بحث:آمنه بنت وهب
آمنه
همسر عبدالله و مادر پیامبر(ص)، زنی است که شایستگی مادری آن حضرت را داشته است. از امام صادق(ع) روایت شده که چون آمنه پیامبر(ص) را زایید، کشور فارس و کاخهای شام بر او نمودار شد. فاطمه بنت اسد که در کنار آمنه بود و این را از او شنید، به نزد همسر خود ابوطالب رفت و شادیکنان ماجرا را به وی گفت. ابوطالب گفت: تو از این امر در شگفتی در صورتی که تو خود نیز پس از چندی به وصی و وزیر این مولود باردار میشوی. آمنه ۴۸ سال پیش از هجرت در ابواء، که محلی است بین مکه و مدینه از دنیا رفت[۱]. ابن عباس میگوید: پیامبر پس از درگذشت پدر، با مادرش آمنه میزیست و چون به شش سالگی رسید[۲]، آمنه وی را به دیدار دائیانش بنی عدی بن نجار در مدینه برد. ام ایمن مربیهٔ پیغمبر(ص) نیز همراه آنان بود، یک ماه در مدینه در خانهٔ نابغه ماندند و در آن مدت، دانشمندان یهود که محمد کودک را در آن خانه میدیدند به دقت در او مینگریستند و میگفتند: در آینده او پیغمبر این امت میشود و این شهر مقر حکومتش میگردد. وقتی پس از یک ماه از مدینه رهسپار مکه شدند، در منزل «ابواء» آمنه درگذشت و در همان جا به خاک سپرده شد و محمد(ص) به اتفاق ام ایمن به مکه بازگشت.
هنگامی که پیامبر(ص) به قصد عمرهٔ حدیبیه از آنجا عبور مینمود، بر سر قبر مادر رفت و فرمود: خداوند مرا فرمود که قبر مادرم را زیارت کنم و حضرت قبر را اصلاح کرد و بر او گریست و مسلمانان نیز گریستند. امام صادق(ع) میفرماید: جبرئیل بر پیامبر(ص) نازل شد و گفت: «يَا مُحَمَّدُ إِنَّ رَبَّكَ يُقْرِئُكَ السَّلَامَ وَ يَقُولُ إِنِّي قَدْ حَرَّمْتُ النَّارَ عَلَى صُلْبٍ أَنْزَلَكَ وَ بَطْنٍ حَمَلَكَ وَ حَجْرٍ كَفَلَكَ»[۳]. ای محمد خداوند تعالی بر تو سلام فرستاد و گفت من آتش را بر صلب و پشتی که تو را فرود آورد و بطنی که حامل تو بوده و دامنی که تو را تربیت کرد، حرام کردم[۴].