بدیع (اسم الهی)
مقدمه
بدیع بر وزن فعیل، صفت مشبهه از ریشه (ب - د - ع) است که در لغت به دو صورت لازم و متعدی به کار رفته است. در صورت اول بدیع به معنای موجود بیمانند و بینظیر است؛[۱] ولی در صورت دوم میتواند مفید یکی از دو معنای زیر باشد:
- معنای فاعلی (مبدِع)؛ یعنی کسی که آفریدن او جدید و بدون سابقه و نمونه پیشین است.[۲]
- معنای مفعولی (مبدَع)؛ یعنی پدیدهای که به طور جدید و بدون سابقه و نمونه قبلی آفریده شده است.[۳] بدیع از اسمای حسنای الهی است که در قرآن دو بار به صورت ﴿بَدِيعُ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ﴾[۴]؛ همچنین در روایات نبوی [۵] و نهجالبلاغه [۶] و ادعیه [۷] به این اسم اشاره شده است.[۸]
تبیین اسم بدیع
بدیع به عنوان اسمی از اسمای حسنای الهی دو معنا میتواند داشته باشد:
- کسی که نه در ذات خود نظیری دارد و نه در صفات و افعال.[۹] در این صورت مفهوم بدیع مانند مفاد ﴿لَيْسَ كَمِثْلِهِ شَيْءٌ﴾[۱۰] خواهد بود. گفته شده: ﴿بَدِيعُ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ﴾ یعنی خداوند در آسمانهای عالم ارواح و زمین عالم اجساد نظیر و مثل ندارد.[۱۱] به این مفهوم در برخی از روایات نیز اشاره شده است: « فَإِنَّكَ بَدِيعٌ لَمْ يَكُنْ قَبْلَكَ شَيْءٌ»[۱۲] برخی بدیع را معادل اسم «اوّل» خداوند دانستهاند.[۱۳]
- آفرینندهای که مخلوقات را بدون الگو و مثل و مانندی که بر کار او سبقت داشته باشد، ایجاد کرده است. در دو آیهای که بدیع، در آنها به کار رفته غالب مفسران همین معنا را از آن استفاده کردهاند.[۱۴] در روایتی امام باقر (ع) در تفسیر ﴿بَدِيعُ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ﴾ فرمودهاند: خداوند همه چیز را با علم خود، بدون مثال و نمونه پیشین ابداع و ابتکار کرد و آسمانها و زمین را آفرید، در حالی که پیش از آن آسمان و زمینی نبود.[۱۵] دردعا آمده است: « أَوَّلَ كُلِّ شَيْءٍ وَ آخِرَهُ وَ بَدِيعَ كُلِّ شَيْءٍ وَ مُنْتَهَاهُ» [۱۶][۱۷]
بدیع بودن خداوند و نفی فرزند از او
در دو آیهای که بدیع در آنها به کار رفته، بدیع بودن خداوند دلیل نفی فرزند از او قرار داده شده است: ﴿وَجَعَلُوا لِلَّهِ شُرَكَاءَ الْجِنَّ وَخَلَقَهُمْ وَخَرَقُوا لَهُ بَنِينَ وَبَنَاتٍ بِغَيْرِ عِلْمٍ سُبْحَانَهُ وَتَعَالَى عَمَّا يَصِفُونَ﴾[۱۸]، ﴿بَدِيعُ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ أَنَّى يَكُونُ لَهُ وَلَدٌ وَلَمْ تَكُنْ لَهُ صَاحِبَةٌ وَخَلَقَ كُلَّ شَيْءٍ وَهُوَ بِكُلِّ شَيْءٍ عَلِيمٌ﴾[۱۹]، ﴿وَقَالُوا اتَّخَذَ اللَّهُ وَلَدًا سُبْحَانَهُ بَلْ لَهُ مَا فِي السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ كُلٌّ لَهُ قَانِتُونَ﴾[۲۰]، ﴿بَدِيعُ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ وَإِذَا قَضَى أَمْرًا فَإِنَّمَا يَقُولُ لَهُ كُنْ فَيَكُونُ﴾[۲۱] با تکیه بر بدیع بودن خداوند، به دو صورت میتوان فرزند داشتن او را نفی کرد:
- اگر بدیع به معنای ذات بیمانند باشد، فرزند داشتن چنین ذاتی غیر ممکن است؛ زیرا فرزند داشتن عبارت از این است که موجودی برخی از اجزای وجود خود را از خود جدا کرده و به تدریج او را تربیت کند تا نوعی همانند خودش شود، و ذات الهی منزه از مثل و مانند است. [۲۲]
- اگر بدیع به معنای آفریننده موجودات، بدون نمونه پیشین باشد لازمه بدیع بودن خداوند آن است که خلق و فعل الهی شبیه فعل دیگران در تدریج و توسّل به اسباب نباشد، بنابراین، فرزند داشتن او ممکن نیست؛ زیرا تحقق فرزند به تربیت و تدریج نیاز دارد.[۲۳] برخی در مجموع گفتهاند: اگر مراد از فرزند داشتن خداوند آن است که او از طریق طبیعی و معهود دارای فرزند شده است چنین امری درباره خدا صحیح نیست؛ زیرا این معنا درباره کسی تصور میشود که قادر نباشد از طریق خلق و ایجاد به صورت دفعی آن را به دست آورد؛ نه خدا که قادر است با اراده آنچه را که میخواهد بیافریند [۲۴] و اگر مراد آن است که خداوند بدون نیاز به همسر، نطفه و... فرزند را ابداع کرده است این هم درست نیست، چون اگر بنا باشد آنچه خداوند ابداع کرده فرزند او باشد باید همه مخلوقات آسمان و زمین فرزند او باشند، چون او ﴿بَدِيعُ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ﴾ است و ترجیحی هم در کار نیست[۲۵][۲۶]
منابع
پانویس
- ↑ المصباح، ص۳۸، «بدع».
- ↑ مفردات، ص۱۱۰؛ لسانالعرب، ج ۱، ص۳۴۲؛ النهایه، ج ۱، ص۱۰۶، «بدع».
- ↑ مفردات، ص۱۱۱؛ لسان العرب، ج ۱، ص۳۴۲، «بدع».
- ↑ «پدیدآور آسمانها و زمین است» سوره بقره، آیه ۱۱۷.
- ↑ الاسماء والصفات، ج ۱، ص۵۵؛ النور الاسمی، ص۴۵۹؛ شرح توحید الصدوق، ج ۱، ص۲۱۶.
- ↑ نهجالبلاغه، خطبه ۹۰ - ۹۱، ۱۶۵، ۱۹۱، ۲۱۱.
- ↑ تهذیب، ج ۳، ص۷۱، ۸۴، ۹۳؛ بحارالانوار، ج ۹۲، ص۳۹۳؛ ج ۹۴، ص۲۲۷.
- ↑ محمدی، رضا، مقاله «بدیع»، دائرةالمعارف قرآن کریم، ج۵، ص425.
- ↑ اسماء اللّه الحسنی، ص۲۲۷؛ النور الاسنی، ص۴۵۹.
- ↑ «چیزی مانند او نیست» سوره شوری، آیه ۱۱.
- ↑ تفسیر ابنعربی، ج ۱، ص۳۹۳.
- ↑ بحارالانوار، ج ۸۸، ص۶۹.
- ↑ شرح الاسماء، ص۹۴؛ شرح اسماء الله الحسنی، ص۱۵۰.
- ↑ رحمة من الرحمن، ج ۱، ص۱۸۴؛ التبیان، ج ۴، ص۲۲۱؛ مجمعالبیان، ج ۱، ص۳۶۶؛ التفسیرالکبیر، ج ۴، ص۲۷.
- ↑ تفسیر عیاشی، ج ۱، ص۳۷۳؛ البرهان، ج ۲، ص۴۶۱.
- ↑ تهذیب، ج ۳، ص۱۲۵؛ وسائل الشیعه، ج ۷، ص۴۶۹.
- ↑ محمدی، رضا، مقاله «بدیع»، دائرةالمعارف قرآن کریم، ج۵، ص۴۲۵-۴۲۶.
- ↑ «و برای خداوند شریکهایی از پریان تراشیدند در حالی که او آنان را آفریده است و (برخی دیگر) از بیدانشی برای او پسرانی و دخترانی برساختند؛ پاکا و فرا برترا که اوست از آنچه (آنان) وصف میکنند» سوره انعام، آیه ۱۰۰.
- ↑ «آفریننده آسمانها و زمین است، چگونه او را فرزندی تواند بود در حالی که او را همسری نیست و همه چیز را آفریده است و او به هر چیزی داناست» سوره انعام، آیه ۱۰۱.
- ↑ «و گفتند خداوند فرزندی گزیده است؛ پاکا که اوست، بلکه هر چه در آسمان و زمین است از اوست؛ همه فرمانبردار اویند» سوره بقره، آیه ۱۱۶.
- ↑ «پدیدآور آسمانها و زمین است و چون (انجام) کاری را بخواهد تنها میگوید: باش! بیدرنگ خواهد بود» سوره بقره، آیه ۱۱۷.
- ↑ المیزان، ج ۱، ص۲۶۱.
- ↑ المیزان، ج ۱، ص۲۶۱.
- ↑ التفسیر الکبیر، ج ۳، ص۱۱۸.
- ↑ التفسیر الکبیر، ج ۳، ص۱۱۸.
- ↑ محمدی، رضا، مقاله «بدیع»، دائرةالمعارف قرآن کریم، ج۵، ص۴۲۶-۴۲۷.