اسامی و القاب امام مهدی در قرآن و سایر کتب آسمانی چیست؟ (پرسش)
اسامی و القاب امام مهدی در قرآن و سایر کتب آسمانی چیست؟ | |
---|---|
موضوع اصلی | بانک جامع پرسش و پاسخ مهدویت |
مدخل اصلی | مهدویت |
تعداد پاسخ | ۱ پاسخ |
اسامی و القاب امام مهدی در قرآن و سایر کتب آسمانی چیست؟ یکی از پرسشهای مرتبط به بحث مهدویت است که میتوان با عبارتهای متفاوتی مطرح کرد. برای بررسی جامع این سؤال و دیگر سؤالهای مرتبط، یا هر مطلب وابسته دیگری، به مدخل اصلی مهدویت مراجعه شود.
پاسخ نخست
حجت الاسلام و المسلمین محمد علی رضایی اصفهانی، در کتاب «مهدویت» در اینباره گفته است:
«هر انسانی را با ۳ عنوان اسم، کنیه و لقب میتوان یاد کرد.
اسم لفظی است که به وسیله آن شخص نامگذاری میشود و معرفی میگردد و غالباً در آن هیچ معنای دیگری غیر از اشاره بودن بر شخص مورد نظر منظور نمیگردد.
کنیه اسمی است که مزین به "ابن" یا "اب" یا "اُم" یا "اخ" یا "اُخت" باشد و به منظور تعظیم و تجلیل از فرد از کنیه استفاده میشود.
لقب نام دوم انسان است که در آن معنای مدح و ذم منظور میگردد به خلاف اسم عَلَم چنان چه گفته شد[۱].
نام اصلی حضرت مهدی (ع) "محمد (ع)" میباشد و این نامی است که پیامبر اکرم (ص) برای ایشان انتخاب نموده است و در اخبار متعدد شیعه و سنی آمده است که رسول خدا فرمودند مهدی هم نام من است[۲] و در حدیث لوح فاطمه که بسیاری از محدثین شیعه از جمله شیخ طوسی و شیخ مفید و شیخ صدوق و شیخ کلینی نقل کردهاند از ابوبصیر که امام صادق (ع) فرمودند پدرم (ع) به جابر بن عبدالله انصاری فرمود: من با تو کاری دارم چه موقع برای تو آسانتر است که در خلوت از آن موضوع سؤال کنم؟ جابر عرض کرد هر زمان شما دوست داشته باشید، تا اینکه روزی با جابر تنها نشست و به او فرمود ای جابر به من گزارش بده از آن لوحی که در دست مادرم فاطمه (س) مشاهده نمودی و درخشندگی عجیبی داشت... تا آنجا که گفت نام حضرت مهدی (ع) "أَبُو الْقَاسِمِ مُحَمَّدُ بْنُ الْحَسَنِ هُوَ حُجَّةُ اللَّهِ الْقَائِمُ" ثبت و ضبط شده بود[۳] همچنین در حدیثی مشهور از حضرت رسول (ص) وارد شده است که مهدی از فرزندان من است اسم او اسم من و کنیه او کنیه من است و شبیهترین مردم است به من از جهت خَلق و خُلق[۴].
در قرآن به این اسم تصریح نشده است چنانچه اسامی یازده امام دیگر نیز بیان نشده است. البته در بر زبان آوردن این نام حضرت اختلاف است و بعضی از فقها طبق بعضی از روایات که دلالت بر منع بردن نام حضرت در دوران غیبت میکند بر زبان آوردن آن را حرام میدانند که در جای خود باید مورد بحث و بررسی قرار گیرد.
- کنیه حضرت مهدی (ع)
کنیه حضرت مهدی (ع) به استناد روایات ابوالقاسم، ابوعبدالله، ابوجعفر، ابومحمد، ابو ابراهیم، ابوالحسن، ابوبکر، ابوصالح و ابوتراب نقل شده است[۵]. و در قرآن اشارهای به کنیه حضرت مهدی (ع) نشده است. القاب شریف حضرت مهدی (ع) که از قرآن و کتب سایر ادیان و روایات به دست میآید بسیار زیاد میباشد که هریک بیانگر یک ویژگی ممتاز و مدح و تعریف حضرت به حساب میآید. حاجی نوری در کتاب نجمالثاقب این القاب را جمعآوری کرده که بیش از صد و هشتاد لقب میباشد، که بعضی از آنها را از آیات قرآن و بعضی را از کتب دیگر ادیان و مذاهب و بعضی را هم از روایات و ادعیه برداشت نموده است[۶] که دراین مجال چون اسامی و القاب حضرت در قرآن و سایر کتب ادیان را بررسی میکنیم به بعضی از این القاب اشاره میکنیم.
- القاب حضرت در کتب مذهبی ادیان دیگر
"صاحب و حاشر" در صحف ابراهیم "قائم" در زبور سیزدهم "قیدمو" در تورات به لغت ترکوم "ماشیع" مهدی بزرگ در تورات به لغت عبدانی "مهمید آخر" در انجیل "پسر انسان" در عهد جدید "فیروز" در کتاب اشعیای پیامبر "سروش ایزد" درزمزم زرتشت "پنده یزدان" در زند و پازند "لندیطارا" در هزار نامه هندیان "خسرو" در کتاب مجوس "پرویز" در کتاب برزین آذر فارسیان "منصور" در کتاب دید براهمه[۷].
با توجّه به آنکه آیات متعددی پیرامون حضرت مهدی (ع) سخن گفته و مفسرین نیز به آن اعتراف دارند و در بخش آیات مهدویت به آن اشاره کردیم القاب متعددی را که حاکی از وجود آن صفات و القاب در حضرت مهدی دارد میتوان نام برد که بعضی از آنها را مختصراً توضیح میدهیم.
۱. بقیه الله از مشهورترین القاب حضرت در قرآن است و به معنی بقیه و بازمانده خلفای خدا در زمین از انبیاء و اوصیاء میباشد. از حضرت امیرالمؤمنین (ع) پیرامون آیه ﴿بَقِيَّةُ اللَّهِ خَيْرٌ لَّكُمْ إِن كُنتُم مُّؤْمِنِينَ﴾ (هود/۸۶) سؤال شد، که این بقیه چیست و کیست؟ حضرت فرمودند اولیای خدا بقیة اللهاند و مقصود مهدی (ع) است که در هنگام پایان پذیری این مهلت خواهد آمد و زمین را از عدل و داد پر خواهد کرد آن گونه که از علم و جور مملو گشته است و از آیات و نشانههای او غیبت است و پنهان شدن، آن گاه که طغیان گسترش یابد و انتقام فرا رسد[۸].
همچنین از حضرت صادق (ع) سؤال شد آیا میشود به قائم آل محمد به عنوان امیرالمؤمنین سلام کرد؟ حضرت فرمودند: نه این اسمی است که خدا حضرت علی (ع) را به آن نامیده و قبل و بعد از او جز کافر به این نام نامیده نمیشود، راوی حدیث عرضه داشت فدای شما شوم پس به حضرتش چگونه باید سلام کرد؟ حضرت فرمود: باید گفت "السَّلَامُ عَلَيْكَ يَا بَقِيَّةَ اللَّه" آن گاه آیه شریفه سوره هود را تلاوت فرمود که ﴿بَقِيَّةُ اللَّهِ خَيْرٌ لَّكُمْ إِن كُنتُم مُّؤْمِنِينَ﴾، در دعای ندبه نیز میخوانیم "أَيْنَ بَقِيَّةُ اللَّهِ الَّتِي لَا تَخْلُو مِنَ الْعِتْرَةِ الْهَادِيَة"[۹].
البته چنانچه از اطلاق آیه قرآن و از متن زیارت جامعه کبیره[۱۰] به دست میآید همه اهل بیت بلکه جمیع حجج الهی بقیة الله و باقی و به جا گذارده شده روی زمین برای هدایت بشر هستند امّا فرق حضرت مهدی با دیگر امامان آن است که بعد از هریک از ائمه دیگری میآمد و اگر بقیةاللهی از دنیا میرفت بقیة الله دیگری به جا میماند ولی وجود مقدس صاحب الزمان بقیةاللهی است که پس از او دیگر بقیّهای نیست و او آخرین بقیةالله است و با آمدن او دیگر بقیهای باقی نمانده است که بیاید[۱۱].
۲. خلیفة الله به معنای جانشین خداوند است و جزء القاب حضرت مهدی (ع) شمرده شده است، حضرت مهدی همان خلیفه باقی ماندهای است که قرآن شریف نیز به او اشاره دارد که ﴿إِنِّي جَاعِلٌ فِي الأَرْضِ خَلِيفَة﴾[۱۲]. حضرت مهدی خلیفه خدا به مفهوم حقیقی است و معانی واژه خلیفه را دارا است خداوند او را جانشین پیامبر قرار داده و او برگزیده خدا است نه منتخب مردم و خداوند او را به خلافت انتخاب کرده است چنان چه در زیارت آل یاسین میخوانیم "السَّلَامُ عَلَيْكَ يَا خَلِيفَةَ اللَّهِ وَ نَاصِرَ حَقِّهِ"، و پیامبر اکرم هم فرمودند خروج میکند مهدی (ع) و بر سر او ابری است و در آن منادی ندا میکند این مهدی خلیفه الله او را پیروی کنید[۱۳].
۳. حجت الله حضرت مهدی (ع) یکی از محبّتهای الهی که به وسیله او غلبه و سلطنت بر خلائق پیدا میکند، چنان چه در قرآن میخوانیم: ﴿قُلْ فَلِلَّهِ الْحُجَّةُ الْبَالِغَةُ فَلَوْ شَاء لَهَدَاكُمْ أَجْمَعِينَ﴾؛ بگو: "پس فقط دلیل رسا برای خداست. و اگر (بر فرض خدا) میخواست، حتماً همه شما را (به اجبار) راهنمایی میکرد." حکیمه خاتون، خواهر حضرت امام حسن عسکری (ع) میفرماید وقتی حضرت مهدی (ع) متولد شد آن جناب را به نزد برادرم حسن بن علی (ع) آوردم پس حضرت با دست شریفش روی پر نور او را مسح کرد و فرمود: سخن بگو ای حجةالله و بقیةالانبیاء و... نقش انگشتر آن حضرت نیز "أنا حجّة اللّه" و به روایتی "أنا حجّة اللّه و خالصته" میباشد[۱۴].
۴. منتظَر انتظار یکی از کلیدیترین واژههای مباحث مهدویت است که به فرموده رسول اکرم "أَفْضَلُ أَعْمَالِ أُمَّتِي انْتِظَارُ الْفَرَج" بهترین اعمال امت من انتظار فرج است[۱۵] و حقیقت این انتظار عبارت است از ایمان استوار بر امامت و ولایت حضرت مهدی (ع) و امیدوار به ظهور مبارک آن واپسین حجت الهی و نگه داشتن ایمان و صبر و پایداری در برابر ناملایمات که جوهره انتظار را دربردارد و دعا برای تعجیل در فرج شریفش.
در قرآن میخوانیم: ﴿فَانتَظِرُواْ إِنِّي مَعَكُم مِّنَ الْمُنتَظِرِينَ﴾[۱۶]
این انتظار و منتظر بودن انبوهی از مردم نسبت به چه چیزی است؟ آیا بدون منتظَر معنا دارد. آیا عقل میپسندد که ما منتظر باشیم امّا کسی نباشد که منتظر او باشیم؟ پس این انتظار حقیقی و عشق سوزان و مقاومت بر سختیها تا صبح امید و ظهور منجی عالم موجب شده است لقب منتظَر را برای حضرت مهدی (ع) به وجود بیاورد که ما منتظر و انتظار کشنده باشیم و او کسی باشد که انتظارش را میکشند. بنابراین یکی از القاب مشهور حضرت که از آیات قرآنی هم میتوان استفاده کرد منتظر بودن حضرت است و بسیاری در انتظار او به سر میبرند تا پس از اذن ظهور پیدا کردن او از طرف خداوند متعال به یاری او بشتابند و او را در فراهم ساختن زمینه تشکیل حکومت عدل الهی و برچیدن بساط ظلم و تباهی از سرتاسر عالم و برقراری صلح و امنیت واقعی که آرزوی همیشگی انسان در طول تاریخ بوده است، یاری کنند. شخصی از امام باقر (ع) از دلیل منتظر نامیدن حضرت مهدی (ع) سؤال کرد؟ حضرت فرمودند: او را منتظر میگویند چرا که آن حضرت دوره غیبت بسیار طولانی خواهد داشت و پیروان مخلص او در طول این دوره با وجود سختیهای زیادی که دارد در انتظار ظهور او به سر خواهند برد و این در حالی است که بسیاری از افراد تردید کننده، قیام و ظهور او را منکر خواهند شد[۱۷]. در دعای ندبه نیز این صفت اشاره شده است چنانچه میخوانیم "أَيْنَ الْمُنْتَظَرُ لِإِقَامَةِ الْأَمْتِ وَ الْعِوَجِ"[۱۸] کجا است آن امامی که مردم به منظور برطرف ساختن اساس گژی و انحرافها در انتظار او به سر میبرند یا در زیارت صاحب الامر میخوانیم "السَّلَامُ عَلَى الْقَائِمِ الْمُنْتَظَرِ وَ الْعَدْلِ الْمُشْتَهَرِ"[۱۹].
۵. المضطر یکی از لقبهای مشهور امام عصر مضطر است چنان چه امام صادق (ع) درباره تفسیر آیه ﴿أَمَّن يُجِيبُ الْمُضْطَرَّ إِذَا دَعَاهُ وَيَكْشِفُ السُّوءَ﴾[۲۰]. میفرمایند سوگند به خدا منظور از مضطر در این آیه قائم آل محمد (ص) است وقتی که در آخرالزمان ستم و بیداد و فساد در نتیجه سلطه پیدا کردن مستکبران وانحراف مردم از صراط مستقیم سرتاسر جهان را پرساخت آن حضرت در بین رکن و مقام دو رکعت نماز میخواند و آنگاه دست به دعا برداشته از خداوند تعجیل در فرج خود را میخواهد و پروردگار عالم نیز دعای او را اجابت نموده و به او اذن ظهور میدهد و به دنبال این واقعه مبارک آن حضرت به برکت امدادهای غیبی و هم چنین یاری انسانهای مؤمن و شجاع بساط ستم را از روی زمین برخواهد چید[۲۱].
در بسیاری از ادعیه و روایات نیز حضرت مهدی با لقب مضطر یاد شده است چنان چه در دعای ندبه میخوانیم "أَيْنَ الْمُضْطَرُّ الَّذِي يُجابُ إِذا دَعى" کجاست آن مضطری که چون دعا کند خواست او به اجابت میرسد.
و در فلسفه این لقب که چرا حضرت مضطر نامیده شده است باید گفت: امام معصوم به عنوان حجّت الهی در خیرخواهی به بندگان خدا و محبت به آنان از پدر و مادر به آنها مهربانتر است و کدام اضطرار از این سختتر است که کسی حجت خدا باشد و مسئولیت حفظ و تبلیغ و ترویج و حاکمیت بخشی به همه احکام و ارزشهای الهی را بر عهده داشته باشد، امّا در شرایطی واقع شود که ببیند حکام جور از یک طرف و منافقان و انسانهای هواپرست از طرف دیگر احکام حیات بخش الهی را زیر پا میگذارند و بندگان خدا را از مسیر سعادت واقعی منحرف میسازند و آنها را به بیراهه سوق میدهند و او هیچ راهی برای نجات آنها ندارد جز آن که با اضطرار شدید از خداوند بخواهد که شرایطی فراهم کند تا بتواند داد مظلوم از ظالم بستاند و ارزشها را حاکم کند[۲۲].
۶. نور یکی دیگر از القاب حضرت حجت (ع) در قرآن نور است که حضرت امام صادق (ع) در تفسیر آیه ﴿وَاللَّهُ مُتِمُّ نُورِهِ﴾[۲۳] میفرمایند خدا به وسیله ولایت قائم و به ظهور آن حضرت این نور را به اتمام میرساند و همچنین مراد از نور ربّ در آیه ﴿وَأَشْرَقَتِ الأَرْضُ بِنُورِ رَبِّهَا﴾ روشن شدن زمین به نور آن حضرت است یا منظور از نور در آیه نور که میفرماید ﴿يَهْدِي اللَّهُ لِنُورِهِ مَن يَشَاء﴾ حضرت مهدی (ع) است چنان چه جابر بن عبدالله انصاری میگوید در مسجد کوفه داخل شدم در حالی که امیرالمؤمنین با انگشتان مبارک خود مینوشت و تبسم میکرد. عرض کردم یا امیرالمؤمنین چه چیز شما را به خنده آورده است؟ فرمود عجب دارم از آن که این آیه را میخواند ولی به حق به آن معرفت ندارد. گفتم کدام آیه فرمود ﴿اللَّهُ نُورُ السَّمَاوَاتِ وَالأَرْضِ﴾[۲۴] (که به آیه نور معروف است) که ﴿مَثَلُ نُورِهِ كَمِشْكَاةٍ﴾ مشکوه حضرت محمد است ﴿فِيهَا مِصْبَاحٌ﴾ منم آن مصباح ﴿زُجَاجَةٍ الزُّجَاجَةُ﴾ حسن و حسین هستند ﴿كَأَنَّهَا كَوْكَبٌ دُرِّيٌّ﴾ علی بن الحسین است و ﴿يُوقَدُ مِن شَجَرَةٍ مُّبَارَكَةٍ﴾ محمد بن علی است ﴿زَيْتُونَةٍ﴾ جعفر بن محمد است ﴿لا شَرْقِيَّةٍ﴾ موسی بن جعفر است و ﴿لا غَرْبِيَّةٍ﴾ علی بن موسی الرضا است ﴿يَكَادُ زَيْتُهَا﴾ یعنی محمد بن علی است ﴿لَوْ لَمْ تَمْسَسْهُ نَارٌ﴾ علی بن محمد است ﴿نُّورٌ عَلَى نُورٍ﴾ حسن بن علی است و ﴿يَهْدِي اللَّهُ لِنُورِهِ مَن يَشَاء﴾ قائم مهدی (ع) است[۲۵].
۷. حق بر حق بودن حضرت حجّت هیچ جای شک و تردیدی نیست لذا امام باقر (ع) ذیل آیه خداوند در قرآن که میفرماید ﴿قُلْ جَاءَ الْحَقُّ﴾ فرمودهاند حق حضرت مهدی (ع) است و خداوند به جهت تأکید بر این که حتماً خواهد آمد با لفظ ما فی جاء (آمده است) تعبیر فرمود، گویا که محقق شده است چنان چه در زیارت حضرت حجت میخوانیم "السَّلَامُ عَلَى الْحَقِّ الْجَدِيدِ"[۲۶].
۸. ضُحی یکی دیگر از القاب شریف حضرت مهدی (ع) در قرآن ضحی میباشد که در تفسیر آیه ﴿وَالشَّمْسِ وَضُحَاهَا﴾[۲۷] آمده است منظور از شمس (خورشید) رسول الله است و ضحای شمس (نور خورشید) قائم (ع) است و طبق بعضی از روایات ضحا و روشنائی خورشید خروج حضرت از پس پرده غیبت است و این مسلّم است که پرتو نور رسالت و شعاع خورشید نبوت توسط حضرت مهدی (ع) بر شرق و غرب عالم خواهد تابید[۲۸].
۹. ناقور ناقور به معنای صوری است که در آن دمیده میشود و صدا از او خارج میشود، امام صادق (ع) در تفسیر آیه شریفه ﴿فَإِذَا نُقِرَ فِي النَّاقُورِ﴾[۲۹] میفرمایند هرگاه خداوند اظهار امرش (حضرت حجت (ع)) را اراده کرد در دلش میافکند آن گاه ظاهر میشود و خروج میکند به امر خداوند[۳۰].
۱۰. خنَّس خُنّس به معنای سیارهای است که برای آنها محل سیری مشخص است مانند مریخ، زهره و عطارد و یکی از القاب حضرت حجّت به شمار میرود چون او ستارهای است درخشان که سیر خود را میکند و زمانی پنهان میشود و به دور از دسترس است تا زمانی که خداوند بخواهد و آن ستاره بدرخشد چنان چه ام هانی میگوید حضرت امام محمد باقر (ع) را ملاقات کردم و از ایشان پیرامون آیه ﴿فَلا أُقْسِمُ بِالْخُنَّسِ﴾ سؤال کردم حضرت فرمود: خنّس آن امامی است که پنهان میشود در زمان خود[۳۱].»[۳۲].
پانویس
- ↑ معارف و معاریف واژههای اسم و کنیه و لقب.
- ↑ ملاحم الفتن سید بن طاوس، ص ۷۴؛ یأتی علی الناس، ج ۱، ص ۳۵.
- ↑ کمالالدین، ج۱، ص ۳۰۵ غیبت طوسی، ص ۹۲ نجم الثاقب باب دوم و...
- ↑ کمالالدین، ج۲، ص ۲۸۶ ینابیع الموده، ص ۴۳۹، یاتی علیالناس، ج۱، ص۳۶، در کتاب سنن ابیداوود، ج۲، ص۳۰۹، حدیث ۴۲۸۲ روایتی نقل شده که حضرت رسول (ص) فرمودند اسمه اسمی واسم ابیه اسم ابی، نام او همنام من است و نام پدرش نام پدر من است یعنی عبدالله و حال آنکه میدانیم نام پدر حضرت مهدی (ع) حسن بن علی (ع) بوده است و علی الظاهر این حدیث توسط بنیالعباس جعل شده است. زیرا دولت عباسی برای تائید سلطنت خود و تشویق مردم به بیعت با محمد بن عباس ملقب به مهدی عباسی که سومین خلیفه دولت عباسی است دست به هر کاری میزدند و یکی از آن حیلهها آن بود که منصور عباسی که نامش عبدالله بود فرزندش را محمد نامید و او را ملقب به مهدی نمود و از مردم برای او به عنوان جانشین خود بیعت میگرفت و طوری وانمود کرد که مهدی عباسی همان مهدی امت است که پیامبر وعده او را داده است و چون کنیه او با کنیه پیامبر فرق میکرد حدیث را تحریف کرد و گفت اصل حدیث این است که اسمه اسمی و اسم ابیه اسم ابی چرا که نام پدر مهدی عباسی عبدالله بود و مؤید این نظریه آن است که این، حدیث در هیچ ترمذی و سنن ابن ماجه و مسند احمد، حنبل و... آمده ولی عبارت اسم ابیه اسم ابی نیامده و در کتب حدیثی شیعه نیز چنین حدیثی به چشم نمیخورد و با ادلّه قطعی و روایات متواتره دیگر که حضرت مهدی فرزند، حضرت امام، حسن عسکری (ع) است موافقت ندارد.
- ↑ نجم الثاقب باب دوم، فرهنگ الفبائی مهدویت، ص ۵۹۴.
- ↑ نجم الثاقب باب دوم.
- ↑ نجم الثاقب باب دوم، الزام الناصب، ج ۱، ص ۴۸۱، فرهنگ الفبائی مهدویت، ص ۹۴.
- ↑ بحارالانوار، ج ۹۳، ص ۱۰۶.
- ↑ مفاتیح الجنان، ص ۸۸۵ دعای ندبه.
- ↑ در زیارت جامعه میخوانیم "السَّلَامُ عَلَى الْأَئِمَّةِ الدُّعَاةِ وَ الْقَادَةِ الْهُدَاةِ... وَ أُولِي الْأَمْرِ وَ بَقِيَّةِ اللَّهِ وَ خِيَرَتِه" مفاتیح الجنان زیارت جامعه کبیره.
- ↑ فرهنگ الفبائی مهدویت، ص ۱۷۲.
- ↑ بقره، آیه ۳۰.
- ↑ بحارالانوار، ج ۵۳، ص ۱۱، فرهنگ الفبائی مهدویت، ص ۳۰۴.
- ↑ نجم الثاقب باب دوم، فرهنگ الفبائی مهدویت، ص ۱۷۱.
- ↑ شیخ صدوق، کمال الدین و تمام النعمة، ج ۱، ص ۲۸۷.
- ↑ اعراف ۷۱ و یونس ۱۰۲.
- ↑ بحارالانوار، ج ۵۱، ص ۳۰ فرهنگ الفبائی مهدویت، ص ۶۹۹.
- ↑ مفاتیح الجنان، دعای ندبه.
- ↑ مفاتیح الجنان.
- ↑ سوره نمل، آیه ۶۲.
- ↑ بحارالانوار، ج ۵۱، آیه ۴۸.
- ↑ فرهنگ الفبائی مهدویت، ص ۶۷.
- ↑ صف/ ۸.
- ↑ سوره نور.
- ↑ نجم الثاقب باب دوم.
- ↑ نجم الثاقب باب دوم، فرهنگ الفبائی مهدویت، ص ۲۸۰.
- ↑ سوره شمس، آیه ۱.
- ↑ نجم الثاقب باب دوم.
- ↑ سوره مدثر، آیه ۸.
- ↑ نجم الثاقب باب دوم.
- ↑ همان.
- ↑ رضایی اصفهانی، محمد علی، مهدویت، ص ۳۴-۴۳.