امید در معارف و سیره علوی

از امامت‌پدیا، دانشنامهٔ امامت و ولایت

ایجاد امیدواری

یکی از معیارهای شایستگی «ایجاد امیدواری» است. منظور از ایجاد امیدواری این است که فرد، هم خود امیدوار باشد و هم دیگران را به تحقق اهداف امیدوار کند. کسانی که از این ویژگی برخوردار باشند نسبت به کسانی که فاقد آن هستند، شایسته‌ترند؛ زیرا امید و آرزو موتور و محرک چرخ‌های زندگی انسان در ابعاد اقتصادی، سیاسی، اجتماعی و فرهنگی است. آرزو یکی از بزرگ‌ترین نعمت‌های الهی است که اگر این نعمت از انسان گرفته شود جنب و جوش و تلاش از او سلب می‌گردد و رخوت و سستی او را احاطه می‌کند و سرانجام، چرخ زندگی از حرکت باز می‌ایستد. پیامبر اکرم(ص) در این باره می‌فرماید: «آرزو برای امت من رحمت است. اگر آرزو نبود، هیچ مادری فرزندش را شیر نمی‌داد و هیچ کس درختی نمی‌کاشت»[۱]. امید نقش اول را در کار و تلاش انسان در زندگی ایفا می‌کند، به گونه‌ای که اگر این عنصر را در زندگی‌اش از دست بدهد، هیچ‌گاه زیر بار کار نرفته و تلاش نخواهد کرد. داستان ذیل، نقش «امید» را در زندگی انسان به خوبی نشان می‌دهد: روزی حضرت عیسی پیرمردی را که با بیل سخت مشغول زیر و رو کردن خاک بود، تماشا می‌کرد. حضرت عیسی این تلاش را مرتبط با آرزوی پیرمردی در آستانه مرگ دانست. وی برای اینکه نظریه خود را به بوته آزمایش بگذارد، از خداوند خواست که آرزو را از او بگیرد. بلافاصله پس از این دعا ملاحظه کرد که پیرمرد بیل را بر زمین نهاد و دراز کشید. مدتی گذشت و پیرمرد هنوز مشغول استراحت بود. دوباره حضرت دعا کرد که خدایا! آرزو را به او باز گردان. بلافاصله از این دعا دید که پیرمرد از جا برخاست و مشغول کار شد. حضرت عیسی برای اینکه پاسخ این آزمایش جالب را از زبان خود پیرمرد بشنود، جلو آمد و از او پرسید: دلیل اینکه ساعتی قبل بیل را بر زمین نهادی و دراز کشیدی و پس از مدتی دوباره مشغول کار شدی چیست؟ پیرمرد گفت: در حالی که مشغول کار بودم این فکر برایم پدید آمد که تا کی کار می‌کنی، در حالی که پیرمردی هستی در آستانه مرگ؟ این بود که یأس بر من مستولی شد و از این رو، بیل را انداختم و دراز کشیدم. پس از مدتی فکر دیگری در ذهنم خطور کرد؛ دیدم دارم با خود می‌گویم: به خدا تا زنده هستی برای تأمین زندگی چاره‌ای جز کار کردن نداری؛ از این رو، دوباره به سراغ بیلم رفتم و مشغول کار شدم[۲].

بنابراین، یک مدیر شایسته مدیری است که هم خود به تحقق هدف امیدوار باشد و هم بتواند افراد تحت مدیریتش را در نیل به مقصود امیدوار سازد. لازم به ذکر است که هر چه عنصر امید بهتر و قوی‌تر در مدیریت به کار گرفته شود درصد احتمال تحقق هدف بالاتر می‌رود. بر همین اساس است که خداوند بزرگ به عنوان شایسته‌ترین و بالاترین مقام مدیریتی در عالم هستی به افراد تحت مدیریت خود دستور می‌دهد که هیچ‌گاه از رحمت و عنایت او مأیوس نشوند: قُلْ يَا عِبَادِيَ الَّذِينَ أَسْرَفُوا عَلَى أَنْفُسِهِمْ لَا تَقْنَطُوا مِنْ رَحْمَةِ اللَّهِ إِنَّ اللَّهَ يَغْفِرُ الذُّنُوبَ جَمِيعًا[۳]. در سلسله مراتب مدیریت اسلامی پس از خداوند، انبیای الهی قرار دارند که آنها نیز هیچ‌گاه یأس، ناامیدی و سستی از خود نشان ندادند؛ چنان که در قرآن کریم آمده است: وَكَأَيِّنْ مِنْ نَبِيٍّ قَاتَلَ مَعَهُ رِبِّيُّونَ كَثِيرٌ فَمَا وَهَنُوا لِمَا أَصَابَهُمْ فِي سَبِيلِ اللَّهِ وَمَا ضَعُفُوا وَمَا اسْتَكَانُوا وَاللَّهُ يُحِبُّ الصَّابِرِينَ[۴]. بر اساس آیات و روایات، یکی از معیارهای شایستگی این است که هم مدیران خودشان امیدوار باشند و هم بذر امید را در ذهن دیگران کاشته و آن را آبیاری نموده و رشد و توسعه دهند.[۵]

منابع

پانویس

  1. محمدی ری‌شهری، محمد، میزان الحکمه، ج۱، ص۱۰۲.
  2. مجلسی، محمدباقر، بحارالانوار، ج۱۴، ص۳۲۹.
  3. «بگو: ای بندگان من که با خویش گزافکاری کرده‌اید! از بخشایش خداوند ناامید نباشید که خداوند همه گناهان را می‌آمرزد؛ بی‌گمان اوست که آمرزنده بخشاینده است» سوره زمر، آیه ۵۳.
  4. «و بسا پیامبرانی که همراه آنان توده‌های انبوه به نبرد (با دشمنان خداوند) پرداختند و در راه خداوند هر چه به ایشان رسید نه سست و نه ناتوان شدند و نه تن به زبونی سپردند؛ و خداوند شکیبایان را دوست می‌دارد» سوره آل عمران، آیه ۱۴۶.
  5. چناری، امید، وظایف نهادهای حاکمیتی در قبال مفاسد اقتصادی ص ۱۵۸.