احمد بن محمد بن موسی نوفلی در تراجم و رجال

از امامت‌پدیا، دانشنامهٔ امامت و ولایت

مقدمه

احمد بن محمد بن موسی النوفلی[۱] در سند دو روایت از روایات تفسیر کنز الدقائق و به نقل از کتاب تأویل الآیات الظاهرة قرار گرفته است: «و في شرح الآيات الباهرة: حَدَّثَنَا أَحْمَدُ بْنُ مُحَمَّدِ بْنِ مُوسَى النَّوْفَلِيُّ عَنْ عِيسَى بْنِ مِهْرَانَ عَنْ يَحْيَى بْنِ حَسَنِ بْنِ فُرَاتٍ بِإِسْنَادِهِ إِلَى حَرْبِ بْنِ أَبِي الْأَسْوَدِ الدَّيْلَمِيِّ عَنْ عَمِّهِ أَنَّهُ قَالَ: إِنَّ النَّبِيَّ(ص) لَمَّا نَزَلَتْ فَإِمَّا نَذْهَبَنَّ بِكَ فَإِنَّا مِنْهُمْ مُنْتَقِمُونَ[۲] أَيْ بِعَلِيٍّ كَذَلِكَ حَدَّثَنِي جَبْرَئِيلُ(ع)»[۳].[۴]

شرح حال راوی

مراد از راوی به قرینه روایتش از عیسی بن مهران، احمد بن محمد بن موسی بن حارث بن عون بن عبدالله بن حارث بن نوفل بن حارث بن عبدالمطلب بن هاشم است.

شیخ طوسی در ترجمه عیسی بن مهران مستعطف بعد از یادآوری آثارش احمد بن محمد بن موسی نوفلی را از راویان کتاب‌های او به شمار آورده است[۵]؛ نیز در عنوان عیسی بن مهران چنین نوشته است: "روى ابن همام عن أحمد بن محمد بن موسى النوفلي عنه"[۶].

نجاشی نیز وی را از راویان کتب عیسی بن مهران دانسته و چنین نوشته است: "أخبرنا أبوالحسن بن الجندي قال: حدثنا ابن همام، عن أحمد بن محمد بن النوفلي، عنه بها"[۷].

احمد بن محمد النوفلی از راویان امامی است که نامش در کتب رجالی ذکر گردیده و تنها دارای یک اثر علمی به نام کتاب نوادر نیز بوده است[۸].

بر پایه برخی اسناد، کنیه وی «ابو محمد» است[۹] و از بغدادی بودن بیشتر اساتیدش، مانند احمد بن هلال عبرتائی؛ محمد بن عیسی بن عبید[۱۰]، یعقوب بن یزید انباری، محمد بن عبدالله بن مهران و عیسی بن مهران چنین برداشت می‌شود که وی بغدادی بوده و بخش درخور توجهی از دوران زندگی‌اش را در آن شهر گذرانده است.

راوی، با عنوان یاد شده[۱۱] و عناوین دیگری مانند ابومحمد النوفلی[۱۲]، احمد بن محمد النوفلی[۱۳]، احمد بن محمد بن موسی[۱۴]، احمد بن محمد الهاشمی[۱۵]، احمد بن محمد بن موسی الهاشمی[۱۶]، احمد بن موسی النوفلی[۱۷] و احمد بن موسی الهاشمی[۱۸] در اسناد روایات قرار گرفته است.[۱۹]

طبقه راوی

تاریخ ولادت و وفات راوی مشخص نیست و مستقیم از معصوم(ع) روایت نقل نکرده است، ولی روایت محمد بن عباس ماهیار از وی می‌نمایاند که در طبقه هشتم قرار دارد و با استادان کلینی هم‌دوره است؛ زیرا ابن ماهیار از کسانی مانند احمد بن محمد بن سعید ابن عقده و احمد بن ادریس اشعری که از استادان مرحوم کلینی و از طبقه هشتم هستند، روایت کرده است.

آیت‌الله بروجردی در تعیین طبقه احمد بن محمد بن موسی نوفلی می‌نویسد: "كانه من الثامنة"[۲۰].[۲۱]

استادان و شاگردان راوی

وی از کسانی مانند احمد بن هلال[۲۲]، محمد بن عیسی عبیدی[۲۳]، عیسی بن مهران[۲۴]، محمد بن حماد[۲۵] و یعقوب بن یزید[۲۶] روایت کرده است که از مشایخ حدیثی وی شمرده می‌شوند و افرادی نظیر: محمد بن عباس ماهیار - معروف به ابن حجام (الجحام)[۲۷] -محمد بن احمد بن ابی‌ثلج[۲۸]، ابو علی محمد بن همام اسکافی[۲۹] و علی بن حاتم[۳۰] نیز از او روایت کرده‌اند که از شاگردانش به شمار می‌آیند.[۳۱]

مذهب راوی

در کتب رجالی و جز آنها که نام راوی را یاد کرده‌اند، به مذهب و گرایش فکری او تصریح نکرده‌اند؛ ولی به قرائنی از راویان شیعه و امامی مذهب است:

۱. ذکر نام وی در فهرست نجاشی که به راویان امامی اختصاص دارد.

۲. راوی کتاب عیسی بن مهران مستعطف است که از راویان امامی بوده و روایات فراوانی در فضائل اهل بیت(ع) و مثالب و معایب خلفاء نقل کرده است، بدان جهت رجالیان اهل سنت عیسی بن مهران را رافضی معرفی کرده و بسیار شدید نکوهیده و او را به بیان مثالب و معایب خلفاء متهم کرده‌اند.

ابن عدی: "عيسى بن مهران المستعطف، كان ببغداد، يكنى أبا موسى، حدث بأحاديث موضوعة مناكير، محترق في الرفض،... و لعيسى أحاديث في فضائل أهل البيت و ذم غيرهم أحاديث و الضعف بيّن على حديثه"[۳۲].

خطیب بغدادی: "قال محمد بن أبي الفوارس: قرأت على أبي الحسن الدارقطني قال: عيسي بن مهران المستعطف بغدادي رجل سوء، ومذهب سوء، يروي عنه ابن جرير الطبري. قلت: كان عيسي بن مهران المستعطف من شياطين الرافضة ومردتهم، ووقع إلى كتاب من تصنيفه في الطعن على الصحابة وتضليلهم، وإكفارهم، وتفسيقهم. فوالله! لقد قف شعري عند نظري فيه، وعظم تعجبي مما أودع ذلك الكتاب من الأحاديث الموضوعة، والأقاصيص المختلفة، والأنباء المفتعلة، بالأسانيد المظلمة عن سقاط الكوفيين، من المعروفين بالكذب، ومن المجهولين. ودلني ذلك علي عمي بصيرة واضعه، وخبث سريرة جامعه، وخيبة سعي طالبه، واحتقاب ذرار كاتبه فويل لهم مما كتبت أيديهم وويل لهم مما يكسبون و وَسَيَعْلَمُ الَّذِينَ ظَلَمُوا أَيَّ مُنْقَلَبٍ يَنْقَلِبُونَ[۳۳][۳۴].

ذهبی: "عيسى بن مهران المستعطف، أبو موسى كان ببغداد، رافضي كذاب جبل"[۳۵].

۳. محتوای روایات راوی؛ برای نمونه: «قَالَ مُحَمَّدُ بْنُ الْعَبَّاسِ رَحِمَهُ اللَّهُ حَدَّثَنَا أَحْمَدُ بْنُ مُحَمَّدٍ النَّوْفَلِيُّ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ عَبْدِ اللَّهِ بْنِ مِهْرَانَ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ خَالِدٍ الْبَرْقِيِّ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ سُلَيْمَانَ الدَّيْلَمِيِّ عَنْ أَبِيهِ سُلَيْمَانَ قَالَ: قُلْتُ لِأَبِي عَبْدِ اللَّهِ(ع) مَا مَعْنَى قَوْلِهِ عَزَّ وَ جَلَّ وَيْلٌ لِكُلِّ هُمَزَةٍ لُمَزَةٍ[۳۶] قَالَ الَّذِينَ هَمَزُوا آلَ مُحَمَّدٍ حَقَّهُمْ وَ لَمَزُوهُمْ وَ جَلَسُوا مَجْلِساً كَانَ آلُ مُحَمَّدِ أَحَقَّ بِهِ مِنْهُمْ»[۳۷].

«قَالَ مُحَمَّدُ بْنُ الْعَبَّاسِ حَدَّثَنَا أَحْمَدُ الْمُتَوَلِّي عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ حَمَّادٍ الشَّامِيِّ عَنِ الْحُسَيْنِ بْنِ أَسَدٍ عَنْ عَلِيِّ بْنِ إِسْمَاعِيلَ الْمُثَنَّى عَنِ الْفَضْلِ بْنِ الزُّبَيْرِ عَنْ أَبِي دَاوُدَ عَنْ بُرَيْدَةَ الْأَسْلَمِيِ أَنَّ النَّبِيَّ(ص) قَالَ لِبَعْضِ أَصْحَابِهِ سَلِّمُوا عَلَى عَلِيٍّ بِإِمْرَةِ الْمُؤْمِنِينَ فَقَالَ رَجُلٌ مِنَ الْقَوْمِ- لَا وَ اللَّهِ لَا تَجْتَمِعُ النُّبُوَّةُ وَ الْخِلَافَةُ فِي أَهْلِ بَيْتٍ أَبَداً فَأَنْزَلَ اللَّهُ أَمْ أَبْرَمُوا أَمْرًا[۳۸]»[۳۹].

«عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدٍ اَلنَّوْفَلِيِّ، عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدٍ اَلْكَاتِبِ، عَنْ عِيسَى بْنِ مِهْرَانَ، بِإِسْنَادِهِ إِلَى زَيْدِ بْنِ عَلِيٍّ (عَلَيْهِ اَلسَّلاَمُ): فِي قَوْلِ اَللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ: وَلَسَوْفَ يُعْطِيكَ رَبُّكَ فَتَرْضَى[۴۰]، قَالَ: إِنَّ رِضَا رَسُولِ اَللَّهِ (صَلَّى اَللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ) إِدْخَالُ أَهْلِ بَيْتِهِ وَ شِيعَتِهِمْ اَلْجَنَّةَ، وَ كَيْفَ لاَ وَ إِنَّمَا خُلِقَتِ اَلْجَنَّةُ لَهُمْ، وَ اَلنَّارُ لِأَعْدَائِهِمْ، فَعَلَى أَعْدَائِهِمْ لَعْنَةُ اَللَّهِ وَ اَلْمَلاَئِكَةِ وَ اَلنَّاسِ أَجْمَعِينَ»[۴۱].[۴۲]

جایگاه حدیثی راوی

هیچ کدام از رجالیان به جرح و تعدیل راوی اشاره‌ای نکردند، در نتیجه از راویان مجهول یا مهمل شمرده می‌شود؛ لکن با توجه به چند امر می‌‌توان وثاقت یا حسن حال وی را برداشت کرد:

  1. روایت علی بن ابراهیم از راوی در تفسیر خودش[۴۳].
  2. حدیث ابو علی محمد بن همام بغدادی[۴۴] از وی[۴۵].
  3. روایت فراوان محمد بن عباس[۴۶] از وی در كتاب تأویل الآیات الظاهرة.[۴۷]

احمد بن محمد بن موسی نوفلی

احمد بن محمد النوفلی[۴۸] در اسناد چند روایت تفسیر کنز الدقائق به نقل از کتاب تأویل الآیات الظاهرة واقع شده است؛ برای نمونه:

«و في شرح الآيات الباهرة: قَالَ مُحَمَّدُ بْنُ الْعَبَّاسِ رَحِمَهُ اللَّهُ حَدَّثَنَا أَحْمَدُ بْنُ مُحَمَّدٍ النَّوْفَلِيُّ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ عَبْدِ اللَّهِ بْنِ مِهْرَانَ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ خَالِدٍ الْبَرْقِيِّ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ سُلَيْمَانَ الدَّيْلَمِيِّ عَنْ أَبِيهِ سُلَيْمَانَ قَالَ: قُلْتُ لِأَبِي عَبْدِ اللَّهِ(ع) مَا مَعْنَى قَوْلِهِ عَزَّ وَ جَلَّ وَيْلٌ لِكُلِّ هُمَزَةٍ لُمَزَةٍ[۴۹] قَالَ الَّذِينَ هَمَزُوا آلَ مُحَمَّدٍ حَقَّهُمْ وَ لَمَزُوهُمْ وَ جَلَسُوا مَجْلِساً كَانَ آلُ مُحَمَّدِ أَحَقَّ بِهِ مِنْهُمْ»[۵۰].[۵۱]

احمد بن محمد هاشمی

احمد بن محمد الهاشمی، تنها در یک سند از اسناد روایات تفسیر کنز الدقائق و به نقل از کتاب تأویل الآیات الظاهرة ذکر شده است:

«رُوِيَ أَيْضاً تَأْوِيلٌ آخَرُ عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدٍ الْهَاشِمِيِّ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ عِيسَى الْعُبَيْدِيِّ قَالَ حَدَّثَنَا أَبُو مُحَمَّدٍ الْأَنْصَارِيُّ وَ كَانَ خَيْراً عَنْ شَرِيكٍ عَنْ الْأَعْمَشِ عَنْ عَطَاءٍ عَنِ ابْنِ عَبَّاسٍ قَالَ: سَأَلْتُ رَسُولَ اللَّهِ(ص) عَنْ قَوْلِ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ فَضُرِبَ بَيْنَهُمْ بِسُورٍ لَهُ بَابٌ بَاطِنُهُ فِيهِ الرَّحْمَةُ وَظَاهِرُهُ مِنْ قِبَلِهِ الْعَذَابُ[۵۲] فَقَالَ رَسُولُ اللَّهِ(ص) أَنَا السُّورُ وَ عَلِيٌّ الْبَابُ»[۵۳].[۵۴]

شرح حال راوی

مراد از راوی، احمد بن محمد بن موسی النوفلی است که با وصف الهاشمی در این سند روایت کرده است؛ زیرا نویسنده تأویل الآیات الظاهرة این حدیث را از تفسیر ابن ماهیار (محمد بن عباس بن مروان معروف به ابن الحجام) با سند "محمد بن العباس عن احمد بن محمد الهاشمي..."[۵۵] روایت کرده است و محمد بن عباس از راویان احمد بن محمد بن موسی است[۵۶].[۵۷]

منابع

پانویس

  1. رجال النجاشی، ص۸۹، ش۲۲۱؛ رجال البرقی، ص۴۴؛ منهج المقال، ج۲، ص۲۰۲، ش۳۶۱؛ نقد الرجال، ج۱، ص۱۷۱، ش۳۴۰؛ مجمع الرجال، ج۱، ص۱۶۶؛ جامع الرواه، ج۱، ص۷۱، ش۴۳۶؛ تنقیح المقال، ج۸، ص۸۰، ش۱۵۸۳؛ أعیان الشیعه، ج۳، ص۱۵۶، ش۴۷۴؛ معجم رجال الحدیث، ج۳، ص۱۱۴، ش۹۱۸؛ مستدرکات علم رجال الحدیث، ج۱، ص۴۷۷، ش۱۷۱۴؛ قاموس الرجال، ج۱، ص۶۴۹، ش۵۸۶.
  2. و اگر تو را (هم نزد خود) ببریم باز هم از آنان انتقام خواهیم گرفت سوره زخرف، آیه ۴۱.
  3. تفسیر کنز الدقائق، ج۱۲، ص۶۳.
  4. جوادی آملی، عبدالله، رجال تفسیری، ج۳، ص ۱۴۸.
  5. الفهرست (طوسی)، ص۳۳۲، ش۵۲۰.
  6. رجال الطوسی، ص۴۳۴، ش۶۲۲۱.
  7. رجال النجاشی، ص۲۹۷، ش۸۰۷.
  8. "له كتاب نوادر كبیر"؛ (رجال النجاشی، ص۸۹، ش۲۲۱).
  9. تفسیر کنز الدقائق، ج۱۰، ص۵۳۸؛ سعد السعود، ص۱۱۱.
  10. تفسیر کنز الدقائق، ج۱۲، ص۱۳۶؛ تأویل الآیات الظاهره، ص۵۶۸.
  11. تفسیر کنز الدقائق، ج۱۲، ص۶۳؛ علل الشرائع، ج۱، ص۱۴۹، ح۸؛ سعد السعود، ص۱۰۹، و....
  12. سعد السعود، ص۱۱۱؛ علل الشرائع، ج۲، ص۴۷۹، ح۲.
  13. تفسیر کنز الدقائق، ج۱۲، ص۳۶، ۱۰۳ و ۱۳۶، ج۱۴، ص۳۱۹، و....
  14. تهذیب الأحکام، ج۳، ص۱۳۶، ح۳۰۱؛ تفسیر القمی، ج۲، ص۳۸۸.
  15. تأویل الآیات الظاهره، ص۶۳۶.
  16. الأمالی (طوسی)، ص۲۳۲، ح۴۱۲.
  17. تهذیب الأحکام، ج۸، ص۲۴۹، ح۹۰۱.
  18. الأمالی (طوسی)، ص۲۲۹، ح۴۰۶.
  19. جوادی آملی، عبدالله، رجال تفسیری، ج۳، ص ۱۴۹-۱۵۰.
  20. الموسوعة الرجالیه، ج۶، ص۲۰۱.
  21. جوادی آملی، عبدالله، رجال تفسیری، ج۳، ص ۱۵۰-۱۵۱.
  22. تفسیر کنز الدقائق، ج۱۲، ص۴۸۲.
  23. تفسیر کنز الدقائق، ج۱۲، ص۱۳۶.
  24. سعد السعود، ص۱۰۹؛ رجال النجاشی، ص۲۹۷، ش۸۰۷.
  25. تفسیر کنز الدقائق، ج۱۲، ص۳۶ و....
  26. تفسیر کنز الدقائق، ج۱۰، ص۵۱۷ و....
  27. تفسیر کنز الدقائق، ج۱۰، ص۵۱۷ و ۵۳۸؛ ج۱۲، ص۳۶، ۱۰۳ و ۱۳۶ و....
  28. الإرشاد، ج۱، ص۳۱؛ الأمالی (طوسی)، ص۲۳۲، ش۴۱۲.
  29. رجال النجاشی، ص۲۵۲، ش۶۶۳؛ الفهرست (طوسی)، ص۳۳۲، ش۵۲۰.
  30. علل الشرائع، ج۲، ص۴۷۹، ح۲؛ تهذیب الاحکام، ج۳، ص۱۳۶، ح۳۰۱.
  31. جوادی آملی، عبدالله، رجال تفسیری، ج۳، ص ۱۵۱.
  32. الکامل فی ضعفاء الرجال، ج۵، ص۲۶۰، ش۱۴۰۵.
  33. و پس از آنکه ستم دیده باشند داد می‌ستانند و آنان که ستم ورزیده‌اند به زودی خواهند دانست که به کدام بازگشتگاه باز خواهند گشت سوره شعراء، آیه ۲۲۷.
  34. تاریخ بغداد، ج۱۱، ص۱۶۸، ش۵۸۶۶.
  35. میزان الاعتدال، ج۳، ص۳۲۴، ش۶۶۱۳.
  36. وای بر هر عیب جوی طعنه زن سوره همزه، آیه ۱.
  37. تفسیر کنز الدقائق، ج۱۴، ص۴۳۲.
  38. بلکه در کاری پای فشردند سوره زخرف، آیه ۷۹.
  39. تفسیر کنز الدقائق، ج۱۲، ص۱۰۳.
  40. و زودا که پروردگارت به تو (اختیار میانجیگری) ببخشد و تو خرسند گردی سوره ضحی، آیه ۵.
  41. تفسیر کنز الدقائق، ج۱۴، ص۳۱۹.
  42. جوادی آملی، عبدالله، رجال تفسیری، ج۳، ص ۱۵۱-۱۵۴.
  43. ر.ک: تفسیر القمی، ج۲، ص۳۸۸.
  44. شیخ طوسی درباره‌اش نوشته است: "جليل القدر؛ ثقة؛ كثير الحديث". (الفهرست (طوسی)، ص۴۰۲، ش۶۱۳) و علامه حلی نیز: "شيخ اصحابنا ومتقدمهم؛ له منزلة عظيمة؛ كثير الحديث؛ جليل القدر؛ ثقة" (خلاصه الأقوال (رجال العلامة الحلی)، ص۱۴۶).
  45. کمال الدین، ج۱، ص۳۲۲، ح۳.
  46. نجاشی درباره‌اش نوشته است: "ثقة ثقة؛ من أصحابنا؛ عين؛ سديد؛ كثير الحديث"؛ (رجال النجاشی، ص۳۷۹، ش۱۰۲۰).
  47. جوادی آملی، عبدالله، رجال تفسیری، ج۳، ص ۱۵۴-۱۵۵.
  48. ر.ک: مستدرکات علم رجال الحدیث، ج۱، ص۴۷۹، ش۱۷۲۴.
  49. «وای بر هر عیب‌جوی طعنه‌زن» سوره همزه، آیه ۱.
  50. تفسیر کنز الدقائق، ج۱۴، ص۴۳۲ به نقل از تأویل الآیات الظاهرة، ص۸۱۹.
  51. جوادی آملی، عبدالله، رجال تفسیری، ج۳، ص ۱۵۸.
  52. آنگاه میان آنان (و مؤمنان) بارویی می‌کشند که دری دارد، درون آن بخشایش و بیرون آن روی به عذاب دارد سوره حدید، آیه ۱۳.
  53. تفسیر کنز الدقائق، ج۱۳، ص۹۰ به نقل از تأویل الآیات الظاهرة، ص۶۳۶ - ۶۳۷.
  54. جوادی آملی، عبدالله، رجال تفسیری، ج۳، ص ۱۶۶.
  55. تأویل الآیات الظاهره، ص۶۳۶ - ۶۳۷.
  56. " فيما نذكره عن محمد بن العباس بن مروان من كتابه الذي أشرنا إليه في تفسير قوله - جل و عز -: وَإِذْ أَخَذَ رَبُّكَ مِنْ بَنِي آدَمَ مِنْ ظُهُورِهِمْ ذُرِّيَّتَهُمْ وَأَشْهَدَهُمْ عَلَى أَنْفُسِهِمْ أَلَسْتُ بِرَبِّكُمْ قَالُوا بَلَى و على أمير المؤمنين، ما هذا لفظه: حدثنا أحمد بن محمد بن موسى قال: حدثنا محمد بن عبدالله الرازي...؛ (الیقین، ص۲۸۲، ح۹۹).
  57. جوادی آملی، عبدالله، رجال تفسیری، ج۳، ص ۱۶۶-۱۶۷.