تفسیر فلسفی
مقدمه
در ابتدای شوکت دنیای اسلام، کتابهای فلسفی از زبانهای مختلف به عربی برگردانده شد. این امر به دست عباسیان آغاز شد. آنان برای نیل به اهدافشان جماعتی از فارس، هند، صائبه و مسیحیان را استخدام کردند تا کتابهای فلسفی یونان را به زبان عربی ترجمه کنند. مسلمانان از این کتابها استقبال کردند.
علمای دنیای اسلام در مقابل فلسفه دو موضع متفاوت برگزیدند؛ گروهی آن را پذیرفتند و گروهی دیگر به مخالفت با آن پرداختند. از میان مفسران نیز جماعتی به تفسیر خویش رنگ فلسفی بخشیده و به اصطلاح به تفسیر فلسفی قرآن پرداختند.
تفسیر فلسفی: تفسیری است که بر درک مقاصد اساسی آیاتی از قرآن استوار شده است که از مظاهر وجود و خالق آنها سخن میگویند.
تفسیر فلسفی به دو شکل قابل تصور است:
- تفسیر قرآن بر پایه یک بحث عقلی و تطبیق نظریههای فلسفی یونان با آن؛
- درک مقاصد اساسی قرآن و پیشگرفتن راهی برای تعمیق و تحلیل معنای دقیق آیات قرآن براساس ضوابط تفسیر.
با توجه به آثار و کتابهای تفسیری فلاسفه اسلامی چنین به دست میآید که آنان همانند باطنیان در مواردی قرآن را برخلاف ضوابط تفسیر میکردند؛ مانند جایی که آرای فلسفی آنان مخالف ظاهر قرآن بود و آن را یکی از یافتههای علمی تلقی میکردند.[۱].[۲]
تفسیر قرآن کریم با گرایشهای فلسفی و با تأکید بر آیاتی که از مظاهر وجود و خالق آنها سخن میگویند تفسیر فلسفی نامیده میشوند. دو نمونه بارز از اینگونه تفاسیر عبارتند از:
- تفسیر القرآن الکریم صدرالمتألهین شیرازی؛
- مخزن العرفان در تفسیر قرآن بانو سیده نصرت بیگم امین اصفهانی[۳].[۴]
برخی از مفسّران، روش تفسیر فلسفی را در آثار تفسیری خویش به کار بسته و با دید فلسفی، قرآن را تفسیر کردهاند؛ مانند:
- محمد بن ابراهیم صدرالدین شیرازی معروف به ملاّصدرا از فلاسفه نامی شیعه اثنا عشری که تفسیر وی با عنوان تفسیر القرآن الکریم چاپ شده است و در دسترس همگان قرار دارد؛
- سیده نصرت بیگم امین اصفهانی معروف به بانوی اصفهانی از بزرگان علما و فقهای شیعه که کتاب تفسیری وی به نام مخزن العرفان در تفسیر قرآن مشهور است؛
- آخوند ملاّ علی نوری صاحب حاشیه فلسفی بر تفسیر ملّاصدرا؛
- شیخ محمد مؤمن میامی بسطامی از علمای امامیه و صاحب تفسیر مشکاة المصابیح.
همچنین تفسیر شریف المیزان اثر علامه طباطبایی و تفسیر القرآن الکریم اثر شهید سید مصطفی خمینی از نظر پرداختن به مسائل فلسفی، حائز اهمیت است[۵].[۶]
منابع
پانویس
- ↑ ذهبی، محمد حسین، التفسیروالمفسرون، جلد۲، صفحه (۴۵۵-۴۵۹)؛ ایازی، محمد علی، المفسرون حیاتهم و منهجهم، صفحه ۶۴؛ اسماعیلی قوچانی، علی اکبر، پژوهشی در سیر تطور تفسیر و روشهای تفسیری، صفحه (۶۲-۶۳)؛ کمالی دزفولی، علی، تاریخ تفسیر، صفحه (۲۱۳-۲۱۸)
- ↑ فرهنگ نامه علوم قرآنی، ج۱، ص۱۸۱۴.
- ↑ ایازی، محمد علی، المفسرون حیاتهم و منهجهم، صفحه ۸۴۴.
- ↑ فرهنگ نامه علوم قرآنی، ج۱، ص۱۷۱۶.
- ↑ ایازی، محمد علی، المفسرون حیاتهم و منهجهم، صفحه ۸۴۴و۶۴؛ ذهبی، محمد حسین، التفسیر و المفسرون، صفحه (۴۵۸-۴۷۱)؛ صدر حاج سید جوادی، احمد، دائرة المعارف تشیع، جلد۴، صفحه ۵۵۸و۵۵۳؛ آل جعفر، مساعد مسلم، مناهج المفسرین، صفحه ۱۷۱.
- ↑ فرهنگ نامه علوم قرآنی، ج۱، ص۴۵۱۵.