جریر بن عبدالله حمیری

از امامت‌پدیا، دانشنامهٔ امامت و ولایت

آشنایی اجمالی

نام پدرش به اختلاف «عبدالحمید» نیز گفته شده است[۱]. ابن حجر[۲]، در بخش نخست صحابه از وی یاد کرده و مستند صحابی بودن خود را سخن ابن عساکر قرار داده که وی را صحابه دانسته است. ابن اثیر[۳]

نام وی را در شمار پیغام بران رسول خدا a به یمن آورده است؛ در حالی که تاریخ‌نویسان نام تمام فرستادگان رسول خدا a را نزد پادشاهان و سران قبایل و دیگر افراد آورده‌اند، اما در آنها هیچ اشاره‌ای به جریر حمیری نشده است[۴]، نه تنها دلیل و شواهد محکمی بر صحابی بودن جریر بن عبدالله حمیری نیست، بلکه نقل‌های موجود درباره او نیز با تردید مواجه است. بیشتر آگاهی ما از جریر شرکت او در فتوحات زمان خلیفه دوم و گماشته شدن او بر بخشی از مناطق فتح شده از سوی خالد بن ولید است. طبری[۵] ضمن رویدادهای پس از فتح حیره به نقل از سیف بن عمر می‌نویسد: خالد صلحی با اهل «بانقیا» و «بسما» امضا کرد که جریر از شاهدان و گواهی دهندگان بر این صلح‌نامه بود و در ذیل این پیمان نامه درباره تاریخ امضای آن چنین نوشته شده بود: «در ماه صفر در سال دوازدهم نوشته شده. علامه عسکری[۶] می‌گوید: موضوع تاریخ و نوشتن آن تا پیش از سال شانزدهم از هجرت مرسوم و معمول نبوده است و تاریخی در ذیل نامه و پیمان نامه‌ها گذاشته نمی‌شد. بنابراین تمام نامه و پیمان نامه‌هایی که پیش از سال شانزدهم هجرت تاریخ داشته باشد، ساختگی و جعلی است. چنان که طبری[۷] نیز تصریح کرده است نخستین کسی که ذیل نامه‌ها تاریخ گذاشت عمر بود و در سال شانزدهم هجری و با مشورت امام علی بن ابی طالب S این تاریخ‌گذاری مرسوم شد. سیف[۸] در ادامه حوادث بعد حیره گفته است: خالد پس از استقرار در حیره کارگزاران خود را به سواد حیره فرستاد که یکی از آنان نیز جریر بن عبدالله حمیری بود. براساس روایتی دیگر از سیف[۹]، خبر پیروزی مسلمانان را در یرموک (سال سیزدهم) جریر حمیری برای خلیفه برد. جریر در برپا کردن خیمه، تخصص ویژه داشت[۱۰].

علامه عسکری[۱۱] جریر بن عبدالله حمیری را از ساخته‌های سیف بن عمر دانسته، می‌گوید: سیف صحابی خود آفریده‌اش را «جریر بن عبد الله حمیری» و همنام با جریر بن عبدالله بجلی می‌نامد، همچنان که همین شیوه را در نامیدن اصحاب مخلوق خود، هم نام با (خزیمة بن ثابت و سماک بن خرشه) دو تن از صحابیان واقعی به کار برده است؛ سپس پاره‌ای از کارهای جریر بجلی را به صحابی ساختگی خودش، جریر حمیری نسبت داده است.[۱۲]

جستارهای وابسته

منابع

پانویس

  1. ابن حجر، الاصابه، ج۱، ص۵۸۳؛ ابن اثیر، اسد الغابه، ج۱، ص۵۲۹.
  2. ابن حجر، الاصابه، ج۱، ص۵۸۳.
  3. ابن اثیر، اسد الغابه، ج۱، ص۵۲۹.
  4. عسکری، ج۳، ص۱۴۴.
  5. طبری، تاریخ طبری، ج۳، ص۳۶۹.
  6. عسکری، عسکری، مرتضی، یکصد و پنجاه صحابی ساختگی، ج۳، ص۱۶۲.
  7. طبری، تاریخ طبری، ج۴، ص۳۸.
  8. طبری، تاریخ طبری، ج۳، ص۳۷۲.
  9. طبری، تاریخ طبری، ج۳، ص۴۵۵.
  10. طبری، تاریخ طبری، ج۴، ص۱۲۹.
  11. عسکری، عسکری، مرتضی، یکصد و پنجاه صحابی ساختگی، ج۳، ص۱۶۳.
  12. محمدی، رمضان، مقاله «جریر بن عبدالله حمیری»، دانشنامه سیره نبوی ج۲، ص ۳۸۹.