بحث:دیدگاه دانشمندان اصول دین مکتب معتزله در باره علم غیب چیست؟ (پرسش)
پاسخ اجمالی
نظر دانشمندان معتزلی درباره علم امام و علم غیب
- دانشمندان معتزلی معتقدند تنها علم به احکام شریعت از صفات لازم برای امام است البته نه علم بالفعل، به همین جهت امام یا باید عالم به احکام شریعت باشد و یا از طریق اجتهاد، علم به احکام را به دست آورد و اگر از این طریق هم نتوانست باید به عالمان و مجتهدان دیگر رجوع کند.[۱] طبق نظر معتزله آگاهی از غیب ممکن است، چون اخبار غیبی قرآن و روایات نبوی گواهی بر آن میدهند، علاوه بر اینکه وجه اعجاز قرآن را به داشتن اخبار غیبی اش دانستهاند، اما ایشان علم غیب را موهبتی الهی دانسته و فقط برای پیامبران پذیرفته اند، به این جهت که آنها را رسول خدا میدانند و صداقتشان را قبول دارند اما دربارۀ غیر پیامبران معتقدند دلیل عقلی یا نقلی بر علم غیب آنها نمیتوان ارائه کرد، چون صداقت آنها به اثبات نرسیده است، علاوه بر اینکه به صراحت با علم غیب ائمه(ع) مخالفت نموده اند،[۲] اگر چه در مواردی به آن اعتراف کرده اند.[۳]
اقوال دانشمندان مکتب معتزله
- عبدالجبار معتزلی میگوید:[۴] "امام باید به آنچه مقام امامت اقتضا میکند و انجام آن به وی واگذار شده عالم یا در حکم عالم باشد (...) و علم به آنچه خارج از دایره امامت است بر او لازم نیست زیرا اگر لازم باشد باید به همۀ علوم بلکه امور غیبی نیز آگاه باشد، در حالی که چنین نظریهای (...) باطل است".[۵] او در جای دیگر درباره علم امام گفته است:[۶] "برای امام علم به اندازۀ اجتهاد و حل مشکلات مردم و توان تشخیصِ قول ضعیف از قوی لازم است".[۷]
- ابن ابیالحدید معتزلی نیز در شرح کلام حضرت علی(ع) که فرموده: ««فَاسْأَلُونِی قَبْلَ أَنْ تَفْقِدُونِی..».»[۸] میگوید:[۹] "این سخن حضرت نه ادعای خدایی و نه ادعای پیامبری است، بلکه اشاره به این نکته است که اسرار غیبی را از پیامبر آموخته است؛ سپس میگوید: ما امیرالمؤمنین(ع) را در خبرهایی که از غیب داده آزمودهایم و همۀ آنها را مطابق با واقع یافتیم و این واقعنمایی بهترین دلیل بر صدق این ادعای حضرت است.[۱۰]
نتیجه گیری
- بنابراین طبق نظر دانشمندان معتزلی تنها علم اجتهادی به شریعت و صاحب رأی و تدبیر بودن برای امام لازم است[۱۱] اما علم غیب برای ایشان ثابت نیست، بلکه علم غیب که موهبتی خداوندی است فقط برای پیامبران ثابت است زیرا صداقت آنها در این امر به اثبات رسیده،[۱۲] اگر چه معتزله در مواردی اعتراف به علم غیب بعضی از ائمه(ع) مانند حضرت علی(ع) کرده اند.[۱۳]
پاسخ تفصیلی
نظر دانشمندان معتزلی درباره علم امام و علم غیب
- دانشمندان معتزلی معتقدند تنها علم به احکام شریعت از صفات لازم برای امام است، البته ایشان علم بالفعل به جمیع احکام را شرط ندانستهاند به همین جهت به نظر ایشان امام یا باید عالم به احکام شریعت باشد یا از طریق اجتهاد، علم به احکام را به دست آورد و اگر از این طریق نیز نتواند عالم به احکام شریعت گردد، باید به عالمان و مجتهدان دیگر رجوع کند و مطابق رأی آنها حکم کند، در نتیجه علم اجتهادی برای امامت کافی است همانطور که نظریۀ دانشمندان اشاعره و ماتریدی نیز چنین است.[۱۴] طبق نظر معتزله آگاهی از غیب ممکن است، چون اخبار غیبی قرآن و روایات نبوی گواهی بر آن میدهند، علاوه بر اینکه وجه اعجاز قرآن را بیشتر به داشتن اخبار غیبی اش دانستهاند[۱۵] اما ایشان علم غیب را موهبتی الهی[۱۶] و فیضی از بیرون بر پیامبر(ص) دانسته اند، بر خلاف فلاسفه که برتری پیامبر(صلی الله علیه و آله و سلّم) را در برتری نفس او میدانستند که میتوانست بر اثر داشتن نفس قوی ارتباط با عقول عالیه برقرار کند و از عالم غیب مطلع گردد و دربارۀ معجزه بر این باور بودند که معجزۀ پیامبر(ص) ناشی از نفس اوست، لذا میگفتند: معجزه مربوط به نفس میشود که دارای قوهای در جوهر است و میتواند در هیولای عالم اثر بگذارد و از حالتی به حالت دیگر درآورد مثل اینکه هوا را تبدیل به ابر کند؛[۱۷] اما معتزله علم غیب را فقط برای پیامبران پذیرفتهاند زیرا ایشان در امور اعتقادی علم را ضروری میدانند که این علم یا از طریق دلیل عقلی یا جایگزین آن، که دلیل نقلی است به دست میآید در حالی که علم غیب همانند امور غیبی دیگر مثل وحی یا معجزه تنها از طریق دلیل نقلی و روایات اثبات میشود[۱۸] و دلیل نقلی زمانی نزد معتزله معتبر است که صدق راوی نزد آنها عقلاً اثبات شود زیرا معتزله در استناد به روایات در باب اعتقادات شرایط خاصی دارند،[۱۹] چون در مرحله اول باید صدق روایت کننده عقلاً برای آنها ثابت شود و در مرحله دوم در پذیرش اخبار شرایط بسیار دشواری دارند تا جایی که بغدادی از نظّام نقل میکند که او منکر خبر متواتر شده و میگوید: تواتر بر صدق عقلاً محقق نمیشود؛[۲۰] اما قاضی عبدالجبار در پذیرفتن خبر مقداری آسانتر برخورد کرده است[۲۱] و نقل میکند که بغدادی به حاصل شدن علم ضروری به خبر واحد به شرط اینکه قرینه داشته باشد معتقد است.[۲۲] بنابراین وقتی رسول خدا(ص) خبر از علم غیب خود میدهد چون صداقت او از طریق معجزه عقلاً برای معتزله به اثبات رسیده است و او را رسول خدا میدانند، معتقد به علم غیب او میشوند اما درباره غیر پیامبران معتقدند که دلیل عقلی یا نقلی بر علم غیب آنها نمیتوان ارائه کرد[۲۳] چون صداقت آنها برای معتزله عقلاً به اثبات نرسیده است، علاوه بر اینکه به صراحت با علم غیب ائمه(ع) مخالفت کرده اند،[۲۴] اگر چه در مواردی به آن اعتراف کرده اند.[۲۵]
اقوال دانشمندان مکتب معتزله
- قاضی عبد الجبار معتزلی میگوید:[۲۶] "امام باید به آنچه مقام امامت او اقتضا میکند و انجام آن به وی واگذار شده است عالم باشد یا در حکم عالم به آن باشد". او در جای دیگر گفته است:[۲۷] "علم به آنچه خارج از دایرۀ امامت است بر امام لازم نیست زیرا اگر علم به چنین اموری لازم باشد فرقی میان علوم و صناعتهای مختلف وجود ندارد. در آن صورت باید امام به همۀ علوم و فنون و بلکه امور غیبی نیز آگاه باشد اما چنین نظریهای در باب علم امام باطل است و جز کسانی که به معصوم و منصوص بودن امام اعتقاد دارند به آن معتقد نیستند و ما در گذشته نادرستی چنین اعتقادی را ثابت کردهایم، بنابراین آنچه لازم است امام نسبت به آن عالم باشد امور مربوط به احکام شریعت است همان گونه که در قاضی نیز علم به احکام شریعت در حوزه قضاوت لازم است پس امام باید به احکام شریعت عالم یا در حکم عالم به آنها باشد". او در ادامه تأکید کرده است:[۲۸] "امام در غیر احکام شریعت لازم نیست عالم باشد و در آن امور میتواند از عالمان مربوطه استفاده کند و هرگاه امام از طریق اجتهاد نتواند حکم اسلامی را تشخیص دهد به عالمان و مجتهدان رجوع میکند و پس از مشورت با آنان استوارترین رأی را بر میگزیند".[۲۹] او در جای دیگر دربارۀ علم امام گفته است:[۳۰] "برای امام علم به اندازه اجتهاد و حل مشکلات مردم و توان تشخیصِ قول ضعیف از قوی لازم است".[۳۱] او همچنین میگوید: "وجود علم لدنی و آگاهی امام به تمام احکام الهی لازم و ضروری نیست زیرا مردم در شناخت احکام و شریعت، نیازمند به امام نیستند و مسائل دینی و شرعی را از او نمیگیرند؛ بله چنین علم گستردهای در پیامبر لازم است، چون وی حجت در دین بوده و مردم دین و شریعت را از او میگیرند".[۳۲]
- ملاحمی خوارزمی درباره شرایط امام گفته است: "شرایط امامت دو گونه است: برخی به حکم عقل واجب است و آن شرایطی است که اهداف و فلسفه امامت، بدون آنها تحقق نمییابد و یکی از آنها این است که امام باید نسبت به اصول اعتقادی و احکام عملی اسلام در حد اجتهاد علم غیب و آگاهی داشته باشد تا به خوبی از عهدۀ ارشاد و هدایت گمراهان و حل شبهات مخالفان و معاندان مکتب و نیز پاسخگویی به سؤالات مردم برآید. شرط دیگر این است که امام صاحب رأی و تدبیر باشد تا بتواند کشور اسلامی را در حالت جنگ و صلح، امنیت و بحران مدیریت کند".[۳۳]
- ابن ابی الحدید معتزلی میگوید: "ما منکر وجود افرادی که خبر از غیب میدهند نیستیم، ولی آن را مستند به خداوند متعال میدانیم که با قدرت و تمکین و آمادگی اسباب آن، به آنها اعطا نموده است. اگر اخبار دهندۀ از امور غیبی مدعی نبوت باشند آن اخبار از غیب به اذن و قدرت خداوند است و خداوند به این وسیله استدلال مکلّفین بر صدق ادعای نبوت را اراده کرده است... اما اگر اخبار دهنده از مدعیان غیر نبوت باشند، آن وقت به حال او توجه میشود، اگر از صالحین و پرهیزگاران باشد، به او آگاهی از غیب نسبت داده میشود از باب اینکه کرامتی است که خداوند آن را به وسیله او آشکار کرده است تا اینکه فصل ممیزی بین او و دیگران باشد، همانطور که امور غیبی در حق امیرالمؤمنین(ع) صادر شده است. اما اگر از صالحین و پرهیزگاران نباشد، او ساحر، کاهن و مانند اینها خواهد بود".[۳۴] او در شرح خطبه پنجاه و هشت نهج البلاغه که قبل از جنگ با خوارج برای یاران خود بیان فرموده و از محل کشته شدن دشمنان و تعداد آنها و تعداد شهداء از یاران خود خبر داده است میگوید: "این خبر از روایاتی است که قریب به تواتر است چون مشهور بوده و مردم جمعاً آن را نقل کردهاند و از معجزات و اخبار مفاصله از کشف غیب امیرالمؤمنین(ع) است"؛ او در ادامه میگوید : "اخبار بر دو قسم است: اخبار مجمل که در آن معجزهای به نظر نمیرسد، (...) و اخبار مفصل که به طور مشروح و تفصیل از غیب پرده برمیدارد، همچون خطبه حضرت علی(ع) که هیچ احتمال تلبّس در آن نمیرود. چون حضرت به تعداد معینی از اصحاب خود و خوارج قبل از جنگ خبر دادهاند در حالی که بعد از جنگ، کارزار به موجب همان خبر بدون زیاده و نقصان انجام گرفت. البته معلوم است این یک امر الهی است که او از جانب رسول الله(ص) شناخته است و رسول الله(ص) از جانب خداوند سبحان شناخته است و قوّه و قدرت بشر از ادراک مانند آن کوتاه است. و این قسم از اخبار به غیب امیرالمؤمنین علی(ع) وقایعی بوده که برای غیر او نبوده است".[۳۵]
- او همچنین در شرح کلام حضرت علی (ع) که فرموده : ««فَاسْأَلُونِی قَبْلَ أَنْ تَفْقِدُونِی فَوَ الَّذِی نَفْسِی بِیدِهِ لَا تَسْأَلُونِی عَنْ شَیءٍ فِیمَا بَینَکُمْ وَ بَینَ السَّاعَهِ وَ لَا عَنْ فِئَهٍ تَهْدِی مِائَهً وَ تُضِلُّ مِائَهً إِلَّا أَنْبَأْتُکُمْ بِنَاعِقِهَا»»[۳۶] چنین می گوید:[۳۷] " این سخن حضرت نه ادعای خدایی است و نه ادعای پیامبری ، بلکه اشاره به این نکته است که این اسرار غیبی را از پیامبر آموخته است". سپس میگوید: "ما امیرالمؤمنین را در خبرهایی که از غیب داده است، آزمودهایم و همۀ آنها را مطابق با واقع یافتهایم و لذا این واقعنمایی را بهترین دلیل بر صدق و راستی این ادعای حضرت میدانیم".[۳۸]
نتیجه گیری
- بنابراین طبق نظر دانشمندان معتزلی تنها علم اجتهادی به شریعت و صاحب رأی و تدبیر بودن برای امام لازم است[۳۹] اما علم غیب برای ایشان ثابت نیست، بلکه علم غیب که موهبتی خداوندی است فقط برای پیامبران ثابت است زیرا صداقت آنها در این امر به اثبات رسیده،[۴۰] اگر چه معتزله در مواردی اعتراف به علم غیب بعضی از ائمه(ع) مانند حضرت علی(ع) کرده اند.[۴۱]
پانویس
- ↑ ر.ک. ربانی گلپایگانی، علی، امامت در بینش اسلامی، ص۱۸۰- ۱۸۱؛ خسروپناه، عبدالحسین، کلام نوین اسلامی ج۲، ص۳۷۲؛ محمد صادق عظیمی، سیر تطور گستره علم امام در کلام اسلامی، ص۳۱
- ↑ ر.ک. نادم، محمد حسن، علم غیب از نگاه عقل و وحی، ص۱۰۱؛ محمد صادق عظیمی، سیر تطور گستره علم امام در کلام اسلامی، ص۳۱
- ↑ ر.ک. محمد صادق عظیمی، سیر تطور گستره علم امام در کلام اسلامی، ص۳۱؛ موسوی، سید امین، گستره علم غیب از دیدگاه ادیان ابراهیمی، ص؟؟؟
- ↑ عبدالجبار معتزلی، المغنی فی ابواب التوحید والعدل الامامة، ج ۱، ص ۱۹۸و۲۰۸
- ↑ ر.ک. ربانی گلپایگانی، علی، امامت در بینش اسلامی، ص۱۸۰- ۱۸۱
- ↑ عبدالجبار معتزلی، شرح اصول خمسه، ص۵۱۰
- ↑ ر.ک. خسروپناه، عبدالحسین، کلام نوین اسلامی ج۲، ص۳۷۲
- ↑ نهج البلاغه (صبحی صالح)، ص ۱۳۷، خ ۹۳
- ↑ شرح نهج البلاغه ابن ابی الحدید، ج ۷، ص ۴۴
- ↑ ر.ک. محمد صادق عظیمی، سیر تطور گستره علم امام در کلام اسلامی، ص۳۱
- ↑ ر.ک. ربانی گلپایگانی، علی، امامت در بینش اسلامی، ص۱۸۰- ۱۸۱؛ محمد صادق عظیمی، سیر تطور گستره علم امام در کلام اسلامی، ص۳۱؛ خسروپناه، عبدالحسین، کلام نوین اسلامی ج۲، ص۳۷۲
- ↑ ر.ک. نادم، محمد حسن، علم غیب از نگاه عقل و وحی، ص۱۰۱؛ محمد صادق عظیمی، سیر تطور گستره علم امام در کلام اسلامی، ص۳۱
- ↑ ر.ک. موسوی، سید امین، گستره علم غیب از دیدگاه ادیان ابراهیمی، ص؟؟؟؛ محمد صادق عظیمی، سیر تطور گستره علم امام در کلام اسلامی، ص۳۱
- ↑ ر.ک. ربانی گلپایگانی، علی، امامت در بینش اسلامی، ص۱۸۰ ـ ۱۸۱؛ خسروپناه، عبدالحسین، کلام نوین اسلامی ج۲، ص۳۷۲؛ محمد صادق عظیمی، سیر تطور گستره علم امام در کلام اسلامی، ص۳۱
- ↑ محمد بن عبدالکریم شهرستانی، الملل و النحل، ج۱، ص۳۹؛ فی علم الکلام، ج۱، ص۲۲۶-۲۲۸؛ عبد الجبار معتزلی، المغنی فی آداب التوحید و العدل الامامة، ج۱۵، ص۱۹۳
- ↑ عبدالجبار معتزلی ، شرح اصول الخمسه، ص۳۸۴
- ↑ رکنالدین بن الملاحمی الخوارزمی، الفائق فی اصول الدین، تحقیق ولیفرد مادلونگ و مارتین مکدروت، ص۳۱۲
- ↑ عبدالجبار معتزلی، المغنی فی ابواب التوحید و العدل الامامة، ج۱۵، ص۳۳۱و۳۳۲ و ۱۸-۲۰
- ↑ عبدالجبار معتزلی،المغنی فی آداب التوحید و العدل الامامة، ج۱۵، ص۳۳۳
- ↑ الفرق بین الفرق، تحقیق محمد محییالدین عبدالحمید، ص۱۳۲
- ↑ عبدالجبار معتزلی، المغنی فی آداب التوحید و العدل الامامة، ج۱۵، ص۳۶۱؛ عبد الجبار معتزلی، شرح الاصول الخمسه، ص۷۶۸؛ فی علم الکلام، ج۱، ص۲۲۸-۲۳۱
- ↑ عبد الجبار معتزلی، شرح الاصول الخمسه، ص۷۶۸؛ فی علم الکلام، ج۱، ص۳۹۲-۴۱۰
- ↑ الشریف المرتضی علی بن الحسین الموسوی، الشافی فی الامامه، تحقیق سید عبد الزهرا حسینی، ج ۱۰، ص ۲۶؛ فی علم الکلام، ج١، ص ۲۶۲
- ↑ ر.ک. نادم، محمد حسن، علم غیب از نگاه عقل و وحی، ص۱۰۱؛ محمد صادق عظیمی، سیر تطور گستره علم امام در کلام اسلامی، ص۳۱
- ↑ ر.ک. محمد صادق عظیمی، سیر تطور گستره علم امام در کلام اسلامی، ص۳۱؛ موسوی، سید امین، گستره علم غیب از دیدگاه ادیان ابراهیمی، ص؟؟؟
- ↑ عبدالجبار معتزلی، المغنی فی ابواب التوحید والعدل الامامة، ج ۱، ص ۱۹۸
- ↑ عبد الجبار معتزلی، المغنی فی ابواب التوحید والعدل الامامة، ج ۱، ص ۲۰۸
- ↑ عبد الجبار معتزلی،المغنی فی ابواب التوحید والعدل الامامة، ج ۱، ص ۲۰۹
- ↑ ر.ک. ربانی گلپایگانی، علی، امامت در بینش اسلامی، ص۱۸۰- ۱۸۱
- ↑ عبدالجبار معتزلی، شرح اصول خمسه، ص۵۱۰
- ↑ ر.ک. خسروپناه، عبدالحسین، کلام نوین اسلامی ج۲، ص۳۷۲
- ↑ ر.ک. محمد صادق عظیمی، سیر تطور گستره علم امام در کلام اسلامی، ص۳۱
- ↑ ر.ک. محمد صادق عظیمی، سیر تطور گستره علم امام در کلام اسلامی، ص۳۱
- ↑ عزالدین ابوحامد بن ابیالحدید مدائنی، شرح نهج البلاغه، ج۵، ص۱۲ -۱۳
- ↑ ر.ک. موسوی، سید امین، گستره علم غیب از دیدگاه ادیان ابراهیمی، ص؟؟؟
- ↑ نهج البلاغه (صبحی صالح)، ص ۱۳۷، خ ۹۳
- ↑ شرح نهج البلاغه ابن ابی الحدید، ج ۷، ص ۴۴
- ↑ ر.ک. محمد صادق عظیمی، سیر تطور گستره علم امام در کلام اسلامی، ص۳۱
- ↑ ر.ک. ربانی گلپایگانی، علی، امامت در بینش اسلامی، ص۱۸۰- ۱۸۱؛ محمد صادق عظیمی، سیر تطور گستره علم امام در کلام اسلامی، ص۳۱؛ خسروپناه، عبدالحسین، کلام نوین اسلامی ج۲، ص۳۷۲
- ↑ ر.ک. نادم، محمد حسن، علم غیب از نگاه عقل و وحی، ص۱۰۱؛ محمد صادق عظیمی، سیر تطور گستره علم امام در کلام اسلامی، ص۳۱
- ↑ ر.ک. موسوی، سید امین، گستره علم غیب از دیدگاه ادیان ابراهیمی، ص؟؟؟؛ محمد صادق عظیمی، سیر تطور گستره علم امام در کلام اسلامی، ص۳۱