توریه در فقه سیاسی
مقدمه
توریه، بر وزن "توصیه" آن است که گوینده، مفهومی غیر از آنچه که شنونده، از ظاهر کلامش برداشت میکند، اراده کند و اغلب، در جایی است که الفاظ از نظر لغوی و عرفی قابلیت دو معنا را داشته باشد[۱]. از همین رو، با دروغ متفاوت است[۲]؛ به عنوان مثال: حضرت ابراهیم (ع) برای بیرون نرفتن از شهر و شکستن بتها، تمارض و اظهار بیماری کرد که در واقع، منظور وی از بیماری، بیماری روحی بوده و شکستن بتها را از بت بزرگ دانسته است[۳]، و نیز "حجاج" - خلیفه عباسی - نظر "سعید بن جبیر" را دربارۀ خویش جویا شد. او گفت: "به عقیدۀ من تو عادل هستی"[۴] (مرادش از عادل، عدولکننده از حق بود). گاهی از توریه، به "معاریض" تعبیر میگردد[۵].[۶]
منابع
پانویس
- ↑ مکاسب، ج۲، ص۱۷.
- ↑ مکاسب، ج۲، ص۱۷؛ المکاسب المحرّمه، ج۲، ص۳۹.
- ↑ الاحتجاج، ص۱۹۴؛ مکاسب، ج۲، ص۱۹؛ وسایل الشیعه، ج۸، ص۵۷۹، کتاب الحج، باب ۱۴۱ من ابواب احکام العشرة؛ الوافی، ج۳، ص۱۵۸.
- ↑ تفسیرنمونه، ج۱۹، ص۹۶-۹۵.
- ↑ تفسیر نمونه، ج۱۹، ص۹۶-۹۵.
- ↑ فروتن، اباصلت، مرادی، علی اصغر، واژهنامه فقه سیاسی، ص ۶۸.