تقریب بین مذاهب اسلامی

از امامت‌پدیا، دانشنامهٔ امامت و ولایت
(تغییرمسیر از تقریب مذاهب اسلامی)

مقدمه

اختلاف در عقیده اگر به اختلاف و جدایی و تعارض و تفرقه در "امّت اسلامی" بیانجامد، ناخوشایند است. در طول تاریخ، بسیاری تفرقه‌انگیزی‌ها از سوی دشمنان آگاه و دوستان جاهل بوده که شکوه امت را شکسته و دشمن را مسلط ساخته است. ازاین‌رو دلسوزان و آگاهان کوشیده‌اند با همۀ اختلافات اعتقادی و فقهی مذاهب، الفت و تقریب بین آنان پدید آید و به مسائل اختلافی هم در جوّی سالم و محیطی دوستانه و علمی پرداخته شود. کسانی پیشگام تقریب و وحدت بوده‌اند، مؤسسه‌ها و نهادهایی برای این هدف تأسیس شده و نشریات، کتاب‌ها و مقالات، سمینارها و نشست‌هایی برای دستیابی به این هدف، وارد صحنه شده‌اند، تا هم نقش دشمنان را در ایجاد تفرقه خنثی کنند، هم شناخت پیروان مذاهب را نسبت به هم افزایش دهند، هم راه‌های ایجاد وحدت را بررسی کنند و هم از طریق بحث‌های سالم و دور از تعصّب و عالمانه، نشان دهند که می‌توان عقاید مختلف داشت، ولی با تفاهم زیست. تأسیس "دار التقریب" در مصر[۱]، اعزام مرحوم شیخ محمّد تقی قمی از سوی آیت اللّه بروجردی به نمایندگی در آن مرکز، فتوای شیخ شلتوت در به رسمیت شمردن مذهب جعفری، مناظرات سیّد شرف الدین با شیخ سلیم در کتاب"المراجعات"، برگزاری هفتۀ وحدت در ایران، تأسیس "مجمع التقریب بین المذاهب" پس از پیروزی انقلاب، با حکم مقام معظم رهبری در سال ۱۳۶۹ش، انتشار فصلنامۀ "رسالة التقریب" در ایران، برگزاری همه سالۀ "کنفرانس وحدت اسلامی"، گوشه‌هایی از این اقدامات است. پرداختن علامۀ امینی به این موضوع و بحث او در الغدیر با عنوان الغدیر، یوحّد الصّفوف فی الملأ الإسلامی[۲] گامی در همین مسیر است، تا طرح علمی مباحث مورد اختلاف، ابزاری برای تفرقه و جدایی نشود. تلاش‌های تقریبی، هم از سوی محافل شیعی انجام می‌گیرد، هم از طرف اهل سنت، گاهی هم انگیزه‌ها و دیدگاه‌ها یکسان نیست، لکن اصل اهتمام به مسألۀ وحدت مسلمین و تلاش برای ایجاد تقریب و تفاهم ستودنی است، گاهی هم پاسخ به شبهات و ردّ دروغ‌ها و اتّهامات و افشای توطئه‌های تفرقه‌افکنانه، زمینه‌ساز این وحدت است. منادیان وحدت نیز کم نبوده‌اند که با تأکید بر مشترکات اسلامی و بر حذر داشتن از طرح مسائل خلاف‌برانگیز، برای بازگرداندن عزت و شکوه امت اسلامی مجاهدت کرده‌اند، همچون سیّد جمال الدین اسدآبادی، اقبال لاهوری، کاشف الغطاء، شرف الدین، امام موسی صدر، آیت اللّه بروجردی، امام خمینی[۳].

رابطه امامت با آموزه وحدت و تقریب مذاهب

ممکن است گفته شود: بازبینی و بررسی آنچه در صدر اسلام پس از وفات نبی اکرم (ص) اتفاق افتاده در زمان ما چه چیزی را تغییر خواهد داد؟ و چه فایده‌ و ثمری جز عمیق‌تر کردن دشمنی‌ها بر آن مترتب می‌گردد؟ آنهم در زمانی که وحدت کلمه و انسجام مسلمانان در اولویت بالایی قرار دارد و اسلام ستیزی دشمنان مشترک به اوج رسیده است.

در پاسخ می‌گوییم:

  1. منازعه و انشقاق نتیجه پیمودن راه نادرست و برخورد دور از تعقل و همراه با عصبیت و کینه‌توزی است. اگر انسان تشنه، آب زلال را با ظرف آلوده بنوشد آیا می‌توان او را بخاطر نوشیدن آب سرزنش نموده و از خوردن آب منع کرد؟ واضح است که انتخاب شیوه نادرست و گاه مهلک در نوشیدن آب مجوز ممنوعیت یک ماده حیاتی برای انسان نمی‌شود بلکه ضرورت تنبه و بیداری را دو چندان می‌گرداند. لذا بر دانشمندان و فرهیختگان امت اسلامی لازم است که این مایه حیات امت را به درستی و در محیط سالم و صمیمی و با تأکید بر مشترکات و به دوز از آلودگی‌های تفرقه انگیز و مهلک مورد توجه و اهتمام ویژه قرار دهند. در فضای غبارآلود ناشی از عدم آگاهی و شناخت درست از یکدیگر و وارد کردن اتهامات ناروا[۴] و غفلت از حلیه‌ها و برنامه‌های تفرقه افکن دشمن مشترک، تقریب بین مذاهب هیچ‌گاه تحقق نخواهد یافت[۵].
  2. مطالعه و بحث پیرامون مسأله امامت از جنبه تاریخی صرف به این معنی که گذشته را تغییر دهیم هرگز مورد نظر هیچ محققی در باب امامت نیست. بلکه بررسی وقایع صدر اسلام صرفا یک ارزیابی و سنجش «ماوقع» است با معیارهای به‌دست آمده از قرآن کریم و سنت قطعیه رسول خدا (ص) تا اینکه بدانیم آنچه بعد از آن حضرت اتفاق افتاده مطابق با تعالیم و ضوابط اسلامی بوده یا مغایر آن.
  3. نیاز مبرم به بحث امامت برای تعیین مرجعیت علمی و دینی، مربوط به همه مسلمانها و در همه زمانها است تا با تعالیم و آموزه‌های اسلامی به صورت درست به دور از انحراف آشنا شوند[۶]. نقش بی‌بدیل امام در معرفت دینی و تبیین صحیح از عقاید و معارف و احکام اسلامی و نیز جنبه اجتماعی و سیاسی امام، اهمیت پرداختن به بحث از امامت را بوضوح آشکار می‌سازد[۷].[۸]

منابع

منابع

پانویس

  1. ابتدا در سال ۱۹۴۷ م «دار التقریب بین المذاهب الاسلامیه» در قاهره تأسیس شد و مجلۀ «رسالة الاسلام» را منتشر ساخت، سپس تلاش‌های عالمان شیعه و سنّی به صدور فتوای مشروعیت عمل به فقه شیعه از سوی شیخ شلتوت انجامید
  2. الغدیر، ج ۸، مقدمه
  3. محدثی، جواد، فرهنگ غدیر، ص۱۶۹.
  4. نمونه‌ای از شواهد فراوان اتهامات ناروا: ابن تیمیة در منهاج السنة النبویة، ج ۲، ص ۳۶۸ می‌نویسد: ولکن الإمامیة تُخَالِفْ أَهْلِ البیت فی عَامَّةً أُصُولِهِمْ، فلیس فی أَئِمَّةِ أَهْلِ البیت - مَثَلُ علی بْنِ الحسین، وأبی جَعْفَرِ الْبَاقِرِ، وَ ابْنِهِ جَعْفَرِ بْنِ مُحَمَّدِ الصَّادِقِ - مِنْ کان ینکر الرؤیة، أَوْ یقول بِخَلْقِ الْقُرْآنِ‏، أَوْ ینکر القدر، أَوْ یقول بِالنَّصِّ عَلَى علیّ، أَوْ بِعِصْمَةِ الْأَئِمَّةِ الاثنی عَشَرَ. ابن خلدون می‌نویسد: وَ شَذَّ أَهْلَ الْبَيْتِ بمذاهب ابْتَدَعُوها وَفَّقَهُ انْفَرَدُوا بِهِ وَ بَنُوهُ عَلَى مَذْهَبَهُمْ فِي تَنَاوُلِ بَعْضُ الصَّحَابَةِ بالقدح وَ عَلَى قَوْلِهِمْ بِعِصْمَةِ الْأَئِمَّةِ وَ رَفَعَ الْخِلَافِ عَنْ أَقْوَالِهِمْ وَ هِيَ كُلُّهَا أُصُولِ واهِيَةُ ؛ تاریخ ابن خلدون ج۱، ص ۴۴۶.
  5. ر. ک: بخشی مبسوط در آموزش عقاید، ج ۲، ص ۲۲۸ ببعد.
  6. ر. ک: محاضرات فی الالهیات، ص ۳۴۰ الفصل الاول لماذا نبحث عن الامام.
  7. در مباحث دیگر با عنوان شئون و مسؤولیت‌های امام به تفصیل سخن می‌گوییم.
  8. زهادت، عبدالمجید، معارف و عقاید ۵ ج۱؛ ج5، ص20-21.