غیب هر آن چیزی است که در دایرۀ محسوسات نباشد[۱]. مطابق آیات، غیب مخصوص خداوند است،[۲] اما به هرکس بخواهد عنایت میکند[۳]. بر اساس آیات قرآنحضرت سلیمان(ع) آگاهی از غیب داشتند و گاهی از آن خبر میدادند، برخی از آیاتی که بر این مسأله دلالت دارند عبارتند از:
﴿وَوَرِثَ سُلَيْمَانُ دَاوُودَ وَقَالَ يَا أَيُّهَا النَّاسُ عُلِّمْنَا مَنطِقَ الطَّيْرِ وَأُوتِينَا مِن كُلِّ شَيْءٍ إِنَّ هَذَا لَهُوَ الْفَضْلُ الْمُبِينُ﴾[۴]؛[۵]منطق الطیر عبارت است از هر طریقی که مرغها به آن طریق مقاصد خود را با هم مبادله میکنند[۶]. مقصود از دانستن منطق الطیر در آیه شریفه صرفا صوت هایی نیست که پرندگان در موارد مختلف از خود صادر میکنند چرا که ممکن است کسی با دقت در زندگی حیوانات، بتواند زبان آنها را بفهمد، که مثلا چه صدایی علامت خشم، و چه صدایی علامت رضا است، چه صدایی علامت گرسنگی و چه صدایی علامت تشنگی و امثال آن است. بلکه آیه شریفه معنایی دقیقتر و وسیعتری را بیان میکند، سیاق آیهگواهی میدهد بر اینکه حضرت سلیمان(ع) از نعمتی برخوردار بوده مختص به خودش و در وسع عامۀ مردم نبوده که به آن دست یابند و او که بدان دست یافته به عنایت خاص الهی بوده است[۷].[۸] بنابراین آیا آشنا بودن داوود و سلیمان به زبان پرندگان و آگاه بودن از مقصود آنان جز آگاهی از غیب است؟[۹]
﴿حَتَّى إِذَا أَتَوْا عَلَى وَادِي النَّمْلِ قَالَتْ نَمْلَةٌ يَا أَيُّهَا النَّمْلُ ادْخُلُوا مَسَاكِنَكُمْ لا يَحْطِمَنَّكُمْ سُلَيْمَانُ وَجُنُودُهُ وَهُمْ لا يَشْعُرُونَفَتَبَسَّمَ ضَاحِكًا مِنْ قَوْلِهَا وَقَالَ رَبِّ أَوْزِعْنِي أَنْ أَشْكُرَ نِعْمَتَكَ الَّتِي أَنْعَمْتَ عَلَيَّ وَعَلَى وَالِدَيَّ وَأَنْ أَعْمَلَ صَالِحًا تَرْضَاهُ وَأَدْخِلْنِي بِرَحْمَتِكَ فِي عِبَادِكَ الصَّالِحِينَ﴾[۱۰][۱۱] آیا آگاه بودن از زبان مورچگان آگاهی از غیب، آگاهی خارج از قلمرو حس عادی بشر نیست؟[۱۲]
﴿وَلِسُلَيْمَانَ الرِّيحَ عَاصِفَةً تَجْرِي بِأَمْرِهِ إِلَى الأَرْضِ الَّتِي بَارَكْنَا فِيهَا وَكُنَّا بِكُلِّ شَيْءٍ عَالِمِينَ﴾[۱۶][۱۷] این آیه میرساند، حضرت سلیمان(ع) تسلط غیبی شگفت انگیزی بر باد داشت به گونهای که به دستور او به هر کجا میخواست میوزید. در جمله «تَجْرِی بِأَمْرِهِ» این امر، نشانه چیرگی و کنترل حضرت سلیمان(ع) نسبت به سیر و جهت وزش باد است[۱۸].
با کلیک بر فلش ↑ به محل متن مرتبط با این پانویس منتقل میشوید:
↑ر.ک. طباطبایی، سید محمد حسین، ترجمه تفسیر المیزان، ج ۱، ص۷۲؛ پناهی آزاد، مقالۀ معنا و عقلانیت «ایمان به غیب» با توجه به آرای امام خمینی (ره) و صدرالمتألهین.
↑«و سلیمان از داود میراث برد و گفت:ای مردم! به ما زبان مرغان آموختهاند و از همه چیز (بهرهای) بخشیدهاند؛ بیگمان این برتری آشکاری است» سوره نمل، آیه ۱۶.
↑ر.ک. سبحانی، جعفر، آگاهی سوم یا علم غیب، ص ۱۰۱ ـ ۱۰۳؛ مهدی فر، حسن، علوم اهل بیت ویژگیها ابعاد و مبادی آن، ص۹۲؛ موسوی حصینی، سید عبدالرحیم، آگاهی امامان از غیب، ص ۴۷ ـ ۴۸.
↑ر.ک. مهدی فر، حسن، علوم اهل بیت ویژگیها ابعاد و مبادی آن، ص۹۲.
↑ر.ک. مهدی فر، حسن، علوم اهل بیت ویژگیها ابعاد و مبادی آن، ص۹۲.
↑ر.ک. سبحانی، جعفر، آگاهی سوم یا علم غیب، ص ۱۰۱ ـ ۱۰۳.
↑«تا به وادى مورچگان رسيدند. مورچهاى گفت: اى مورچگان، به لانههاى خود برويد تا سليمان و لشكريانش شما را بىخبر در هم نكوبن. (سلیمان) از گفتار آن (مور) خندان لب گشود و گفت: پروردگارا! در دلم افکن تا نعمتت را که به من و به پدر و مادرم بخشیدهای سپاس بگزارم و کردار شایستهای که تو را خشنود کند به جای آرم و مرا به بخشایش خود در زمره بندگان شایسته خویش درآور» سوره نمل، آیه ۱۹.
↑ر.ک. سبحانی، جعفر، آگاهی سوم یا علم غیب، ص ۱۰۱ ـ ۱۰۳؛ موسوی حصینی، سید عبدالرحیم، آگاهی امامان از غیب، ص ۴۷ ـ ۴۸.
↑ر.ک. سبحانی، جعفر، آگاهی سوم یا علم غیب، ص ۱۰۱ ـ ۱۰۳.
↑«و از حال مرغان باز پرسید و گفت: مرا چه میشود که هدهد را نمیبینم یا او از غایبان است؟ او را سخت عذاب خواهم کرد یا سرش را خواهم برید مگر آنکه حجّتی آشکار برای من بیاورد. نگاه (هدهد) درنگی کوتاه کرد و گفت: من به چیزی دست یافتم که تو نیافتهای و برای تو از (سرزمین) سبا خبر بیگمانی آوردهام.» سوره نمل، آیه ۲۰ ـ ۲۲
↑ر.ک. سبحانی، جعفر، آگاهی سوم یا علم غیب، ص ۱۰۱ ـ ۱۰۳.
↑ر.ک. سبحانی، جعفر، آگاهی سوم یا علم غیب، ص ۱۰۱ ـ ۱۰۳.
↑«و برای سلیمان، باد تیزپا را (رام کردیم) که به فرمان وی به سرزمینی که ما در آن خجستگی نهاده بودیم میوزید و ما به هر چیزی داناییم» سوره انبیاء، آیه ۸۱.
↑ر.ک. موسوی حصینی، سید عبدالرحیم، آگاهی امامان از غیب، ص ۴۷ ـ ۴۸.
↑الوهابیة فی المیزان، ص ۳۲۳؛ ر.ک. موسوی حصینی، سید عبدالرحیم، آگاهی امامان از غیب، ص ۴۷ ـ ۴۸.