اوس بن صامت انصاری در تاریخ اسلامی

از امامت‌پدیا، دانشنامهٔ امامت و ولایت

مقدمه

وی از تیره غَنم، از قبیله خزرج[۱] و از شاعران[۲] عصر خود بود. رسول خدا (ص) میان او و مرثد بن ابی مرثد پیمان برادری بست[۳]. وی در غزوه بدر شرکت داشت[۴] و آن حضرت سهمی از غنایم را برای او قرار داد[۵]. در جنگ احد، خندق و غزوات دیگر حضور داشت[۶].

همسر وی خوله دختر ثعلبه[۷] بود که از او فرزندی به نام ربیع داشت. «عباده» و «امامه» برادر و خواهر او (اوس) بودند[۸] که مادر آنان قرة العین دختر عبادة بن نضله بود[۹]. وی نخستین فرد در اسلام بود که از همسرش با طلاق ظهار جدا شد[۱۰] و آیه ﴿قَدْ سَمِعَ اللَّهُ قَوْلَ الَّتِي تُجَادِلُكَ فِي زَوْجِهَا وَتَشْتَكِي إِلَى اللَّهِ[۱۱]. درباره آنان نازل شد[۱۲].

اوس نوعی جنون داشت و گاهی وقت‌ها عقلش زایل می‌‌شد و یک بار در این حالت همسرش خوله را ظهار کرد. سپس بر آنچه گفته بود، پشیمان شد. به زنش گفت: تو بر من حرام شدی. زن گفت: آنچه بیان کردی، طلاق بود و به همسرش گفت: نزد رسول خدا (ص) برو و از آنچه انجام دادی، سؤال کن. اوس گفت: من خجالت می‌کشم در این باره سؤال کنم. تو نزد حضرت برو. امید است خبری به دست آوری و مشکل ما حل شود و کسی آگاه‌تر از او نزد ما نیست.

خوله گوید: من لباسم را پوشیدم و از خانه خارج شدم و به خانه عایشه رفتم. گفتم: ای رسول خدا (ص)! اوس را می‌شناسی. پدر فرزندم، پسرعمویم، و دوست داشتنی‌ترین افراد نزد من است؛ شما می‌دانید که گاهی جنون او را می‌گیرد و از کارهای عادی خودش عاجز و نیروی بدنش ضعیف می‌شود و لکنت زبان دارد. باید صدقاتم را به شوهرم که محق است بدهم، او کلمه‌ای را گفت که آنچه در کتاب خدا بر تو نازل شده، دلالت بر طلاق دارد و گفت: "أنتِ عَلَيّ كظهر اُمي". آن حضرت فرمود: او بر تو حرام است. از این رو، چندین بار با حضرت مجادله کرد. سپس گفت: خدایا، من از شدت تنهایی، سختی فراق به تو شکایت می‌کنم. خدایا، بر زبان رسولت چیزی که سبب آسایش و فرج بر ما باشد، جاری ساز. عایشه گفت: او گریه کرد و افراد در خانه به سبب دلسوزی برای او گریه کردند. در این حال بودیم که وحی بر رسول خدا (ص) نازل شد. عایشه گفت: ای خوله، درباره تو نازل شده است. او گفت: خدایا، از تو خیر طلب می‌کنم و از پیامبر خیر می‌رسد. عایشه گفت: رسول خدا (ص) خوشحال دیده نشد تا اینکه گمان کردم وحی درباره جدایی آنان است که نزدیک بود جان آن زن از بدن بیرون رود. حضرت در حالی که تبسمی بر لب داشت، فرمود: ای خوله، زن پاسخ داد: لبیک و برخاست و به سبب لبخند حضرت خوشحال بود. سپس فرمود: «درباره تو و شوهرت وحی نازل شد» سپس آیه ﴿قَدْ سَمِعَ اللَّهُ قَوْلَ الَّتِي تُجَادِلُكَ فِي زَوْجِهَا وَتَشْتَكِي إِلَى اللَّهِ وَاللَّهُ يَسْمَعُ تَحَاوُرَكُمَا إِنَّ اللَّهَ سَمِيعٌ بَصِيرٌ [۱۳]. را بر آنان تلاوت کرد. سپس حضرت به او فرمود: شوهرت را امر کن بنده‌ای را آزاد کند. خوله گفت: کدام بنده؟ من خادم او هستم. سپس حضرت فرمود: پس او را امر کن تا دو ماه پی در پی روزه بگیرد. زن گفت: به خدا سوگند او بر این کار قدرت ندارد. او در روز چندین بار آب می‌نوشد، بینایی خود را از دست داده و ضعف بدنش را فراگرفته است و آدمی است که دیگر کارایی ندارد. حضرت فرمود: پس او را امر کن تا شصت مسکین را طعام بدهد. زن گفت: آن شصت مسکین کجاست؟ و آن هم در یک وعده! حضرت فرمود: او را امر کن تا نزد ام‌المنذر، دختر قیس برود و از او نصف پیمانه خرما بگیرد و بر شصت مسکین صدقه دهد. خوله برخاست و به خانه بازگشت و شوهرش را در حالی که جلوی در خانه نشسته بود و انتظار او را می‌کشید، یافت. اوس به او گفت: خوله، چه خبر؟ زن گفت: خیر است و بر ذمه تو چیزی است. رسول خدا (ص) به تو امر کرده است نزد ام‌المنذر، دختر قیس بروی و از او نصف پیمانه خرما بگیری و بر شصت مسکین صدقه دهی، خوله گوید: او از نزد من رفت و پنج صاع خرما آورد که زن، آن را برای هر مسکینی دو مد قرار داد[۱۴]. ابن عبدالبر[۱۵] گوید: او قبل از آنکه کفاره ظهار را بدهد، با همسرش جماع کرد و حضرت به او امر کرد پانزده صاع گندم را بر شصت فقیر بدهد (یعنی افزون بر آن کفاره اول). اوس در خلافت عثمان در حالی که ۵۵ یا ۷۲ سال داشت در رمله فلسطین درگذشت[۱۶]. برخی گفته‌اند او در ۸۵ سالگی در مدینه[۱۷] یا به نقل از ابواحمد عسکری در بیت المقدس درگذشته است[۱۸][۱۹]

منابع

پانویس

  1. ابن اثیر، ج۱، ص۳۲۳.
  2. ابن عبد البر، ج۱، ص۲۰۷.
  3. ابن سعد، ج۳، ص۵۴۷.
  4. ابن کلبی، ج۲، ص۸۶؛ واقدی، ج۱، ص۱۶۷؛ طبرانی، ج۱، ص۲۲۴؛ ابونعیم، ج۱، ص۳۰۳.
  5. شامی، ج۴، ص۹۳.
  6. ابن سعد، ج۳، ص۵۴۷؛ ابن حجر، ج۱، ص۳۰۳.
  7. ابن سعد، ج۳، ص۵۴۷.
  8. ابن سعد، ج۸، ص۲۸۰.
  9. ابن سعد، ج۳، ص۵۴۷.
  10. ابن کلبی، ج۲، ص۸۶؛ ابن سعد، ج۳، ص۴۱۳ و ج۸، ص۲۸۱؛ ابن اثیر، ج۱، ص۳۲۲؛ ابن حجر، ج۱، ص۳۰۳.
  11. «خداوند، سخن زنی را که با تو درباره همسرش چالش داشت و به خداوند شکوه می‌کرد شنیده است و خداوند گفت و گوی شما را می‌شنود که خداوند، شنوایی بیناست» سوره مجادله، آیه ۱.
  12. خلیفة بن خیاط، ص۶۳۶؛ ابن شبه، ج۲، ص۳۹۴.
  13. «خداوند، سخن زنی را که با تو درباره همسرش چالش داشت و به خداوند شکوه می‌کرد شنیده است و خداوند گفت و گوی شما را می‌شنود که خداوند، شنوایی بیناست» سوره مجادله، آیه ۱.
  14. ابن سعد، ج۳، ص۴۱۳ و ۴۱۴ و ج۸، ص۲۸۱ و ۲۸۲.
  15. ابن عبدالبر، ج۱، ص۲۰۷.
  16. ابن اثیر، ج۱، ص۳۲۳؛ ابن حجر، ج۱، ص۳۰۳.
  17. ابن حبان، ج۳، ص۱۰.
  18. ابن اثیر، ج۱، ص۳۲۳.
  19. مرادی‌نسب، حسین، مقاله «اوس بن شرحبیل»، دانشنامه سیره نبوی ج۲، ص:۱۶۸-۱۶۹.