اسماعیل بن همام بصری در تراجم و رجال

از امامت‌پدیا، دانشنامهٔ امامت و ولایت

آشنایی اجمالی

اسماعیل بن همام[۱] در پنج سند تفسیر کنز الدقائق و به نقل از تفسیر العیاشی، تهذیب الأحکام و تأویل الآیات الظاهرة واقع شده است؛ برای نمونه:

«قَالَ حَدَّثَنِي إِسْمَاعِيلُ بْنُ هَمَّامٍ قَالَ قَالَ الرِّضَا(ع) فِي قَوْلِ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ قَالُوا إِنْ يَسْرِقْ فَقَدْ سَرَقَ أَخٌ لَهُ مِنْ قَبْلُ فَأَسَرَّهَا يُوسُفُ فِي نَفْسِهِ وَلَمْ يُبْدِهَا لَهُمْ[۲] قَالَ كَانَتْ لِإِسْحَاقَ النَّبِيِّ(ع) مِنْطَقَةٌ يَتَوَارَثُهَا الْأَنْبِيَاءُ الْأَكَابِرُ وَ كَانَتْ عِنْدَ عَمَّةِ يُوسُفَ وَ كَانَ يُوسُفُ عِنْدَهَا وَ كَانَتْ تُحِبُّهُ فَبَعَثَ إِلَيْهَا أَبُوهُ وَ قَالَ ابْعَثِيهِ إِلَيَّ وَ أَرُدُّهُ إِلَيْكِ فَبَعَثَتْ إِلَيْهِ دَعْهُ عِنْدِيَ اللَّيْلَةَ أَشُمَّهُ ثُمَّ أُرْسِلُهُ إِلَيْكَ غُدْوَةً قَالَ فَلَمَّا أَصْبَحَتْ أَخَذَتِ الْمِنْطَقَةَ فَرَبَطَتْهَا فِي حِقْوِهِ وَ أَلْبَسَتْهُ قَمِيصاً وَ بَعَثَتْ بِهِ إِلَيْهِ فَلَمَّا خَرَجَ مِنْ عِنْدِهَا طَلَبَتِ الْمِنْطَقَةَ وَ قَالَتْ سُرِقَتِ الْمِنْطَقَةُ فَوَجَدَتْ عَلَيْهِ وَ كَانَ إِذَا سُرِقَ أَحَدٌ فِي ذَلِكَ الزَّمَنِ دُفِعَ إِلَى صَاحِبِ السَّرِقَةِ فَكَانَ عَبْدَهُ»[۳].[۴]

شرح حال راوی

مراد از عنوان یاد شده "إسماعيل بن همام بن عبدالرحمن بن أبي عبدالله ميمون مكنى به ابو همام" است که در کتاب‌های رجالی از وی یاد شده و از راویان مورد اعتماد است که امام رضا(ع) را ادراک کرده است و دارای کتاب حدیثی بوده که گروهی آن را روایت کردند. وی از اهل بصره بوده و با قبیله بنی کنده[۵]، نسبت ولاء داشته است، از این رو وی را مولی کندة نامیده‌اند.

از راوی در اسناد روایات با عناوین دیگری مانند ابو همام[۶]، أبو همام إسماعیل بن همام[۷]، أبو همام إسماعیل بن همام الکندی[۸]، ابی همام اسماعیل بن همام البصری[۹]، إسماعیل بن همام[۱۰] و إسماعیل بن همام الکندی[۱۱] یاد شده است. در بعضی اسناد، عنوان إسماعیل بن همام المکی ذکر شده[۱۲] که احتمال می‌رود «المکی» مصحف «الکندی» باشد.

نجاشی درباره‌اش نوشته است: إسماعيل بن همام بن عبدالرحمن بن أبي عبدالله ميمون البصري مولى كندة، و إسماعيل يكنى أبا همام روى إسماعيل عن الرضا(ع)، ثقة هو و أبوه وجده. له كتاب يرويه عنه جماعة أخبرنا محمد بن علي قال: حدثنا أحمد بن محمد بن يحيى قال: حدثنا سعد و أحمد بن إدريس، قالا: حدثنا أحمد بن محمد بن عيسى عن أبي همام[۱۳].

شیخ طوسی در الفهرست از وی با عنوان «ابو همام» یاد کرده و نوشته است: "أبو همام له مسائل، أخبرنا بها جماعة، عن أبي المفضل، عن ابن بطة، عن أحمد ابن محمد بن عيسى"[۱۴]؛ و در کتاب الرجال با عنوان "إسماعيل بن همام، مولى لكندة، وهو أبو همام" از او یاد نموده است[۱۵].[۱۶]

طبقه راوی

از تاریخ ولادت و وفات اسماعیل بن همام گزارشی نرسیده است؛ لکن نجاشی و شیخ طوسی او را از راویان امام رضا(ع) معرفی کردند[۱۷] و برقی او را از اصحاب امام کاظم(ع) برشمرده است[۱۸]، بنابراین می‌‌توان استظهار کرد که اسماعیل بن همام در اواخر قرن دوم هجری زنده بوده است[۱۹].

آیت‌الله بروجردی از اسماعیل بن همام در طبقه ششم یاد می‌کند[۲۰].[۲۱]

یادآوری

در بعضی اسناد ابو همام از امام صادق(ع) روایت کرده است؛ برای نمونه: «وَ بِإِسْنَادِهِ عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدٍ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ إِسْمَاعِيلَ عَنْ أَبَانِ بْنِ عُثْمَانَ عَنْ أَبِي هَمَّامٍ عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ(ع) قَالَ: إِذَا أَتَيْتَ قَبْرَ الْحُسَيْنِ(ع) فَقُلِ السَّلَامُ عَلَيْكَ يَا أَبَا عَبْدِ اللَّهِ لَعَنَ اللَّهُ مَنْ قَتَلَكَ وَ لَعَنَ اللَّهُ مَنْ شَرِكَ فِي دَمِكَ وَ مَنْ بَلَغَهُ ذَلِكَ فَرَضِيَ بِهِ وَ إِنَّا إِلَى اللَّهِ مِنْهُمْ بَرِيءٌ»[۲۲].

مراد از ابو همام در این سند اسماعیل بن همام نیست، بلکه محمد بن شهاب بن علاف العبدی است که از اصحاب امام صادق(ع) است و کنیه‌اش نیز ابو همام است[۲۳]؛ زیرا احمد بن محمد بن عیسی بی‌واسطه از اسماعیل بن همام نقل می‌کند؛ ولی در این سند با دو واسطه از ابو همام روایت کرده است.[۲۴]

استادان و شاگردان راوی

کسانی همچون احمد بن محمد بن عیسی، حسین بن سعید، ابراهیم بن هاشم، حکم بن بهلول، عباس بن معروف، احمد بن حسن بن علی بن فضال، علی بن مهزیار، یعقوب بن یزید الانباری، احمد بن محمد بن خالد البرقی، ابوالقاسم عبدالرحمن بن حماد الکوفی، محمد بن عیسی بن عبید[۲۵] از اسماعیل بن همام روایت کرده‌اند که از شاگردان حدیثی وی به شمار می‌روند و ایشان نیز از راویانی نظیر حسن بن زیاد، سلیمان الجعفری، علی بن جعفر العریضی، محمد بن سعید بن غزوان و کامل بن محمد بن ابراهیم الجعفی[۲۶] روایت کرده که از اساتید حدیثی اسماعیل بن همام شمرده می‌شوند.[۲۷]

جایگاه حدیثی راوی

نجاشی به وثاقت اسماعیل بن همام تصریح کرده و در ترجمه‌اش نوشته است: "ثقة هو وأبوه وجده"[۲۸]. بر این اساس، رجالیان بعدی مانند ابن داود، علامه حلی و دیگران نیز او را توثیق کردند[۲۹].

در جلالت اسماعیل بن همام و اعتبار روایاتش همین بس که وی نوشته حدیثی دارد که نجاشی با تعبیر "له كتاب" و شیخ طوسی با تعبیر "له مسائل" از آن یاد کرده و گروهی از محدثان امامیه، همچون راوی جلیل القدر احمد بن محمد بن عیسی اشعری که در نقل احادیث بسیار سخت‌گیر بوده و بعضی از راویان را به جهت نقل احادیث ضعیف، از قم تبعید کرده آن را روایت نموده است[۳۰].

دو نمونه از روایات اسماعیل بن همام:

  1. «وَ عَنْ أَبِي مُحَمَّدٍ هَارُونَ بْنِ مُوسَى عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ الْحَسَنِ بْنِ الْوَلِيدِ عَنِ الْحُسَيْنِ بْنِ الْحَسَنِ بْنِ أَبَانٍ عَنِ الْحُسَيْنِ بْنِ سَعِيدٍ عَنْ إِسْمَاعِيلَ بْنِ هَمَّامٍ عَنْ أَبِي الْحَسَنِ يَعْنِي الرِّضَا(ع) قَالَ قَالَ أَمِيرُ الْمُؤْمِنِينَ(ع): مَنْ قَالَ بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِيمِ وَ لَا حَوْلَ وَ لَا قُوَّةَ إِلَّا بِاللَّهِ الْعَلِيِّ الْعَظِيمِ سَبْعَ مَرَّاتٍ وَ هُوَ ثَانِي رِجْلِهِ بَعْدَ الْمَغْرِبِ قَبْلَ أَنْ يَتَكَلَّمَ وَ بَعْدَ الصُّبْحِ قَبْلَ أَنْ يَتَكَلَّمَ صَرَفَ اللَّهُ تَعَالَى عَنْهُ سَبْعِينَ نَوْعاً مِنْ أَنْوَاعِ الْبَلَاءِ أَدْنَاهَا الْجُذَامُ وَ الْبَرَصُ وَ السُّلْطَانُ وَ الشَّيْطَانُ»[۳۱].
  2. «عَنْ الْحُسَيْنُ بْنُ سَعِيدٍ عَنْ إِسْمَاعِيلَ بْنِ هَمَّامٍ عَنْ أَبِي الْحَسَنِ(ع) قَالَ: دَعْوَةُ الْعَبْدِ سِرّاً دَعْوَةً وَاحِدَةً تَعْدِلُ سَبْعِينَ دَعْوَةً عَلَانِيَةً»[۳۲].[۳۳]

منابع

پانویس

  1. ر.ک: أ. منابع شیعی: رجال البرقی، ص۵۱؛ رجال النجاشی، ص۳۰، ش۶۲؛ الفهرست (طوسی)، ص۵۳۱، ش۸۵۷؛ رجال الطوسی، ص۳۵۲، ش۵۲۰۹؛ الرجال (ابن داود)، ص۶۰، ش۱۹۷؛ خلاصة الأقوال (رجال العلامة الحلی)، ص۱۰، ش۱۹، ص۲۷۰، ش۲۲؛ ایضاح الاشتباه، ص۹۱، ش۳۲؛ إتقان المقال، ص۲۷؛ توضیح الاشتباه، ص۶۲، ش۲۲۵؛ مجمع الرجال، ج۱، ص۲۲۷؛ الوجیزه، ص۳۲، ش۲۱۹؛ رجال المجلسی، ص۲۱۰، ش۲۲۸۹؛ حاوی الأقوال، ج۱، ص۱۵۶، ش۴۲؛ نقد الرجال، ج۱، ص۲۳۴، ش۵۴۷؛ جامع المقال، ص۵۶؛ هدایة المحدثین، ص۲۰؛ جامع الرواة، ج۱، ص۱۰۴، ش۷۲۵، ص۴۴۲، ج۲، ص۴۲۳؛ الفوائد الرجالیه، ج۱، ص۳۶۱؛ منتهی المقال فی أحوال الرجال، ج۲، ص۹۷، ش۳۹۲، ج۷، ص۲۷۵، ش۳۸۶۷؛ طرائف المقال، ج۱، ص۲۸۴، ش۱۹۳۷، ص۳۸۶، ش۳۰۰۲؛ الرسائل الرجالیه، ج۴، ص۲۴۸؛ شعب المقال، ص۵۵، ش۱۰۲، ص۱۵۱، ش۸۵۵؛ نهایة المقال، ص۳۱۸، ش۱۳؛ قاموس الرجال، ج۲، ص۱۲۴ و ۱۲۵، ش۸۹۳؛ تنقیح المقال، ج۱۰، ص۴۰۶، ش۲۴۶۰؛ مستدرکات علم رجال الحدیث، ج۱، ص۶۷۵، ش۴۷۱، ج۸، ص۴۷۶، ش۱۷۳۹۸؛ معجم رجال الحدیث، ج۴، ص۱۰۹، ش۱۴۴۹؛ الذریعة إلی تصانیف الشیعه، ج۶، ص۳۱۴، ش۱۷۲۶؛ أعیان الشیعه، ج۳، ص۴۳۸. ب. منابع سنی: لسان المیزان، ج۱، ص۴۴۱، ش۱۳۷۵؛ معجم المؤلفین، ج۲، ص۲۹۹.
  2. گفتند: اگر (بنیامین) دزدی می‌کند (شگفت نیست) برادری دارد که (او نیز) پیش از این دزدی کرده است؛ یوسف آن (سرزنش) را در درون خود پنهان داشت و برای آنان آشکار نکرد (و در دل) گفت: جایگاه شما از او بدتر است و خداوند به آنچه وصف می‌کنید آگاه‌تر است سوره یوسف، آیه ۷۷.
  3. تفسیر کنز الدقائق، ج۶، ص۳۴۷ به نقل از تفسیر العیاشی، ج۲، ص۱۸۵، ح۵۳.
  4. جوادی آملی، عبدالله، رجال تفسیری، ج۴، ص 288-289.
  5. قبیله کنده از قبایل قحطانی ساکن منطقه حضرموت در جنوب عربستان بودند. این قبیله، پس از مهاجرت از جنوب به شمال در نجد مستقر شدند. (ر.ک: تاریخ ابن خلدون، ج۴، ص۲۸۶).
  6. المحاسن، ج۲، ص۴۹۰، ح۵۷۲.
  7. المحاسن، ج۲، ص۴۴۲، ح۳۱۱.
  8. الکافی، ج۴، ص۱۹۵، ح۱.
  9. المحاسن، ج۲، ص۴۴۲.
  10. ر.ک: تهذیب الاحکام، ج۲، ص۲۷۱، ح۱۱۷.
  11. ر.ک: همان، ج۱، ص۲۱۰، ح۱۲.
  12. من لا یحضره الفقیه، ج۲، ص۳۹۱، ح۲۷۹۰.
  13. رجال النجاشی، ص۳۰، ش۶۲.
  14. الفهرست (طوسی)، ص۵۳۱، ش۸۵۷.
  15. رجال الطوسی، ص۳۵۲، ش۵۲۰۹.
  16. جوادی آملی، عبدالله، رجال تفسیری، ج۴، ص 289-291.
  17. ر.ک: رجال النجاشی، ص۳۰، ش۶۲؛ رجال الطوسی، ص۳۵۲، ش۵۲۰۹.
  18. ر.ک: رجال البرقی، ص۵۱.
  19. مرتضی مدرس گیلانی در ترجمه خصال شیخ صدوق و در مقدمه خود، تاریخ وفات اسماعیل بن همام را سال ۲۰۰ هجری قمری می‌داند؛ لکن دلیلی بر سخن خود ارائه نمی‌کند.
  20. طبقات رجال التهذیب، ص۱۴۲.
  21. جوادی آملی، عبدالله، رجال تفسیری، ج۴، ص 291.
  22. کامل الزیارات، ص۲۲۲، ح۱۶.
  23. محمد بن شهاب بن علاف العبدی، أبو همام الکوفی؛ (رجال الطوسی، ص۲۸۶، ش۴۱۴۹).
  24. جوادی آملی، عبدالله، رجال تفسیری، ج۴، ص 291-292.
  25. ر.ک: تفسیر کنز الدقائق، ج۷، ص۱۳۷، ج۱۱، ص۳۰۴ و ۳۴۷؛ تهذیب الأحکام، ج۴، ص۱۲۴، (ح۳۵۸)، ج۱، ص۱۹۴، (ح ۵۶۱)، ج۳، ص۳۲۸، (ح۱۰۲۶)، ص۳۱۷، (ح۹۸۳)، ج۱، ص۳۹۸، (ح ۱۲۴۱)؛ المحاسن، ج۲، ص۴۹۳، (ح ۵۸۴)، ص۴۴۲، (ح ۳۱۱)؛ الکافی، ج۲، ص۴۶۹، ح۴.
  26. ر.ک: تهذیب الأحکام، ج۴، ص۱۲۴، ح۳۵۸؛ الکافی، ج۶، ص۳۰۵، (ح۱)، ج۵، ص۴۹۷، (ح۴)، ج۷، ص۲۴۴، (ح۳)؛ المحاسن، ج۲، ص۴۹۳، ح۵۸۴.
  27. جوادی آملی، عبدالله، رجال تفسیری، ج۴، ص 292-293.
  28. رجال النجاشی، ص۳۰، ش۶۲.
  29. الرجال (ابن داود)، ص۶۰، ش۱۹۷؛ خلاصة الاقوال (رجال العلامة الحلی)، ص۱۰، ش۱۹.
  30. ر.ک: رجال النجاشی، ص۳۰، ش۶۲؛ الفهرست (طوسی)، ص۵۳۱، ش۸۵۷.
  31. مستدرک الوسائل، ج۵، ص۱۰۱، ح۵۴۳۷.
  32. بحار الانوار، ج۹۰، ص۳۱۸، ح۲۵.
  33. جوادی آملی، عبدالله، رجال تفسیری، ج۴، ص 293-294.