی شانه پیامبر نشسته است. وقتی نماز تمام شد نمازگزاران گفتند: ای رسول خدا، چنین سجده‌ای هرگز از شما ندیده بودیم، گمان کردیم وحی به شما رسیده است. فرمود: وحی نرسیده بود، فرزندم حسن در حال سجده بر دوشم سوار شده بود، نخواستم شتاب کنم و کودک را به زمین بگذارم، صبر کردم تا خودش پایین آمد[۱۰].[۱۱]

تحسین کودکان

تحسن به جا و به موقع و معتدل موجب رشد شخصیت کریم در کودکان می‌شود و رسول خدا (ص) با رفتار خود این امر را می‌آموخت. امّ‌خالد، دختر خالد بن سعید ماجرایی را نقل کرده است که از نمونه‌های این رفتار پیامبر است: [وقتی کودک بودم] درحالی‌که پیراهن زردی بر تن داشتم به همراه پدرم نزد رسول خدا (ص) رفتم. هنگامی که چشم حضرت به پیراهن من افتاد فرمود: چه پیراهن خوبی پوشیده‌ای! سپس من مشغول بازی با انگشتر حضرت شدم و پدرم مرا از این کار منع می‌کرد. پیامبر به پدرم فرمود: آزادش بگذار. بعد به من فرمود: خداوند عمر طولانی و بابرکت به تو بدهد [و سه بار تکرار فرمود][۱۲].[۱۳]

منع شکستن روانی کودکان

پیامبر اکرم (ص) بسیار حساس بود که کودکان دچار شکست روانی نشوند تا کرامتشان آسیب ببیند و هرچه موجب شکسته شدن روحیه کودکان می‌شد منع می‌فرمود. آن حضرت در تمام مراحل رشد فرزندان رفتارهای کریمانه و محترمانه را پاس می‌داشت و این رفتارها را نسبت به همه کودکان و نوجوانان، چون فرزندان خود روا می‌ساخت تا همگی کریم و عزیز بار بیایند.

پیغمبر گرامی اسلام علاوه بر آنچه درباره پرورش کودکان و احیای شخصیت آنان به پیروان خویش توصیه فرمود، تمام نکات و دقایق لازم را درباره فرزندان خود عملا به کار بست و آنان را افرادی باشخصیت و شایسته بار آورد. پیغمبر اسلام از اوایل ولادت تا دوران از شیر گرفتن و سال‌های بالاتر همواره مراقب کودکان خویش بود و قدم‌به‌قدم آنان را در راه پرورش‌های روانی و فضایل انسانی رهبری می‌فرمود و هر زمان به تناسب درجه تکامل روحی به آنها تکریم و احترام می‌کرد. مهم‌تر آنکه توجه پرارج و ارزنده آن حضرت تنها در تربیت فرزندان خود نبود، بلکه به پرورش کودکان مردم هم عنایت مخصوص داشت. در واقع پیشوای عزیز اسلام برای کودکان مسلمین هم مربی عالیقدر و پدر مهربانی بود و تا آنجا که می‌توانست در احیای شخصیت و تعالی روانی آنها نیز کوشش می‌کرد[۱۴].[۱۵]

مشورت کردن با نوجوانان و جوانان

از جلوه‌های ارزنده در راه و رسم پیامبر اکرم (ص) در تکریم فرزندان مشورت کردن با آنان است. رسول خدا (ص) با رفتار خود می‌آموخت که نوجوانان و جوانان در خانه به منزله مشاور باشند و تعبیر «‏الْوَلَدُ... وَزِيرٌ سَبْعَ‏ سِنِينَ‏»[۱۶] (فرزند در هفت سال سوم وزیر [[[خانواده]] و مشاور پدر و مادر] است) در عمل معنا یابد. از سهل بن سعد انصاری چنین نقل شده است: برای رسول خدا (ص) شربتی آوردند. مقداری از آن را نوشید. در سمت راست او نوجوانی نشسته بود و در سمت چپ وی ریش‌سفیدانی. پیامبر [برای احترام به ریش‌سفیدان خواست شربت را به آنان بدهد ولی از باب مشورت و تکریم نوجوانان از او اجازه خواست و] فرمود: آیا اجازه می‌دهی این شربت را به ریش‌سفیدان بدهم؟ نوجوان گفت: نه، به خدا سوگند ای رسول خدا؛ نه، من سهم خود را به هیچ‌کس نمی‌دهم. پیامبر شربت را در دست او ریخت تا بنوشد[۱۷].[۱۸]

تکریم دختران

در سیره پیامبر اکرم (ص) بر تکریم دختران تأکید بسیار شده و رسول خدا (ص) تلاش نموده است تا نگاه منفی و پرحقارت را به نگاهی مثبت و پرکرامت و رفتار غیر انسانی و خالی از محبت عرب جاهلی را به رفتاری انسانی و آکنده از محبت متحول سازد. در میان عرب جاهلی وجود دختر مایه ننگ بود و چنین نگاهی آنان را به زشت‌ترین رفتار نسبت به فرزند دختر راه می‌برد. پیامبر اکرم (ص) به تکریم دختر پرداخت و نشان داد که دختران تا چه پایه گرانقدر و منشأ خیر و برکت‌اند. رسول خدا (ص) به عرب آموخت: «دختر نیز مانند پسر است! هر دو به کار تو می‌آیند! هر دو نعمت خدایند! همه نعمت‌های خدا را باید سپاس گفت و نباید یکی را بر دیگری برتری داد!

مردم! شما چرا با دخترانتان چنین رفتاری می‌کنید؟ چرا به دیده کالای بی‌ارزش بدان‌ها می‌نگرید؟ شما را چه کسی زاده و پرورده است؟ مگر شما در دامان همین دختران که مادر شده‌اند پرورش نیافته‌اید؟ بدانید که چون دختری در خانه‌ای به دنیا می‌آید خداوند ملائکه را نزد آنان می‌فرستد تا بگویند: "ای اهل خانه سلام بر شما! سپس آن دختر را با پرهای خود می‌پوشانند و دست‌های خویش را بر سر او می‌کشند و می‌گویند کسی که نگاهبانی او را بر عهده گیرد تا روز رستاخیز یاری خواهد شد"[۱۹]، "کسی که دختری داشته باشد و او را زنده به گور نکند، خوار نسازد، پسر را بر او ترجیح ندهد، خدا او را به بهشت خواهد برد[۲۰].

رسول خدا (ص) اجازه هیچ نوع اهانتی به دختران نمی‌داد و هرجا با کم‌ترین بی‌کرامتی نسبت به آنان روبه‌رو می‌شد، یادآوری می‌کرد و به اصلاح رفتارها اقدام می‌نمود. ابن ابی الدنیا به اسناد خود آورده است که پیامبر (ص) در جمع اصحاب نشسته بود و سخن می‌گفتند. در این میان کودک پسری وارد مجلس شد و به سوی پدر خویش رفت و پدر نیز دستی به سر او کشید و او را روی ران راست خود نشانید. اندکی بعد کودک دختر همان شخص وارد مجلس شد و به سوی پدر رفت. مرد دستی به سر او کشید و او را کنار خود بر زمین نشانید. رسول خدا (ص) تا این صحنه را دید رو به مرد کرد و فرمود: «فَهَلَّا عَلَى فَخِذِكَ الْأُخْرَى؟!»[۲۱]. مرد کودک را از زمین برداشت و روی ران دیگر خود نشانید. آن‌گاه پیامبر (ص) فرمود: «الْآنَ عَدَلْتَ»[۲۲].

رفتار شخص پیامبر (ص) با دخترانش خود برترین نمونه در تکریم دختران است. «این شگفت است که شمار دختران رسول خدا از نخستین زن او خدیجه، بیش از پسران است و شگفت‌تر آنکه پسران او نمی‌پایند و در کودکی می‌میرند. از نظر زندگانی بدوی و قبیله‌ای پسر است که چراغ خانه پدر را روشن می‌کند، و آنکه پسری جای او را نگیرد نام او فراموش خواهد شد. چنین کسی را ابتر می‌گفتند، و این سرزنش کوتاه‌بینان مکه به محمد (ص) بود: "او ابتر است‌". پس از مرگ نامی از وی نمی‌ماند؛ چون پسری ندارد که جانشین او شود! این عقیده کوردلانی از قریش بود. اما بر وفق مشیت الهی و به رغم این کج‌اندیشان تاریک‌دل، از پیغمبر اسلام دختری ماند و این دختر با گفتار و رفتار خود، چه در زندگانی خصوصی و چه در برخوردهای اجتماعی سر سخن پدر و مرز اشارت‌های قرآن را بدان خودخواهان نمایاند که إِنَّ شَانِئَكَ هُوَ الْأَبْتَرُ[۲۳] ای محمد، نام تو جاویدان خواهد ماند. آنکه تو را سرزنش می‌کند گمنام می‌زید، و گمنام می‌میرد.

بی‌گمان رسول خدا (ص) با سخن و عمل خود آموخت که دختران در اوج ارزشمندی‌اند و با آنان به راه و رسم او باید رفتار شود. در سایه‌سار تکریم همه‌جانبه است که خانواده سالم معنا می‌یابد و روابط اعضای آن، چنان‌که باید سامان می‌گیرد[۲۴].

پرسش مستقیم

منابع

پانویس

  1. «فرزندان خود را تکریم کنید و آنان را آداب نیکو بیاموزید تا آمرزیده شوید». مکارم الاخلاق، ص۲۲۲؛ وسائل الشیعة، ج۱۵، ص۱۹۵؛ بحار الانوار، ج۱۰۴، ص۹۵؛ جامع أحادیث الشیعة، ج۲۱، ص۴۰۷. بدون «يُغْفَرْ لَكُمْ»: سنن ابن ماجة، ج۲، ص۱۲۱۱؛ تاریخ بغداد، ج۸، ص۲۸۲؛ مسند الشهاب، ج۱، ص۳۸۹؛ تاریخ مدینة دمشق، ج۱۷، ص۱۳۸، ج۲۱، ص۲۴۳؛ تهذیب الکمال، ج۱۱، ص۱۵؛ الجامع الصغیر، ج۱، ص۲۱۱؛ کنز العمال، ج۱۶، ص۴۵۶. در برخی منابع «أَدَبَهُمْ» آمده است.
  2. «رسول خدا (ص) فاطمه را بسیار تکریم می‌نمود؛ بیش از آن‌چه مردم تصور می‌کردند و نیز بیش از احترام معمول پدران به دخترانشان». شرح ابن أبی الحدید، ج۹، ص۱۹۳؛ محمد طاهر القمّی الشیرازی، کتاب الاربعین، تحقیق السید مهدی الرجائی، الطبعة الاولی، ۱۴۱۸ ق. ص۶۱۷؛ بحارالانوار، ج۲۲، ص۲۳۶.
  3. دل‍ش‍اد ت‍ه‍ران‍ی‌، م‍ص‍طف‍ی‌، سیره نبوی ج۴، ص ۲۵۴.
  4. «فرزندان خود را گرامی بدارید و آنان را نیکو تربیت کنید»، سنن ابن ماجة، ج۲، ص۱۲۱۱؛ تاریخ بغداد، ج۸، ص۲۸۲؛ تاریخ مدینة دمشق، ج۱۷، ص۱۳۸.
  5. الطبقات الکبری، ج۱، ص۳۸۲؛ مسند احمد بن حنبل، ج۳، ص۱۹۵؛ منتخب مسند عبد بن حمید، ص۴۰۵؛ الکامل فی ضعفاء الرجال، ج۲، ص۱۸۹.
  6. «پیامبر به دیدن انصار می‌رفت و به کودکان آنها سلام می‌کرد و بر سر آنان دست می‌کشید و برای ایشان دعا می‌کرد»، فضائل الصحابة، ص۷۲؛ السنن الکبری للنسائی، ج۵، ص۹۲؛ فتح الباری، ج۱۱، ص۲۸؛ سبل الهدی و الرشاد، ج۹، ص۳۷۰.
  7. «هیچ‌کس را ندیدم که از نظر ظاهر و راه و رسم و حالت [و سخن و بیان]شبیه‌تر از فاطمه (س) به رسول خدا (ص) باشد و چنین بود که وقتی فاطمه (س) بر پیامبر (ص) وارد می‌شد، آن حضرت برای او به‌پا می‌خاست و دست او را در دست خویش می‌گرفت و او را می‌بوسید و در جایگاه خود می‌نشانید»، سنن أبی داوود، ج۲، ص۵۲۲؛ سنن النسائی، ج۵، ص۶۵۷؛ السنن الکبری للنسائی، ج۵، ص۹۶؛ أبو بشر محمد بن احمد حماد الانصاری الرازی الدولابی، الذریة الطاهرة النبویة، تحقیق سعد المبارک الحسن، الطبعة الاولی، الدار السلفیة، الکویت، ۱۴۰۷ ق. ص۱۴۰؛ مستدرک الحاکم، ج۴، ص۲۷۲؛ سبل الهدی و الرشاد، ج۱۲، ص۲۵۱؛ بحار الانوار، ج۳۷، ص۷۱؛ با قدری اختلاف.
  8. أبوسعید عبد الملک بن محمد الخرکوشی النیسابوری، مناحل الشفا و مناهل الصفا بتحقیق کتاب شرف المصطفی (ص)، روایة أبی القاسم عبد الکریم بن هوازن القشیری، تحقیق السید أبو عاظم نبیل بن هاشم الغمری آل یا علوی، الطبعة الاولی، دار البشائر الاسلامیة، مکة، ۱۴۲۴ ق. ج۵، ص۲۹۳؛ أبوجعفر محمد بن علی بن شهرآشوب، مناقب آل أبی طالب، الطبعة الاولی، المطبعة الحیدریة، النجف، ۱۳۷۶ ق. ج۳، ص۱۵۸؛ محب الدین أبوجعفر احمد بن عبدالله الطبری، ذخائر العقبی فی مناقب ذوی القربی، الطبعة الاولی، مکتبة القدسی، القاهرة، ص۱۳۰؛ بحارالانوار، ج۴۳، ص۲۸۵-۲۸۶.
  9. دل‍ش‍اد ت‍ه‍ران‍ی‌، م‍ص‍طف‍ی‌، سیره نبوی ج۴، ص۲۳۰ و ۲۵۵.
  10. أَنَّهُ دُعِيَ النَّبِيُّ إِلَى صَلَاةٍ وَ الْحَسَنُ مُتَعَلِّقٌ بِهِ فَوَضَعَهُ النَّبِيُّ (ص) مُقَابِلَ جَنْبِهِ وَ صَلَّى فَلَمَّا سَجَدَ أَطَالَ‏ السُّجُودَ فَرَفَعْتُ‏ رَأْسِي‏ مِنْ بَيْنِ الْقَوْمِ فَإِذَا الْحَسَنُ عَلَى كَتِفِ رَسُولِ اللَّهِ (ص) فَلَمَّا سَلَّمَ قَالَ لَهُ الْقَوْمُ يَا رَسُولَ اللَّهِ لَقَدْ سَجَدْتَ فِي صَلَاتِكَ هَذِهِ سَجْدَةً مَا كُنْتَ تَسْجُدُهَا كَأَنَّمَا يُوحَى إِلَيْكَ فَقَالَ لَمْ يُوحَ إِلَيَّ وَ لَكِنَّ ابْنِي كَانَ عَلَى كَتِفِي فَكَرِهْتُ أَنْ أُعَجِّلَهُ حَتَّى نَزَلَ؛ مناقب ابن شهرآشوب، ج۴، ص۲۴؛ بحارالانوار، ج۴۳، ص۲۹۴.
  11. دل‍ش‍اد ت‍ه‍ران‍ی‌، م‍ص‍طف‍ی‌، سیره نبوی ج۴، ص ۲۵۷.
  12. أتیت رسول الله (ص) مع أبی و علی قمیص أصفر. قال رسول الله (ص): سنه سنه. قالت: فذهبت ألعب بخاتم النبوة. فزبرنی أبی. قال رسول الله (ص): دعها. ثم قال: أبلی و أخلقی، ثم أبلی و أخلقی، ثم أبلی و أخلقی؛ أبومحمد عبدالله محمد بن اسماعیل البخاری، صحیح البخاری، الطبعة الاولی، دارالفکر، بیروت، ۱۴۰۱ ق. ج۴، ص۳۶، ج۷، ص۷۴؛ المعجم الکبیر، ج۴، ص۱۹۴؛ مستدرک الحاکم، ج۳، ص۲۵۰؛ اسد الغابة، ج۶، ص۳۲۵؛ سبل الهدی و الرشاد، ج۷، ص۱۳۳، ج۹، ص۳۶۹.
  13. دل‍ش‍اد ت‍ه‍ران‍ی‌، م‍ص‍طف‍ی‌، سیره نبوی ج۴، ص ۲۵۹.
  14. محمد تقی فلسفی، کودک از نظر وراثت و تربیت، دفتر نشر فرهنگ اسلامی، ۱۳۷۷ ش. ج۲، ص۱۰۵-۱۰۶.
  15. دل‍ش‍اد ت‍ه‍ران‍ی‌، م‍ص‍طف‍ی‌، سیره نبوی ج۴، ص ۲۵۹.
  16. المعجم الاوسط، ج۶، ص۱۷۰؛ مکارم الاخلاق، ص۲۲۲؛ مجمع الزوائد، ج۸، ص۱۵۹؛ وسائل الشیعة، ج۱۵، ص۱۹۵؛ بحار الانوار، ج۱۰۴، ص۹۵.
  17. أَنَّ رَسُولَ اللَّهِ (ص) أَتِيَ بِشَرَابٍ فَشَرِبَ مِنْهُ وَ عَنْ يَمِينِهِ غُلامٌ‏ وَ عَنْ‏ يَسَارِهِ‏ الأشْيَاخُ‏، فَقَالَ لِلْغُلَامِ: «أَ تَأْذَنُ أَنْ أُعْطِي هؤُلَاءِ؟ ” فَقَالَ: لَا وَ اللّهِ يا رَسُولَ اللّهِ لَا أَوْثِرَ بنَصِيبي مِنْكَ أَحَدَاً. قَالَ فَتَلَّهُ رَسُولُ اللّهِ (ص) في يَدِهِ؛ الموطأ، ج۲، ص۹۲۶؛ مسند احمد بن حنبل، ج۵، ص۳۳۳؛ صحیح البخاری، ج۶، ص۲۴۹؛ صحیح مسلم، ج۱۳، ص۱۹۹؛ صحیح ابن حبان، ج۱۲، ص۱۵۲؛ المعجم الکبیر، ج۶، ص۱۳۹؛ المحلی، ج۷، ص۵۲۲؛ السنن الکبری، ج۷، ص۲۸۶؛ التمهید، ج۲۱، ص۱۲۰؛ تاریخ مدینة دمشق، ج۲۲، ص۱۶؛ الجامع لاحکام القرآن، ج۱۵، ص۱۰۵؛ نیل الاوطار، ج۹، ص۸۷.
  18. دل‍ش‍اد ت‍ه‍ران‍ی‌، م‍ص‍طف‍ی‌، سیره نبوی ج۴، ص ۲۶۱.
  19. «إذا وجد للرجل ابنة، بعث الله ملائکة یقولون: السلام علیکم أهل البیت! فیکسونها بأجنحتها و یمسحون بأیدیهم علی رأسها و یقولون... القیم علیها یعان إلی یوم القیامة». کنزالعمال، ج۱۶، ص۴۴۹.
  20. {{متن حدیث مَنْ وُلِدَتْ لَهُ ابْنَةٌ، فَلَمْ يَؤْذِهَا، وَلَمْ يُهِنْهَا، وَلَمْ يُؤْثِرْ وَلَدَهُ عَلَيْهَا أَدْخَلَهُ اللَّهُ بِهَا الْجَنَّةَ}}. کنزالعمال، ج۶، ص۴۵۴.
  21. برای چه او را بر ران دیگرت ننشاندی؟!.
  22. «اکنون به عدالت رفتار کردی». کتاب العیال، ج۱، ص۱۷۳.
  23. «بی‌گمان (دشمن) سرزنشگر تو خود بی‌پساوند است» سوره کوثر، آیه ۳.
  24. دل‍ش‍اد ت‍ه‍ران‍ی‌، م‍ص‍طف‍ی‌، سیره نبوی ج۴، ص ۲۶۲.