اسحاق بن ابراهیم حنظلی در تراجم و رجال

از امامت‌پدیا، دانشنامهٔ امامت و ولایت

آشنایی اجمالی

اسحاق بن راهویه[۱]، تنها یک بار در اسناد روایات تفسیر کنز الدقائق و به نقل از عیون أخبار الرضاS نقل شده است:

«و بإسناده[۲] إِلَی إِسْحَاقَ بْنِ رَاهَوَيْهِ قَالَ: لَمَّا وَافَى أَبُو الْحَسَنِ الرِّضَاS نَيْسَابُورَ وَ أَرَادَ أَنْ يَخْرُجَ مِنْهَا إِلَى الْمَأْمُونِ اجْتَمَعَ عَلَيْهِ أَصْحَابُ الْحَدِيثِ فَقَالُوا لَهُ يَا ابْنَ رَسُولِ اللَّهِ تَرْحَلُ عَنَّا وَ لَا تُحَدِّثُنَا بِحَدِيثٍ فَنَسْتَفِيدَهُ مِنْكَ وَ كَانَ قَدْ قَعَدَ فِي الْعَمَّارِيَّةِ فَأَطْلَعَ رَأْسَهُ وَ قَالَ سَمِعْتُ أَبِي مُوسَى بْنَ جَعْفَرٍ يَقُولُ سَمِعْتُ أَبِي جَعْفَرَ بْنَ مُحَمَّدٍ يَقُولُ سَمِعْتُ أَبِي مُحَمَّدَ بْنَ عَلِيٍّ يَقُولُ سَمِعْتُ أَبِي عَلِيَّ بْنَ الْحُسَيْنِ يَقُولُ سَمِعْتُ أَبِي الْحُسَيْنَ بْنَ عَلِيٍّ يَقُولُ سَمِعْتُ أَبِي أَمِيرَ الْمُؤْمِنِينَ عَلِيَّ بْنَ أَبِي طَالِبٍS يَقُولُ سَمِعْتُ النَّبِيَّa يَقُولُ سَمِعْتُ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ يَقُولُ لَا إِلَهَ إِلَّا اللَّهُ حِصْنِي فَمَنْ دَخَلَ حِصْنِي أَمِنَ مِنْ عَذَابِي قَالَ فَلَمَّا مَرَّتِ الرَّاحِلَةُ نَادَانَا بِشُرُوطِهَا وَ أَنَا مِنْ شُرُوطِهَا»[۳].[۴]

شرح حال راوی

مراد از راوی، اسحاق بن ابراهیم[۵] الحنظلی[۶] المروزی[۷] معروف به اسحاق بن راهویه و ابن راهویه[۸]، فقیه، محدث و مفسر بزرگ نیشابور و استاد بخاری و احمد بن حنبل است.

وی چند اثر علمی در سه حوزه فقه، حدیث و تفسیر به نام‌های السنن فی الفقه، کتاب المسند و کتاب التفسیر از خود به یادگار گذاشته[۹] و از کسانی است که از امام رضاS وقتی وارد شهر نیشابور گردید، درخواست حدیث کرد و آن حضرت در پاسخ او حدیث مشهور به حدیث سلسلة الذهب را بیان فرمود.

اسحاق بن راهویه، در حفظ حدیث، صدق گفتار و ورع و زهد معروف بوده و برای اخذ حدیث به شهرهای عراق، حجاز، یمن و شام مسافرت کرد و سپس به خراسان برگشت و در شهر نیشابور سکنی گزید، تا از دار دنیا رفت[۱۰].[۱۱]

طبقه راوی

در میان رجالیان شیعی، تنها شیخ طوسی او را در کتاب الرجال و در اصحاب امام رضاS با عنوان "إسحاق بن إبراهيم الحنظلي، يُعرف بابن راهويه"[۱۲] ذکر کرده است.

ابن راهویه در سال ۱۶۱ قمری (و به احتمالی در ۱۶۳، ۱۶۶ یا ۱۷۳ قمری) به دنیا آمد[۱۳] و در سال ۲۳۷ (یا ۲۳۸ یا...) قمری در نیشابور در سن ۷۵ یا ۷۷ سالگی درگذشت[۱۴].[۱۵]

استادان و شاگردان راوی

برخی استادان وی در اسناد روایات، جریر بن عبد الحمید الرازی، إسماعیل بن علیة، سفیان بن عیینة، وکیع بن الجراح، أبامعاویة، أبا أسامة، یحیی بن آدم، بقیة بن الولید، عبدالرزاق بن همام، النضر بن شمیل، عبد العزیز الدراوردی، عیسی بن یونس، عبدة بن سلیمان، أبابکر بن عیاش، عبدالوهاب الثقفی، معتمر بن سلیمان، محمد بن بکر البرسانی، عبدالله بن وهب، محمد بن سلمة الحرانی، سوید بن عبدالعزیز، معاذ بن هشام، ولید بن مسلم یاد شده‌اند [۱۶].

از شاگردان وی نیز می‌‌توان یحیی بن آدم، احمد بن حنبل، محمد بن حمید الرازی، محمد بن رافع، محمد بن یحیی الذهلی، یحیی بن معین، یحیی بن یحیی، عبدالرحمن الدارمی، بخاری، مسلم، ترمذی، نسائی، موسی بن هارون الجمال، عبدالله بن محمد بن شیرویه، حسن بن سفیان، جعفر بن محمد الفریابی، ابو اسحاق ابراهیم بن اسماعیل العنبری الطوسیف، ابو یعقوب اسحاق بن ابراهیم بن نصر البشتی، احمد بن سعید الدارمی، ابو یعقوب اسحاق بن ابی عمران الإسفراینی الشافعی، ابو العباس احمد بن سهل بن بحر، ابوبکر محمد بن اسماعیل بن مهران الإسماعیلی، ابوبکر محمد بن الحسن بن الحسن البردعی، هارون بن عبدالصمد بن عبدوس الرخی، یعقوب بن یوسف بن یعقوب الأخرم، عقوب بن یوسف بن معقل الوراق، أبو العباس السراج و...[۱۷] را برشمرد.[۱۸]

جایگاه حدیثی راوی

چنان که گذشت، از رجالیان متقدم شیعه، تنها شیخ طوسی بدون جرح و تعدیل نام راوی را در کتاب رجال در اصحاب امام رضاS ذکر کرده است و از رجالیان معاصر، مرحوم شوشتری و نمازی نام اسحاق بن راهویه را ذکر کرده و تنها به نقل عبارت رجالیان اهل سنت بسنده کردند[۱۹]؛ شیخ محی الدین مامقانی نوشته است: "المعنون من أعلام رواة العامة وثقاتهم، وليس له اي صلة مع الأئمة المعصومين: سوى ما رواه عن الإمام الرضاS، فعليه ربما عده بعض موثقاً، ولكن الصحيح أنه يحتج بقوله فيما يعود لنا لا علينا"[۲۰].

رجالیان اهل سنت، همگی از او به بزرگی و قدرت حافظه یاد، و به وثاقت وی تصریح کردند:

  1. احمد بن حنبل در پاسخ سؤالی درباره اسحاق بن راهویه می‌نویسد: "مثل إسحاق يسأل عنه؟ إسحاق عندنا من أئمة المسلمين"[۲۱].
  2. ابن حبان: "... وكان إسحاق من سادات زمانه فقهاً وعلماً وحفظً و نظراً ممن صنف الكتب وفرع السنن وذب عنها وقمع من خالفها"[۲۲].
  3. مزی: "... سمعت أبا حاتم محمد بن إدريس الرازي يقول: ذكرت لأبي زرعة إسحاق بن إبراهيم الحنظلي وحفظه للأسانيد والمتون، فقال أبو زرعة: ما رؤى أحفظ من إسحاق. قال أبو حاتم: والعجب من إتقانه و سلامته من الغلط، مع ما رزق من الحفظ"[۲۳].
  4. خطیب بغدادی: "كان أحد أئمة المسلمين، و علماً من أعلام الدين، اجتمع له الحديث، و الفقه، و الحفظ، و الصدق، و الورع، و الزهد؛ ثقة مأمون. سمعت سعيد بن ذؤيب يقول: ما أعلم على وجه الأرض مثل إسحاق"[۲۴].[۲۵]

منابع

پانویس

  1. ر.ک: منابع شیعی: رجال الطوسی، ص۳۵۱، ش۵۲۰۲؛ إکلیل المنهج، ص۵۸۲ ش۳۲۴؛ تنقیح المقال، ج۹، ص۲۴، ش۱۸۶۹؛ معجم رجال الحدیث، ج۳، ص۲۰۵، ش۱۱۴۳؛ مستدرکات علم رجال الحدیث، ج۱، ص۵۶۲، ش۲۰۲۱؛ قاموس الرجال، ج۱، ص۷۴۹، ش۷۰۵. ب. منابع سنی: التاریخ الکبیر، ج۱، ص۳۷۹، ش۱۲۰۹؛ الجرح و التعدیل، ج۲، ص۲۰۹، ش۷۱۴؛ تاریخ بغداد، ج۶، ص۳۴۳، ش۳۳۸۱؛ التعدیل و التجریح، ج۱، ص۳۵۱، ش۷۴؛ تاریخ مدینة دمشق، ج۸، ص۱۱۹، ش۶۱۷؛ تهذیب الکمال، ج۲، ص۳۷۳، ش۳۳۲؛ الکاشف، ج۱، ص۲۳۳، ش۲۷۶؛ تذکرة الحفاظ، ج۲، ص۴۳۳، ش۴۴۰؛ سیر أعلام النبلاء، ج۱۱، ص۳۵۸، ش۷۹؛ میزان الاعتدال، ج۱، ص۱۸۲، ش۷۳۳؛ تقریب التهذیب، ج۱، ص۷۸، ش۳۳۲؛ تهذیب التهذیب، ج۱، ص۱۹۰، ش۴۰۸؛ الأعلام، ج۱، ص۲۹۲.
  2. سند کامل حدیث در منبع اصلی چنین است:«حَدَّثَنَا مُحَمَّدُ بْنُ مُوسَى بْنِ الْمُتَوَكِّلِ رَضِيَ اللَّهُ عَنْهُ قَالَ حَدَّثَنَا أَبُو الْحُسَيْنِ مُحَمَّدُ بْنُ جَعْفَرٍ الْأَسَدِيُّ قَالَ حَدَّثَنَا مُحَمَّدُ بْنُ الْحُسَيْنِ الصَّوْلِيُّ قَالَ حَدَّثَنَا يُوسُفُ بْنُ عَقِيلٍ عَنْ إِسْحَاقَ بْنِ رَاهَوَيْهِ»؛ (عیون أخبار الرضاS، ج۲، ص۱۳۵، ح۴).
  3. تفسیر کنز الدقائق، ج۱۲، ص۲۳۶ به نقل از عیون أخبارالرضاS، ج۲، ص۱۳۵، ح۴.
  4. جوادی آملی، عبدالله، رجال تفسیری، ج۳، ص ۴۴۵-۴۴۶.
  5. نام کامل راوی چنین است: إسحاق بن إبراهیم بن مخلد بن إبراهیم بن عبدالله بن مطر بن عبیدالله بن غالب بن الوارث بن عبیدالله بن عطیة بن مرة بن کعب بن همام بن أسد بن مرة بن عمرو ابن حنظلة بن مالک بن زید مناة بن تمیم. (تاریخ بغداد، ج۶، ص۳۴۴، ش۳۳۸۱).
  6. چون نسبش به حنظلة بن مالک می‌رسد.
  7. سمعانی: بفتح المیم و الواو، بینهما الراء الساکنة، و فی آخرها الزای، هذه النسبة إلی مرو الشاهجان، و إنما قیل لها الشاهجان یعنی شاه جاء فی موضع الملوک و مستقرهم و کان إلحاق الزای فی هذه النسبة فیما أظن للفرق بین النسبة إلی المروی و هی الثیاب المشهورة بالعراق منسوبة إلی قریة بالکوفة؛ (الأنساب (سمعانی)، ج۵، ص۲۶۶).
  8. چون پدر اسحاق (ابراهیم بن مخلد) در مسیر راه به دنیا آمده است، به او راهویه گفته‌اند. (یعنی در راه زاده شده). خطیب بغدادی: ... سمعت إسحاق بن إبراهیم یقول: قال لی عبدالله ابن طاهر: لم قیل لک ابن راهویه؟ و ما معنی هذا؟ و هل تکره أن یقال لک هذا؟ قال: اعلم أیها الأمیر أن أبی ولد فی طریق فقال المراوزة: راهوی لأنه ولد فی الطریق، و کان أبی یکره هذا، و أما أنا فلست أکرهه؛ (تاریخ بغداد، ج۶، ص۳۴۵، ش۳۳۸۱).
  9. ر.ک: الفهرست (ابن ندیم)، ص۲۸۶؛ کشف الظنون، ج۱، ص۴۴۲، ج۲، ص۱۶۷۸؛ هدیة العارفین، ج۱، ص۱۹۷.
  10. تاریخ بغداد، ج۶، ص۳۴۴ و ۳۵۲، ش۳۳۸۱.
  11. جوادی آملی، عبدالله، رجال تفسیری، ج۳، ص ۴۴۶-۴۴۷.
  12. رجال الطوسی، ص۳۵۱، ش۵۲۰۲.
  13. تاریخ بغداد، ج۶، ش۳۳۸۱.
  14. التاریخ الصغیر، ج۲، ص۳۳۸؛ التاریخ الکبیر، ج۱، ص۳۷۹، ش۱۲۰۹؛ الثقات (ابن حبان)، ج۸، ص۱۱۶؛ تاریخ بغداد، ج۶، ص۳۵۲، ش۳۳۸۱.
  15. جوادی آملی، عبدالله، رجال تفسیری، ج۳، ص ۴۴۷-۴۴۸.
  16. تاریخ بغداد، ج۶، ص۳۴۳، ش۳۳۸۱.
  17. تاریخ مدینة دمشق، ج۸، ص۱۲۰ - ۱۲۱.
  18. جوادی آملی، عبدالله، رجال تفسیری، ج۳، ص ۴۴۸-۴۴۹.
  19. قاموس الرجال، ج۱، ص۷۴۹ - ۷۵۰، ش۷۰۵؛ مستدرکات علم رجال الحدیث، ج۱، ص۵۴۳، ش۱۹۶۷.
  20. تنقیح المقال، ج۹، پانوشت ص۲۷ - ۲۸.
  21. الجرح و التعدیل، ج۲، ص۲۰۹ - ۲۱۰، ش۷۱۴.
  22. الثقات (ابن حبان)، ج۸، ص۱۱۶.
  23. تهذیب الکمال، ج۲، ص۳۸۵ - ۳۸۶، ش۳۳۲.
  24. تاریخ بغداد، ج۶، ص۳۴۳ - ۳۴۷، ش۳۳۸۱.
  25. جوادی آملی، عبدالله، رجال تفسیری، ج۳، ص ۴۴۹-۴۵۰.