اراده الهی در فقه سیاسی

از امامت‌پدیا، دانشنامهٔ امامت و ولایت

مقدمه

اراده و خواستن[۱]. اصل آن "شی‌ء" به معنای تمایل در حد طلب[۲] یا هر چیزی که طلب علم یا خبر از آن صحیح باشد[۳].

﴿وَقُلِ الْحَقُّ مِنْ رَبِّكُمْ فَمَنْ شَاءَ فَلْيُؤْمِنْ وَمَنْ شَاءَ فَلْيَكْفُرْ[۴]. مشیئت الهی تنها اراده اوست و صِرف اراده، تحقق را به دنبال دارد: ﴿إِذَا أَرَادَ شَيْئًا أَنْ يَقُولَ لَهُ كُنْ فَيَكُونُ[۵].

آیه ۲۹ سوره کهف به‌روشنی بر اراده و اختیار انسان دلالت دارد. از دیدگاه قرآن کریم، انسان موجودی مختار است. اصولاً بعثت پیامبران و نزول کتب آسمانی، بی‌آنکه انسان مختار باشد، کاری بیهوده است. آیاتی که در زمینه ابتلا و آزمایش انسان وارد شده است نیز بر همین امر دلالت دارند.

همچنین وعد و وعید، بشارت و انذار، عهد و میثاق الهی با انسان، در صورتی معنا دارند که انسان اختیار داشته باشد وگرنه همه این موارد لغو خواهد بود[۶]؛ اما آیاتی همچون ﴿وَمَا تَشَاءُونَ إِلَّا أَنْ يَشَاءَ اللَّهُ رَبُّ الْعَالَمِينَ[۷] و ﴿فَإِنَّ اللَّهَ يُضِلُّ مَنْ يَشَاءُ وَيَهْدِي مَنْ يَشَاءُ[۸] عده‌ای را به سوی اعتقاد به جبر کشانیده است.

مجموعه آیات در موضوعاتی مانند "مشیّئت الهی حاکم بر سرنوشت انسان است"، "ایمان و کفر انسان به اِذن الهی است" و "قضا و قدر انسان به دست خداوند است"، توهم "جبر" را در انسان پدید می‌آورد.

پاسخ به این توهم و توجیه تعارض آیات فوق با آیاتی که دلالت بر اختیار انسان دارند، به این بیان است: ازآنجاکه انسان مخلوق خداوند است، مانند سایر مخلوقات "اختیار"انسان نیز به اراده الهی بوده است؛ چنان که در مورد حیوانات و نباتات، اراده الهی بر "اجبار" آنها تعلق گرفته است؛ لذا اراده خدا و انسان در عرض هم نیستند تا اراده الهی جایگزین اراده انسان گردد که مفهوم "جبر" پدید آید.

انسان علت اراده و اعمال خود است؛ ولی همه این علت و معلول‌ها متعلّق اراده الهی است. علت قریب و مباشر عمل انسان، اراده انسان است و اراده انسانی در طول اراده الهی قرار گرفته است؛ لذا خداوند در آیاتی با لفظ ﴿وَلَوْ شَاءَ به انسان این مفهوم را تذکر می‌دهد که اراده الهی بر اختیار و اراده انسان در اعمال و نیاتش تعلق گرفته و اگر خداوند غیر از این را اراده داشت، همه را هدایت می‌کرد[۹]: ﴿فَلَوْ شَاءَ لَهَدَاكُمْ أَجْمَعِينَ[۱۰]، ﴿وَلَوْ شَاءَ اللَّهُ لَجَعَلَكُمْ أُمَّةً وَاحِدَةً[۱۱]، ﴿وَلَوْ شَاءَ اللَّهُ لَجَمَعَهُمْ عَلَى الْهُدَى[۱۲]، ﴿وَلَوْ شَاءَ اللَّهُ مَا أَشْرَكُوا[۱۳].[۱۴]

منابع

پانویس

  1. ابن‌منظور، لسان العرب، ج۱، ص۱۰۳.
  2. حسن مصطفوی، التحقیق فی کلمات القرآن الکریم، ج۶، ص۱۵۵.
  3. حسین راغب اصفهانی، مفردات الفاظ القرآن، ص۴۷۱.
  4. «و بگو که این (قرآن) راستین و از سوی پروردگار شماست، هر که خواهد ایمان آورد و هر که خواهد کفر پیشه کند» سوره کهف، آیه ۲۹.
  5. «فرمان او جز این نیست که چون چیزی را بخواهد بدو می‌گوید: باش! بی‌درنگ خواهد بود» سوره یس، آیه ۸۲.
  6. محمد تقی مصباح یزدی، معارف قرآن، ص۳۷۴-۳۸۰.
  7. «و جز آنچه خواست خداوند پروردگار جهانیان است؛ نخواهید» سوره تکویر، آیه ۲۹.
  8. «خداوند هر کس را بخواهد بی‌راه می‌نهد و هر کس را بخواهد راهنمایی می‌کند» سوره فاطر، آیه ۸.
  9. محمدتقی مصباح یزدی، معارف قرآن، ص۳۷۴-۳۸۰.
  10. «بگو: برهان رسا از آن خداوند است، اگر می‌خواست شما همگان را رهنمایی می‌کرد» سوره انعام، آیه ۱۴۹.
  11. «اگر خداوند می‌خواست شما را امّتی یگانه می‌گردانید» سوره مائده، آیه ۴۸.
  12. «اگر خداوند می‌خواست همه آنان را بر رهنمود (خود) گرد می‌آورد» سوره انعام، آیه ۳۵.
  13. «و اگر خداوند می‌خواست شرک نمی‌ورزیدند و ما تو را بر آنان نگهبان نگمارده‌ایم و تو گمارده بر آنها نیستی» سوره انعام، آیه ۱۰۷.
  14. نظرزاده، عبدالله، فرهنگ اصطلاحات و مفاهیم سیاسی قرآن کریم، ص ۴۸۰-۴۸۲.