امام رضا از دیدگاه اهل سنت
مقدمه
قرار گرفتن امام رضا(ع) در منصب ولایتعهدی سبب توجه بیشتر اهل سنت به امام رضا(ع) نسبت به دیگر ائمه(ع) بوده است[۱]. به طور خلاصه به سه نکته درباره دیدگاه اهل سنت درباره حضرت رضا(ع) اشاره میشود.
- نخست باید از توجه اهل سنت به بعد حدیثی شخصیت حضرت سخن به میان آورد. آنان حضرت رضا(ع) را از جهت طبقه رجال حدیث، از تابعین اهل مدینه و در طبقه هشتم[۲] و مطابق نظر برخی در طبقه دهم[۳] - میدانستند و از این جهت به احادیث حضرت که از نبی اکرم(ص) نقل میشد، توجه داشتند. در برخی منابع اهل سنت تأکید شده است که نمیتوان از روایات ایشان چشم پوشی نمود و باید به آنها اهمیت داد[۴].
- نکته دیگر آنکه برخی بزرگان اهل سنت در قرون بعدی همواره به فضائل و مناقب امام رضا(ع) توجه داشتهاند. از حسن بن سهل (م ۲۱۵ق) نقل شده است که معتقد بود مأمون در میان فرزندان عباس و علی کسی را پرهیزکارتر و آگاهتر از علی بن موسی نیافت[۵]. فرد دیگر که در مقام و رثای حضرت سخن گفته، و البته نقل کننده برخی اخبار مهم از زندگانی امام رضا(ع) در کتاب عیون اخبار الرضا(ع) نیز بوده، ابراهیم بن عباس صولی(م۲۴۳ق) است. مطابق گزارش ابوالفرج اصفهانی، او نیز با نگاهی خوش بینانه به منصب ولایتعهدی امام(ع) و البته در وصف ایشان چنین سرود که اعطای ولایتعهدی به ایشان تمامی دردها و مصایب اهل بیت را برطرف ساخت[۶]. جالب است که بعدها وقتی سخن از حدیث سلسلة الذهب به میان آمده آنان در ابتدای خبر به طرح فضائل حضرت پرداختهاند؛ و برای نمونه مطابق نقلی، محمد بن اسلم طوسی (م ۲۴۲ق) چنین روایت میکند که هنگام ورود امام(ع) به نیشابور علما ایشان را با عباراتی چون السَّيِّدُ الْجَلِيلُ و ابن السادة الائمة خواندند و ایشان را به اجدادش قسم دادند که نزد ایشان حدیثی را مطرح نماید[۷].
- نکته سوم نیز به ارادت و اخلاص اهل سنت در حضور به مضجع امام رضا(ع) و زیارت آن حضرت در حرمش بر میگردد. بارها اهل سنت در قرنهای بعد در سفرنامه خود به توصیف زیارت حرم حضرت رضا(ع) پرداختهاند[۸]. شواهدی نشان میدهد که در آغاز قرن چهارم بزرگان اهل سنت به صورت دسته جمعی در کنار قبر حضرت رضا(ع) جمع میشدند و حتی تأکید میشود که برخی علاوه بر ارج و احترام نسبت به حضرت، به گریه و زاری و توسل به حضرت روی میآوردند[۹]. ابن حبان (م ۳۵۴ق) اعلام میکند که هرگاه مشکلی برایم رخ میداد به زیارت حضرت علی بن موسی الرضا میرفتم و برای برطرف شدن مشکل دست به دعا برداشته و مستجاب الدعوه میشدم[۱۰].[۱۱]
منابع
- پژوهشگاه حوزه و دانشگاه، تاریخ اسلام بخش دوم ج۲
پانویس
- ↑ برای نمونه میتوان به آثار خلیفة بن خیاط (م ۲۴۰ق)، فسوی (م ۲۷۷ق)، دینوری (م ۲۸۹ق)، طبری (م ۳۱۰ق) و... اشاره نمود.
- ↑ ابن جوزی، تذکرة الخواص، ص۳۱۵.
- ↑ ابن حجر، تقریب التهذیب، ج۲، ص۴۵.
- ↑ برای نمونه، ر.ک: ابن حبان، الثقات، ج۸، ص۴۵۶.
- ↑ ابن اثیر، الکامل فی التاریخ، ج۴، ص۱۶۲.
- ↑ ابوالفرج اصفهانی، الاغانی، ج۱۰، ص۶۳.
- ↑ ابن صباغ، الفصول المهمة فی معرفة احوال الائمه، ص۲۴۳.
- ↑ برای نمونه، ر.ک: ابن بطوطه، رحله، ص۴۰۱.
- ↑ ابن حجر، تهذیب التهذیب، ج۷، ص۳۳۹.
- ↑ ابن حبان، الثقات، ج۸، ص۴۵۷.
- ↑ پژوهشگاه حوزه و دانشگاه، تاریخ اسلام بخش دوم ج۲، ص ۸۱.