استحباب در فقه اسلامی
مقدمه
«استحباب» یا «نَدْب» از احکام پنج گانه تکلیفی.
استحباب به طلب فعل یا رجحان آن با عدم منع از ترک آن، تعریف شده است. بر اساس این تعریف، مفهوم استحباب مرکّب از دو جزء است: طلب یا رجحان، و عدم منع از ترک.
حکم ـ اعم از وجوب، استحباب، و غیر آن ـ نزد متأخران امری بسیط است. از این رو، آنان تعریف فوق را نپذیرفته و حکم را به اراده و خواست مولا یا آنچه از مقام ابراز و اظهارِ اراده مولا انتزاع میشود، تفسیر کردهاند. بنابر تفسیر نخست از دو تفسیر متأخّران، اراده اگر شدید باشد، افاده وجوب و اگر ضعیف باشد، افاده استحباب میکند و بنابر تفسیر دوم، چنانچه اراده شدید منشأ انتزاع باشد، وجوب و اگر اراده ضعیف منشأ آن باشد، استحباب انتزاع میشود.[۱]
استحباب به هر دو تعریف یادشده تنها در اصطلاح فقها به کار رفته است؛ امّا در قرآن کریم و احادیث معصومان(ع) غالباً در همان معنای لغوی خود، یعنی دوست داشتن، پسندیدن و ترجیح دادن چیزی به کار رفته است. از این عنوان در باب طهارت و صوم و نیز به مناسبت در سایر ابواب فقهی و در اصول فقه، مبحث اوامر، ضدّ و مقدّمه واجب، سخن رفته است.
مادّه «امر» و مشتقات آن، مانند «آمُرُک» و نیز هیئت امر، مانند «اِضْرِب» در صورت وجود قرینه بر عدم اراده وجوب از آنها، بر استحباب دلالت میکند.
اقسام
برای استحباب تقسیمهای مختلفی ذکر شده است که به دو مورد اشاره میشود.
۱. استحباب نفسی و غیری: مستحب نفسی ـ که از آن به مستحب ذاتی نیز تعبیر میشود ـ عملی است که استحبابش ذاتی است، نه به خاطر عملی دیگر، مانند نافلههای روزانه، روزههای مستحب ـ همچون روزه عید غدیر ـ، غسل جنابت و وضو بنابر قول به استحباب نفسی آن دو؛ امّا مستحب غیری عملی است که در ذاتش استحباب ندارد، بلکه استحبابش به خاطر عملی دیگر است، مانند غسل زیارت.
۲. استحباب عینی و کفایی: مستحب عینی عملی است که در هر حال بر مکلّف مستحب است، مانند نافلههای یومیّه و روزههای مستحب؛ امّا مستحب کفایی عملی است که با انجام دادن آن توسّط دیگری، استحبابش از ذمّه فرد ساقط میشود، مانند اذان اعلام و امر به مستحب و نهی از مکروه.[۲]
موارد اجتماع استحباب و وجوب
۱. وجوب و استحباب نفسی و غیری: گاهی استحباب نفسی با وجوب غیری یا بالعکس اجتماع میکند، مانند غسل جنابت که به نظر مشهور مستحبّ نفسی است، امّا برای نماز، واجب میشود. برای عکس مسئله نیز میتوان از مثال یاد شده استفاده کرد؛ بدین معنا که بنابر قول به وجوب نفسی غسل جنابت، غسل واجب نفسی است، لکن برای نماز مستحب، مستحب غیری میشود.
۲. وجوب تخییری و استحباب: مانند آزاد کردن بنده در کفّاره افطار عمدی روزه ماه رمضان که به عنوان یکی از افراد واجب تخییری، واجب است، امّا از جهت رجحان داشتن بر دو عِدل دیگرِ واجب تخییری، یعنی دو ماه روزه گرفتن و اطعام شصت مسکین، مستحب است.[۳]
احکام
از کلمات برخی فقها بر میآید که ترک مستحب، مکروه است،[۴] لکن بسیاری آن را مکروه نمیدانند.[۵]
استحباب مراتبی دارد. انجام دادن پارهای اعمال مستحب، مورد تأکید شارع مقدّس قرار گرفته است که از آن به «مستحب مؤکّد» تعبیر میشود.[۶]
مقدّمه مستحب ـ بنابر قول به ملازمه بین مقدّمه و ذی المقدّمه ـ مستحب است[۷] و قطع عملِ عبادی مستحب پس از شروع آن ـ بهویژه نماز، و روزه در بعد از ظهر ـ مکروه است، مگر در حج و عمره و به قول مشهور در اعتکاف پس از گذشت دو روز از اعتکاف که اتمام عمل در آنها واجب است.[۸].[۹]
منابع
پانویس
- ↑ اجود التقریرات، ج ۱، ص۱۴۳
- ↑ جواهر الکلام، ج ۹، ص۷۴
- ↑ مستمسک العروة، ج ۸، ص۳۴۴
- ↑ المعتبر، ج ۲، ص۲۵۷
- ↑ ریاض المسائل، ج ۱، ص۱۶۹ و ج ۲، ص۲۰۴؛ جواهر الکلام، ج ۱۳، ص۲۶۶
- ↑ الاصول العامة، ص۶۳
- ↑ کفایة الاصول، ص۱۲۸
- ↑ القواعد و الفوائد، ج ۱، ص۹۹.
- ↑ هاشمی شاهرودی، سید محمود، فرهنگ فقه مطابق مذهب اهل بیت ج۲، صفحه ۴۲۴ - ۴۲۶.