استخاره در معارف مهدویت
مقدمه
استخاره، در لغت بهمعنای خواستار گزینش بهترین از دو امر یا امور، شدن است. یعنی از کسی خواستن که بهترین را برای خواستار، انتخاب کند. استخاره که در کتب حدیث شیعه و سنی به حد تواتر از معصومین رسیده، نوعی دعا و درخواست است از بنده، به درگاه خداوند در مورد تردد در امری که دارای وجوه متعدد باشد و یا تردد در انجام دادن و انجام ندادن امری و او از خداوند میخواهد که آنچه به خیر و صلاح او است در دل او اندازد و تصمیمش را بدان استوار دارد و آن را برایش میسر و ممکن سازد.
از معلی بن خنیس نقل شده که گفت: از امام صادق(ع) شنیدم که فرمود: هیچ بنده مؤمنی از خداوند خود، گزینش بهترین را درخواست نکرد، جز اینکه خداوند آنچه بهتر بود، برایش انتخاب نمود، هرچند آن، مورد پسند بنده نباشد.
در منابع شیعه از امام صادق(ع) و آن حضرت از پدرش روایت نموده که میفرمود: ما استخاره را آنچنان میآموختیم که سورههای قرآن را[۱].
سه جور استخاره آمده است:
- استخاره به استشاره: یعنی استخاره به وسیله مشورت با خدا. در مکارم الاخلاق از امام صادق(ع) روایت شده که فرمود: چون خواستی وارد کاری شوی، پیش از آنکه با دیگران مشورت کنی، با خدای خویش مشورت کن. راوی میگوید: عرض کردم: چگونه؟ فرمود: صد بار بگو: "أَسْتَخِيرُ الله". پس در کار مورد نظر، با مردم مشورت کن، که خداوند هرآنچه به خیر و صلاح تو است بر زبان هرکه بخواهد جاری میسازد[۲].
- استخاره به تسبیح: از مرحوم شیخ بهایی نقل شده که گفت: از اساتیدمان شنیدیم که شفاهاً از حضرت ولی عصر(ع) نقل شده که استخاره به تسبیح چنین است: تسبیح را به دست بگیر و سه بار بر محمّد و آل محمّد صلوات بفرست و سپس یک مشت از تسبیح جدا ساز و دو دانه دو دانه بشمار. اگر یکی ماند، ان کار را انجام بده و اگر دو تا ماند، انجام مده[۳].
- استخاره به قرآن: از حضرت رسول(ص) روایت شده که چون خواستی به قرآن استخاره کنی، سه بار ﴿قُلْ هُوَ الله أَحَدٌ﴾ بخوان و سه بار بر محمد و آل محمّد صلوات بفرست. سپس بگو "اللهمَّ تَفَأَّلْتُ بِكِتَابِكَ وَ تَوَكَّلْتُ عَلَيْكَ فَأَرِنِي مِنْ كِتَابِكَ مَا هُوَ مَكْتُومٌ مِنْ سِرِّكَ الْمَكْنُونِ فِي غَيْبِكَ". آنگاه قرآن کامل را میگشایی و مطلب خود را در سطر اول صفحه دست راست میبینی[۴].
صاحب جواهر فرموده: استخارهای به حضرت قائم(ع) نسبت داده میشود. آن است که بعد از قرائت دعا، یک قبضه از تسبیح را بگیر و هشت هشت جدا کن. اگر یکی باقی ماند، فی الجمله نیک است، اگر دو تا باقی ماند، یک نهی است، اگر سه تا ماند، اختیار دارد -چون فعل و ترک آن مساوی است- و اگر چهار تا ماند، دو نهی است از آن، اگر پنج تا ماند، بعضی گفتهاند که رنج دارد و بعضی گفتهاند که در آن ملامت است. اگر شش تا ماند، نهایت خوب است و باید تعجیل در آن کرد، و اگر هفت تا ماند، حکمش مثل پنج تا است و اگر هشت تا ماند، چهار نهی از آن است[۵].[۶]