بردباری امام حسین
امام حسین (ع) همچون رسول اکرم (ص) دارای روحی بلند مرتبه و قلبی پرمهر بود و پذیرای همه مردم و به ارشاد و هدایت مردم سخت علاقمند. هیچگاه کسی را که به وی ناسزا روا میداشت به ناسزا پاسخ نمیداد بلکه با او مهربانی میکرد و به راه راست رهنمون میشد و از گمراهی نجات و رهاییاش میبخشید.
مقدمه
امام حسین (ع) تربیت یافته مکتب نبوّت بود و روح بلند جدّ بزرگوارش رسول اکرم (ص) را در کالبد داشت؛ روح با عظمتی که (در فتح مکه) از تمام کسانی که با او در ستیز بوده و بر ضدّ رسالت اسلام قیام کرده بودند، گذشت و مورد عفو و بخشش قرار داد، قلب پرمهر رسول خدا (ص) پذیرای همه مردم بود، وی به ارشاد و هدایت آنان سخت علاقمند بود و در این راستا از ناسزاگویی افراد نادان نسبت به خویش خرده نمیگرفت و چشمپوشی میکرد و تنها رضای خدا، وی را به این کار وا میداشت. گناهکاران را به خود نزدیک میساخت و به آنان اطمینان داده و بذر امید به رحمت الهی را در دلشان میکاشت. هیچگاه کسی را که به وی ناسزا روا میداشت به ناسزا پاسخ نمیداد بلکه با او مهربانی میکرد و به راه راست رهنمون میشد و از گمراهی نجات و رهاییاش میبخشید.
از ابا عبدالله الحسین (ع) روایت شده که فرمود: اگر فردی در این گوش به من ناسزا بگوید ـ و اشاره به گوش راست خود کرد ـ و در گوش چپم از من پوزش بخواهد، عذرش را خواهم پذیرفت؛ زیرا امیر المؤمنین علی بن أبی طالب (ع) برایم نقل کرد که از جدّم رسول خدا (ص) شنیده است که میفرمود: آنکس که پوزش فردی را چه به حق سخن بگوید چه به غیر حق، پذیرا نشود، بر حوض کوثر وارد نخواهد شد[۱].
نیز روایت شده یکی از غلامان حضرت خیانتی مرتکب شد که سزاوار کیفر بود، حضرت دستور تنبیه او را صادر کرد، غلام به پا خاست و عرضه داشت: مولای من! (به فرموده قرآن) ﴿وَالْكَاظِمِينَ الْغَيْظَ﴾؛ آنان که خشم خود را فرو میبرند. امام (ع) فرمود: دست از او بردارید. غلام بار دیگر عرض کرد: سرورا! ﴿وَالْعَافِينَ عَنِ النَّاسِ﴾؛ آنان که از گناه و لغزش دیگران درمیگذرند. امام (ع) در پاسخ او فرمود: از جرمت گذشتم. بار سوم غلام عرضه داشت: مولا جان! ﴿وَاللَّهُ يُحِبُّ الْمُحْسِنِينَ﴾؛ خداوند نیکوکاران را دوست دارد. امام (ع) فرمود: تو در راه خدا آزادی و مستمریات را دو چندان خواهم داد[۲].[۳]
منابع
پانویس
- ↑ احقاق الحق، ج۱۱، ص۴۳۱.
- ↑ کشف النعمه، ج۲، ص۳۱؛ فصول المهمه ابن صباغ، ص۱۶۸ با اختلافی اندک؛ اعیان الشیعه، ج۴، ص۵۳.
- ↑ حکیم، سید منذر، پیشوایان هدایت ج۵، ص۴۷.