در این آیه اشاره دارد به داستان حضرت یوسف و دو جوان زندانی، زمانی که آنها خواب دیدند و تعبیر خواب خود را از ایشان سؤال کردند ایشان در پاسخ دو جوان زندانی برای اینکه آنها را آماده شنیدن سخنان خود کند قبل از بیان تعبیر خواب، آنان را به سوی توحیددعوت کرد. البته درباره اینکه مراد از "بِتَأْویلِهِ" چیست؟ دو احتمال مطرح است برخی از مفسران گفتهاند: مراد بیان مشخصات و کیفیت غذای آنان بود[۲] و برخی معتقدند مراد این است که قبل از رسیدن غذاتعبیر خواب شما را خواهم گفت[۳].
یک انسانوارسته میتواند با جهان غیب رابطه داشته باشد، چنانچه حضرت برای اینکه سخنش در آن دو زندانی اثر کند ابتدا خبر از طعام میدهد و منشأ علم خود را تعلیم الهی بیان میکند و سپس خود را به سلسلۀ انبیای ابراهیمی مستند میکند[۴].
نکتۀ مهم این است، علم غیبانبیاء الهی به وسیلۀ وحی و با تعلیم الهی صورت میپذیرد[۵]. تعبیر ﴿ذَلِكُمَا مِمَّا عَلَّمَنِي رَبِّي﴾ دلالت دارد بر اینکه پروردگار متعال در پی ارتقاء رتبت و منزلت جناب یوسف و اجتباء و اصطفای آن گرامی، جوهر تأویلرؤیا را به وی آموخته و از این رهگذر، نعمت خویش را بر او تمام و تکمیل فرموده است. بر این اساس گوهر تأویل موهبتی از ناحیۀ خداوند است که به ارادۀ بالغۀ او بر هر یک از بندگان برگزیدهاش عطا میگردد[۶].
در این آیه اشاره دارد به داستان حضرت یوسف و دو جوان زندانی، زمانی که آنها خواب دیدند و تعبیر خواب خود را از ایشان سؤال کردند. حضرت یوسف (ع) در پاسخ آن دو جوان، یک شیوه تربیتی خاصی را به کار برد و آن اینکه چون آنها را آماده شنیدن سخنان خود یافت، از فرصت استفاده کرد و پیش از بیان تعبیر خواب آنها، آنان را به سوی توحیددعوت کرد. حضرت به آنان گفت: پیش از آنکه غذایی برای شما آورده شود، تعبیر خواب شما را خواهم گفت. این سخن برای آن بود که آنها در شنیدن تعبیر خوابشان عجله نکنند و فرصت برای گفتن حقایق فراهم گردد، منظور از طعام، همان جیرۀ روزانۀ است[۸].
البته درباره اینکه مراد از "بِتَأْویلِهِ" چیست؟ دو احتمال مطرح است:
برخی از مفسران معتقدند منظور یوسف (ع) این بود پیش از آنکه طعامی برای شما آورده شود، من میتوانم مشخصات آن را برای شما بگویم و در واقع یوسف (ع) میخواست از غیب دانی و علم سرشار خود به آنها خبر دهد تا برای شنیدن مطالب او، بیشتر رغبت کنند. طبق این قول منظور از تأویله بیان صفت برای غذا و کیفیت آن است[۹]. حضرت فرمودند: من الان میدانم فلان شخص بعد از ظهر چه غذایی میخورد، این اختصاصی به شما دو نفر و در زندان هم ندارد؛ در آیه هم قید زندان نیست که من غذای شما زندانیها را میدانم این برای آن است که ثابت بکند نظیر وجود مبارکعیسی که بعدها ظهور میکند، اینطور است ما چنین هستیم[۱۰].
در مقابل برخی از مفسرین گفتهاند: آنچه با سیاق آیه مناسبتر است این است که منظور از "تأویله" تعبیر خواب آنهاست. چون مانند کلمه "تأویله" در آیۀ قبلی هم آمده و بدون شک در آنجا به معنای تعبیر خواب است[۱۱].
یک انسانوارسته میتواند با جهان غیب رابطه داشته باشد، چنانچه حضرت برای اینکه سخنش در آن دو زندانی اثر کند ابتدا خبر از طعام میدهد و منشأ علم خود را تعلیم الهی بیان میکند و سپس خود را به سلسلۀ انبیای ابراهیمی مستند میکند[۱۲]. به هر حال یوسف(ع) پس از ذکر این مطلب، برای اینکه توجه آنها را بیشتر به سوی خود جلب کند، گفت: اینکه من از تعبیر خواب شما خبر خواهم داد، از چیزهایی است که پروردگارم به من یاد داده است و از روی کهانت و نجوم و علوم بشری نیست[۱۳]. در مجموع میتوان گفت انبیاء اگر چیزی میگویند علیبینه من ربه، من الله میگویند[۱۴].
نکته مهم در مورد علم غیب غیر خدا، خصوصاً انبیاء الهی این است که علم غیب آنها از جانب خداوند متعال است. این حضرات از آن جهت که بشر هستند و طبیعت بشری دارند علم به غیب ندارند، خلاصه چنین نیست که علم به غیب از خواصطبیعت بشری و یا طبیعتی که اعلا مرتبۀ طبیعت بشری را دارد، باشد. به طوری که بتواند این خاصیت و اثر را در جلب هر منفعت و دفع هر ضرر استعمال کند، همان طور که انسان به وسیلۀ اسباب ظاهر جلب نفع و دفع ضرر میکند. و این منافات ندارد که با تعلیم الهی از طریق وحی حقایقی از غیب برایشان منکشف گردد، همانطور که اگر معجزه میآورند، بدین جهت نیست که افرادی از بشر و یا برجستگانی از بشرند و این خاصیت خود آنان است، بلکه هر چه از این معجزات میآورند به اذن خدای تعالی و امر او است[۱۵].
بنابراین مزیت و خصیصه تأویل، به عنوان رهاورد تعلیم مستقیم خداوند نام برده شده و در واقع، همان اعطای دانش و افاضۀ فیضعلمی است که از جانب حضرت حق نسبت به بندگانبرگزیده خویش فیضان مییابد. این حقیقت غیر قابل انکار، از دو نص دیگر قرآن کریم به وضوح استفاده میشود: آیه ششم و آیه صد و یک همین سوره یوسف (ع). عنصر تأویل از جنس تعلیم الهی است و معلم آن مستقیما ذات اقدس خداوند معرفی شده است. بدین معنا که پروردگار متعال در پی ارتقاء رتبت و منزلت جناب یوسف و اجتباء و اصطفای آن گرامی، جوهر تأویلرؤیا را به وی آموخته و از این رهگذر، نعمت خویش را بر او تمام و تکمیل فرموده است. بر این اساس گوهر تأویل موهبتی است که از ناحیۀ خداوند و به ارادۀ بالغه او به هر یک از بندگان برگزیدهاش اعطا میگردد[۱۶].
پانویس
با کلیک بر فلش ↑ به محل متن مرتبط با این پانویس منتقل میشوید:
↑«(یوسف) گفت: خوراکی که روزی شماست نزدتان نمیرسد مگر آنکه پیش از رسیدن آن شما را از تعبیر آن آگاه میکنم. این از چیزهایی است که پروردگارم به من آموخته است؛ من آیین گروهی را که به خداوند ایمان ندارند و جهان واپسین را منکرند وانهادهام» سوره یوسف، آیه ۳۷.
↑ر.ک. جوادی آملی، عبداالله، بنیاد علمی فرهنگی هاد.
↑ر.ک. رضاداد، علیه، علم به تأویل آیات قرآن کریم و ائمه معصومین انحصار یا عدم انحصار؟، پایگاه تخصصی معارف اهل بیت.
↑«(یوسف) گفت: خوراکی که روزی شماست نزدتان نمیرسد مگر آنکه پیش از رسیدن آن شما را از تعبیر آن آگاه میکنم. این از چیزهایی است که پروردگارم به من آموخته است؛ من آیین گروهی را که به خداوند ایمان ندارند و جهان واپسین را منکرند وانهادهام» سوره یوسف، آیه ۳۷.