بحث:تعلیم اسماء
تعلیم اسماء
خدای تعالی روی حکمت و صلاحی که خود میدانست اراده فرمود تا پرتوی از نور علم خویش را به دل این مخلوق بتاباند و به همین منظور «اسماء» را به وی تعلیم فرمود و نامها، یا رموز و حقایقی را بدو یاد داد و امانتی را که آسمانها و زمین و حتی فرشتگان تاب تحمل آن را نداشتند بر دوش او گذاشت، و در ضمن بدین وسیله پاسخ مشروح دیگری به فرشتگان خود که میخواستند به راز این خلقت پی ببرند داد، و سبب آن همه عظمت و بزرگی این مخلوق را به آنها شناساند.
حال، آن اسمایی که به وی تعلیم فرمود چه بود؟ آیا نامهای معینی بود یا تمام نامها - از هر موجود و هر زبان تا روز قیامت - بود و همین به تنهایی - سبب آن همه عظمت انسان گردید؟ یا منظور از اسماء نه فقط یاد گرفتن اسم و لفظ بود، بلکه خواص و رموز و معانی آنها را هم خداوند به وی یاد داد؛ زیرا آگاهی از لفظ به تنهایی فضیلت چندانی ندارد. یعنی آنچه را آدم و فرزندان او تا روز قیامت بدان احتیاج دارند اعمّ از خوراک، پوشاک، صنایع، لغات و... یعنی منظور از اسماء، موجودات و به اصطلاح مسمّیاتی بودند که دارای حیات، عقل، شعور و درک بوده و در پس پرده غیبت الهی پنهان بودند که خداوند آدم را از وجود آنها مطّلع گردانید و حقیقت آنان را برای آدم آشکار ساخت؟ اینها نظرهایی است که در روایات و تفاسیر به اختلاف آمده و به هر حال خداوند انسان را به مقام علم و آگاهی از حقایقی مفتخر ساخت و عظمت و استعداد او را به مَنَصه ظهور رسانید، و سپس آن حقایق و رموز، یا آن افراد پاک و مقدس را بر فرشتگان عرضه کرد و فرمود: «اگر راست میگویید مرا از اسماء اینها خبر دهید؟»[۱].
آنها در پاسخ عجز خود را اظهار کردند، و ضمناً فرصتی به دست آوردند تا از سؤال و یا اعتراض قبلی خود پوزش بخواهند و از این رو گفتند: «پروردگارا تو منزّهی و ما جز آن چه تو به ما آموختهای، علمی نداریم و به راستی که تویی دانا و حکیم»[۲].
خدای تعالی نیز برای این که آنان را به گوشهای از اسرار کار خود واقف سازد و حکمتی از حکمتهای خلقت خود را درباره انسان به آنان یادآور شود، و علت امتیاز این خلقت را در ربودن منصب خلیفة اللّهی بازگو نماید فرمود: «مگر به شما نگفتم که من غیب آسمانها و زمین را میدانم و از هر آن چه آشکار کردید و یا نهان داشتید، آگاهم»[۳].[۴]
صحبت از علم اسماء در قرآن
﴿وَعَلَّمَ آدَمَ الأَسْمَاء كُلَّهَا ثُمَّ عَرَضَهُمْ عَلَى الْمَلائِكَةِ فَقَالَ أَنبِئُونِي بِأَسْمَاء هَؤُلاء إِن كُنتُمْ صَادِقِينَ]] * قَالُواْ سُبْحَانَكَ لاَ عِلْمَ لَنَا إِلاَّ مَا عَلَّمْتَنَا إِنَّكَ أَنتَ الْعَلِيمُ الْحَكِيمُ * قَالَ يَا آدَمُ أَنبِئْهُم بِأَسْمَائِهِمْ فَلَمَّا أَنبَأَهُمْ بِأَسْمَائِهِمْ قَالَ أَلَمْ أَقُل لَّكُمْ إِنِّي أَعْلَمُ غَيْبَ السَّمَاوَاتِ وَالأَرْضِ وَأَعْلَمُ مَا تُبْدُونَ وَمَا كُنتُمْ تَكْتُمُونَ﴾[۵]. در آیات فوق، خداوند از حادثه مهم خلافت و جانشینی حضرت آدم(ع) سخن میگوید. این خلافت با دانشی به نام «علم الاسماء» گره خورده است. خداوند متعال پیش از جعل خلافت حضرت آدم(ع)، موضوع را با فرشتگان در میان گذاشت. فرشتگان از خلقت و خلافت چنین موجودی تعجب کردند؛ زیرا معتقد بودند که با وجود آنان نیازی به وجود موجودی نیست که در زمین فساد کرده و خونریزی به پا میکند. خداوند متعال به آنان فرمود که حقایقی را میداند که آنان نمیدانند. خداوند سبحان، (ع) "علم الاسماء" را به طور کامل به حضرت آدم آموخت. ﴿وَعَلَّمَ آدَمَ الأَسْمَاء كُلَّهَا﴾. آنگاه آنان (مسمای آن اسماء)[۶] را بر فرشتگان عرضه کرد و از آنان خواست که از نامهایشان خبر دهند. فرشتگان اظهار عجز کردند. خداوند متعال از آدم(ع) خواست که اسامی آنان را به فرشتگان خبر دهد و او فرشتگان را از نامهای آنان آگاه ساخت.
تفسیر علم اسما از سوی مفسران
- تفسیرهای متفاوتی از علم الاسماء از سوی مفسران ارائه شده است (...):
- برخی از مفسران معتقدند که خداوند به حضرت آدم نام تمامی مخلوقات مانند اشخاص، شغلها، درختان، سرزمینها و... را آموخت. (...)
- بنابر تفسیری دیگر، علم به أسماء، آگاهی از حقایق کلی هستی است. (...) نکته دیگر آن که در آیات یاد شده درباره مسمای این اسماء، ضمیر «هم» و اسم اشاره «هؤلاء» استفاده شده است که معمولا در مورد موجودات دارای حیات و شعور به کار میروند. افزون بر آن، این موجودات، از حقایق غیبی به شمار میآیند؛ زیرا خداوند بعد از آن که حضرت آدم، آن اسماء را برای فرشتگان بیان کرد، به فرشتگان فرمود: ﴿قَالَ أَلَمْ أَقُل لَّكُمْ إِنِّي أَعْلَمُ غَيْبَ السَّمَاوَاتِ وَالأَرْضِ﴾[۷] بنابراین این اسماء به حقایق و موجوداتی زنده و با شعور اشاره دارند که از حقایق پنهان و غیبی به شمار میآیند که با در نظر گرفتن آیه ﴿وَإِن مِّن شَيْءٍ إِلاَّ عِندَنَا خَزَائِنُهُ وَمَا نُنَزِّلُهُ إِلاَّ بِقَدَرٍ مَّعْلُومٍ﴾[۸] بر حقایق کلی و پوشیده در نزد خداوند مطابقت دارد که محدود به حد مشخصی نیست؛ کثرت در آنها، به جهت عددی نیست؛ بلکه در مراتب و درجات است. بنابراین در مرتبه الهی دارای مقدار و محدوده نیستند؛ بلکه حد و مقدار آنها بر حسب مرتبه نزول در عالم آفرینش و نزول در مراتب وجود است. به عبارت دیگر، در مرتبه غیبی خود، حقایقی کلی و با شعور هستند که در مرتبه نزول تمام حقایق جهان را شامل میشوند[۹].
- این دانش، آشنایی با تمام اسماء حسنای الهی است. (...)
- در تفسیری نزدیک به تفسیر سوم، شناخت اسماء حسنای الهی بر شناخت پیامبران و امامان معصوم(ع) تطبیق شده است»[۱۰].
پانویس
- ↑ ﴿وَعَلَّمَ آدَمَ الْأَسْمَاءَ كُلَّهَا ثُمَّ عَرَضَهُمْ عَلَى الْمَلَائِكَةِ فَقَالَ أَنْبِئُونِي بِأَسْمَاءِ هَؤُلَاءِ إِنْ كُنْتُمْ صَادِقِينَ﴾ «و همه نامها را به آدم آموخت سپس آنان را بر فرشتگان عرضه کرد و گفت: اگر راست میگویید نامهای اینان را به من بگویید» سوره بقره، آیه ۳۱.
- ↑ ﴿وَعَلَّمَ آدَمَ الْأَسْمَاءَ كُلَّهَا ثُمَّ عَرَضَهُمْ عَلَى الْمَلَائِكَةِ فَقَالَ أَنْبِئُونِي بِأَسْمَاءِ هَؤُلَاءِ إِنْ كُنْتُمْ صَادِقِينَ * قَالُوا سُبْحَانَكَ لَا عِلْمَ لَنَا إِلَّا مَا عَلَّمْتَنَا إِنَّكَ أَنْتَ الْعَلِيمُ الْحَكِيمُ * قَالَ يَا آدَمُ أَنْبِئْهُمْ بِأَسْمَائِهِمْ فَلَمَّا أَنْبَأَهُمْ بِأَسْمَائِهِمْ قَالَ أَلَمْ أَقُلْ لَكُمْ إِنِّي أَعْلَمُ غَيْبَ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ وَأَعْلَمُ مَا تُبْدُونَ وَمَا كُنْتُمْ تَكْتُمُونَ﴾ «و همه نامها را به آدم آموخت سپس آنان را بر فرشتگان عرضه کرد و گفت: اگر راست میگویید نامهای اینان را به من بگویید * گفتند: پاکاکه تویی! ما دانشی جز آنچه تو به ما آموختهای، نداریم، بیگمان تویی که دانای فرزانهای * فرمود: ای آدم! آنان را از نامهای اینان آگاه ساز! و چون آنان را از نامهای اینان آگاهانید فرمود: آیا به شما نگفته بودم که من نهان آسمانها و زمین را میدانم و از آنچه آشکار میکنید و پوشیده میداشتید آگاهم؟» سوره بقره، آیه ۳۱-۳۳.
- ↑ ﴿وَعَلَّمَ آدَمَ الْأَسْمَاءَ كُلَّهَا ثُمَّ عَرَضَهُمْ عَلَى الْمَلَائِكَةِ فَقَالَ أَنْبِئُونِي بِأَسْمَاءِ هَؤُلَاءِ إِنْ كُنْتُمْ صَادِقِينَ * قَالُوا سُبْحَانَكَ لَا عِلْمَ لَنَا إِلَّا مَا عَلَّمْتَنَا إِنَّكَ أَنْتَ الْعَلِيمُ الْحَكِيمُ * قَالَ يَا آدَمُ أَنْبِئْهُمْ بِأَسْمَائِهِمْ فَلَمَّا أَنْبَأَهُمْ بِأَسْمَائِهِمْ قَالَ أَلَمْ أَقُلْ لَكُمْ إِنِّي أَعْلَمُ غَيْبَ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ وَأَعْلَمُ مَا تُبْدُونَ وَمَا كُنْتُمْ تَكْتُمُونَ﴾ «و همه نامها را به آدم آموخت سپس آنان را بر فرشتگان عرضه کرد و گفت: اگر راست میگویید نامهای اینان را به من بگویید * گفتند: پاکاکه تویی! ما دانشی جز آنچه تو به ما آموختهای، نداریم، بیگمان تویی که دانای فرزانهای * فرمود: ای آدم! آنان را از نامهای اینان آگاه ساز! و چون آنان را از نامهای اینان آگاهانید فرمود: آیا به شما نگفته بودم که من نهان آسمانها و زمین را میدانم و از آنچه آشکار میکنید و پوشیده میداشتید آگاهم؟» سوره بقره، آیه ۳۱-۳۳.
- ↑ رسولی محلاتی، سید هاشم، تاریخ انبیاء ص ۳۳.
- ↑ خدا همه اسمها "حقایق موجودات" را به آدم آموخت، سپس آن "حقایق" را بر فرشتگان عرضه کرد و گفت: از اسامی این حقایق به من خبر دهید اگر راستگو هستید، آنان گفتند: ما ترا تسبیح می کنیم، ما از چیزی آگاه نیستیم جز آنچه تو به ما آموختهای، تویی توانا و حکیم». خداوند به آدم گفت: آدم! اسامی این حقایق را به فرشتگان بگو.هنگامی که آدم فرشتگان را از آن اسامی آگاه ساخت، خداوند به فرشتگان خطاب کرد و گفت: من به شما نگفتم که از "غیب" آسمانها و زمین آگاهام و آنچه را آشکار کنید و پنهان نمایید میدانم؛ سوره بقره، آیه ٣١ـ ٣٣.
- ↑ این مطلب که ضمیر «هم» در کلمه «عرضهم» به مسمای أسماء، اشاره دارد، مورد اتفاق بسیاری از مفسران است. آن چه تفسیرهای این آیات را مختلف میسازد، اختلاف دیدگاهها در مورد حقیقت خود اسماء و متعلق آنان است. ر.ک: المیزان فی تفسیر القرآن، ج۱، ص۱۱۷؛ مجمع البیان فی تفسیر القرآن، ج۱، ص۱۸۱؛ تفسیرنمونه، ج۱، ص۱۷۷؛ الکشاف عن حقائق غوامض التنزیل، ج۱، ص۱۲۵؛ مفاتیح الغیب، ج۲، ص۳۹۸.
- ↑ «آیا به شما نگفته بودم که من نهان آسمانها و زمین را میدانم»؛ سوره بقره، آیه۳۳.
- ↑ «و هیچ چیز نیست جز آنکه گنجینههای آن نزد ماست و ما آن را جز به اندازه معیّن فرو نمیفرستیم»؛ سوره حجر، آیه۲۱.
- ↑ ر.ک: المیزان فی تفسیر القرآن، ج۱، ص۱۱۶ـ۱۱۸.
- ↑ ر.ک: هاشمی، سید علی، قلمرو علم امام از دیدگاه آیات روایات و اصحاب ائمه (فصل اول).