جعفر بن محمد بن عبیدالله اشعری

موضوع مرتبط ندارد - مدخل مرتبط ندارد - پرسش مرتبط ندارد

مقدمه

جعفر بن محمد الأشعری[۱]؛ در چهارده سند روایت تفسیر کنز الدقائق نام برده شده که به نقل از الکافی، تهذیب الأحکام و التوحید هستند؛ نمونه:

«عِدَّةٌ مِنْ أَصْحَابِنَا عَنْ سَهْلِ بْنِ زِيَادٍ عَنْ جَعْفَرِ بْنِ مُحَمَّدٍ الْأَشْعَرِيِّ عَنِ ابْنِ الْقَدَّاحِ عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ(ع) قَالَ: عَلِيٌّ(ع) يَقُولُ لَا تَغْضَبُوا وَ لَا تُغْضِبُوا أَفْشُوا السَّلَامَ وَ أَطِيبُوا الْكَلَامَ وَ صَلُّوا بِاللَّيْلِ وَ النَّاسُ نِيَامٌ تَدْخُلُوا الْجَنَّةَ بِسَلَامٍ ثُمَّ تَلَا(ع) عَلَيْهِمْ قَوْلَ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ:  السَّلَامُ الْمُؤْمِنُ الْمُهَيْمِنُ [۲]»[۳].[۴]

شرح حال راوی

عنوان جعفر بن محمد الأشعری در کتب رجالی ذکر نشده؛ لکن در اسناد بسیاری از روایات قرار گرفته که در بیشتر موارد از ابن القداح و عبدالله بن میمون و عبدالله بن میمون القداح روایت کرده است، از این رو رجالیان متأخر در تمییز آن اختلاف کردند:

  1. مردد است میان جعفر بن محمد بن عبیدالله و جعفر بن محمد بن عیسی برادر احمد بن محمد بن عیسی الأشعری القمی[۵].
  2. انصرافش به «جعفر بن محمد بن عبیدالله» رجحان دارد[۶].
  3. شاهد و قرینه‌ای بر انصرافش به یکی از دو راوی مذکور وجود ندارد[۷].
  4. انصراف به «جعفر بن محمد بن عبیدالله» دارد قطعاً[۸].[۹]

بررسی و تحقیق

اتحاد «جعفر بن محمد الأشعری» در اسنادی که از ابن القداح روایت کرده، با «جعفر بن محمد بن عبیدالله» قطعی است و تردیدی در آن نیست؛ ادله آن:

  1. جعفر بن محمد بن عبیدالله، راوی کتاب عبدالله بن میمون القداح است، چنان‌که نجاشی و شیخ طوسی به آن تصریح کردند[۱۰] و در سند روایت یاد شده، جعفر بن محمد الأشعری از ابن القداح روایت کرده است.
  2. جعفر بن محمد بن عبیدالله با وصف «الأشعری» در بعضی اسناد از ابن القداح روایت کرده است[۱۱].
  3. جعفر بن محمد الأشعری [۱۲] به مراتب بیشتر از جعفر بن محمد بن عبیدالله از ابن القداح [۱۳] روایت کرده است.

روشن است جعفر بن محمد بن عبیدالله که راوی کتاب ابن القداح است، باید بیشتر از دیگران از ابن القداح روایت کرده باشد، درحالی‌که شمار روایات جعفر بن محمد الأشعری به مراتب بیشتر از روایت جعفر بن محمد بن عبیدالله از ابن القداح است، از این رو بسیار بعید است که غیر از آن باشد، بنابراین مقصود از جعفر بن محمد الأشعری در اسنادی که از ابن القداح؛ عبدالله بن میمون القداح؛ عبدالله بن میمون روایت کرده، جعفر بن محمد بن عبیدالله است که شیخ طوسی او را صاحب کتاب معرفی کرده و درباره‌اش نوشته است: "جعفر بن محمد بن عبیدالله، له کتاب رویناه بالإسناد الأول[۱۴]، عن أحمد بن أبی عبدالله، عن أبیه، عن جعفر بن محمد بن عبیدالله"[۱۵].

وی در اسناد روایات، با عناوینی هم‌چون جعفر، جعفر بن محمد، جعفر بن محمد بن عبیدالله، جعفر بن محمد الأشعری، جعفر بن محمد بن عبیدالله الأشعری، جعفر بن محمد القمی و جعفر بن محمد بن عبیدالله العلوی روایت کرده است[۱۶].[۱۷]

طبقه راوی

تاریخ ولادت و وفات جعفر بن محمد الأشعری، دانسته نیست؛ لکن با یک واسطه از امام رضا(ع) روایت کرده[۱۸] و کسانی مانند صفار، سعد بن عبدالله الأشعری القمی و احمد بن محمد بن عیسی الأشعری القمی[۱۹] از ایشان روایت کرده‌اند.

آیت الله بروجردی از جعفر بن محمد الأشعری در طبقه ششم راویان نام برده است[۲۰].[۲۱]

استادان و شاگردان راوی

بیشترین روایات جعفر بن محمد الأشعری از عبدالله بن میمون القداح است، از آن جهت که راوی کتاب ایشان بوده است[۲۲] و از کسانی مانند ابراهیم بن أبی البلاد، عبدالله بن بکیر بن محمد الأزدی، محمد بن سلیمان الدیلمی و محمد بن عبیدالله الأشعری (پدرش) [۲۳] نیز روایت کرده که از استادان وی شمرده می‌شوند و افرادی نیز از جعفر بن محمد الأشعری روایت کرده‌اند که از شاگردان حدیثی او به شمار می‌روند؛ برای نمونه: محمد بن خالد البرقی، احمد بن محمد بن عیسی الأشعری، المعلی بن محمد البصری، احمد بن محمد بن خالد البرقی، ابراهیم بن هاشم القمی، سهل بن زیاد، محمد بن الحسن الصفار، سعد بن عبدالله القمی، محمد بن احمد بن یحیی، علی بن محمد بن زیاد و الحسن بن علی بن عبدالله بن المغیره [۲۴].

در بعضی اسناد علی بن ابراهیم بن هاشم از جعفر بن محمد بن عبیدالله روایت کرده[۲۵] که مرسل است.[۲۶]

مذهب راوی

جعفر بن محمد الأشعری را باید از راویان شیعه به شمار آورد، به دو دلیل:

  1. شیخ طوسی او را در زمره مصنفان شیعه برشمرده و از وی در الفهرست نام برده است[۲۷].
  2. مضمون برخی احادیث ایشان بر تشیع وی دلالت دارند؛ نمونه‌ها:
  3. «مُحَمَّدُ بْنُ أَحْمَدَ بْنِ يَحْيَى الْأَشْعَرِيُّ عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدٍ عَنْ جَعْفَرِ بْنِ مُحَمَّدِ بْنِ عُبَيْدِ اللَّهِ الْعَلَوِيِّ عَنْ أَبِيهِ قَالَ: سَأَلْتُ أَبَا الْحَسَنِ الرِّضَا(ع) عَنْ تَزْوِيجِ الْمُطَلَّقَاتِ ثَلَاثاً فَقَالَ لِي إِنَّ طَلَاقَكُمْ لَا يَحِلُّ لِغَيْرِكُمْ وَ طَلَاقَهُمْ يَحِلُّ لَكُمْ لِأَنَّكُمْ لَا تَرَوْنَ الثَّلَاثَةَ شَيْئاً وَ هُمْ يُوجِبُونَهَا»[۲۸].
  4. «عِدَّةٌ مِنْ أَصْحَابِنَا عَنْ سَهْلِ بْنِ زِيَادٍ عَنْ جَعْفَرِ بْنِ مُحَمَّدٍ الْأَشْعَرِيِّ عَنْ عَبْدِ اللَّهِ بْنِ مَيْمُونٍ الْقَدَّاحِ عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ(ع) قَالَ قَالَ رَسُولُ اللَّهِ(ص) يَا عَلِيُّ مَنْ أَحَبَّكَ ثُمَّ مَاتَ فَقَدْ  قَضَى نَحْبَهُ [۲۹]وَ مَنْ أَحَبَّكَ وَ لَمْ يَمُتْ فَهُوَ  يَنْتَظِرُ [۳۰] وَ مَا طَلَعَتْ شَمْسٌ وَ لَا غَرَبَتْ إِلَّا طَلَعَتْ عَلَيْهِ بِرِزْقٍ وَ إِيمَانٍ وَ فِي نُسْخَةٍ نُورٍ»[۳۱].
  5. «الْحُسَيْنُ بْنُ مُحَمَّدٍ عَنْ مُعَلَّى بْنِ مُحَمَّدٍ عَنْ جَعْفَرِ بْنِ مُحَمَّدِ بْنِ عُبَيْدِ اللَّهِ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ عِيسَى الْقُمِّيِّ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ سُلَيْمَانَ عَنْ عَبْدِ اللَّهِ بْنِ سِنَانٍ عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ(ع) فِي قَوْلِهِ  وَلَقَدْ عَهِدْنَا إِلَى آدَمَ مِنْ قَبْلُ [۳۲] كَلِمَاتٍ فِي مُحَمَّدٍ وَ عَلِيٍّ وَ فَاطِمَةَ وَ الْحَسَنِ وَ الْحُسَيْنِ وَ الْأَئِمَّةِ(ع) مِنْ ذُرِّيَّتِهِمْ  فَنَسِيَ [۳۳] هَكَذَا وَ اللَّهِ نَزَلَتْ عَلَى مُحَمَّدٍ(ص)»[۳۴].
  6. «عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدٍ عَنْ جَعْفَرِ بْنِ مُحَمَّدِ بْنِ عُبَيْدِ اللَّهِ عَنْ عَبْدِ اللَّهِ بْنِ مَيْمُونٍ عَنْ جَعْفَرِ بْنِ مُحَمَّدٍ عَنْ أَبِيهِ عَنْ آبَائِهِ(ع) قَالَ مَرَّ أَمِيرُ الْمُؤْمِنِينَ(ع) فِي نَاسٍ مِنْ أَصْحَابِهِ بِكَرْبَلَاءَ فَلَمَّا مَرَّ بِهَا اغْرَوْرَقَتْ عَيْنَاهُ بِالْبُكَاءِ ثُمَّ قَالَ هَذَا مُنَاخُ رِكَابِهِمْ وَ هَذَا مُلْقَى رِحَالِهِمْ وَ هَاهُنَا تُهْرَاقُ دِمَاؤُهُمْ طُوبَى لَكِ مِنْ تُرْبَةٍ عَلَيْهَا تُهْرَاقُ دِمَاءُ الْأَحِبَّةِ»[۳۵].

براین اساس، ابن حجر عسقلانی وی را جزو ده نفر رجال شیعه دانسته که شیخ طوسی از آنها یاد کرده است[۳۶].[۳۷]

جایگاه حدیثی راوی

توثیق صریح از رجالیان قدماء درباره راوی نرسیده، بلکه شیخ طوسی در الفهرست بی‌جرح و تعدیل از وی یاد کرده است[۳۸]؛ لکن می‌‌توان از تجمیع قرائن، وثاقت یا دست کم حسن حال وی را استظهار کرد:

  1. روایت احمد بن محمد بن عیسی اشعری قمی که در نقل حدیث بسیار سختگیر بوده است، از ایشان[۳۹].
  2. محمد بن احمد بن یحیی از جعفر بن محمد الأشعری روایت کرده[۴۰]؛ لکن نجاشی نام او را جزو مستثنیات ابن الولید ذکر نکرده است[۴۱].
  3. قرار گرفتن نام راوی در سلسله اسناد کتاب کامل الزیارات[۴۲].

براین اساس، ابن داوود از ایشان در جزء یکم کتاب خود که به ممدوحان اختصاص دارد، یاد کرده[۴۳] و وحید بهبهانی درباره‌اش نوشته است: "روى عنه محمد بن أحمد بن يحيى ولم يستثن روایته من رجاله وفیه دلیل على ارتضائه وحسن حاله بل مشعر إلی وثاقته مضافا إلی کونه کثیر الروایة و أنهم أکثروا من الروایة عنه"[۴۴].[۴۵]

منابع

پانویس

  1. ر.ک: أ. منابع شیعی: منهج المقال، ج۳، ص۲۲۳، ش۱۰۸۶؛ جامع الرواه، ج۱، ص۱۵۷، (ش ۱۲۶۶) و ص۱۵۹، (ش ۱۲۷۹)؛ منتهی المقال، ج۲، ص۲۶۵، ش۵۷۸؛ تنقیح المقال، ج۱۵، ص۳۱۲، ش۳۹۹۰؛ معجم رجال الحدیث، ج۵، ص۶۸، ش۲۲۴۶؛ مستدرکات علم رجال الحدیث، ج۲، ص۱۹۰، (ش ۲۷۳۱) و ص۲۰۵، (ش ۲۷۹۵)؛ قاموس الرجال، ج۲، ص۶۶۵، ش۱۵۰۸. ب. منابع سنی: لسان المیزان، ج۲، ص۱۲۳.
  2. اوست خداوندی که هیچ خدایی جز او نیست، فرمانفرمای بسیار پاک بی‌عیب، ایمنی‌بخش، گواه راستین، پیروز کام‌شکن بزرگ منش؛ پاکاکه خداوند است از آنچه (بدو) شرک می‌ورزند سوره حشر، آیه ۲۳.
  3. تفسیر کنز الدقائق، ج۷، ص۱۳۸ به گزارش از الکافی، ج۲، ص۶۴۵، ح۷.
  4. جوادی آملی، عبدالله، رجال تفسیری، ج۵، ص 462.
  5. منهج المقال، ج۳، ص۲۲۳-۲۲۴: هو جعفر بن محمد بن عبیدالله... الذی یروی عن ابن القداح کثیرا، أو جعفر بن محمد بن عیسی أخو أحمد بن محمد.
  6. منهج المقال، ج۳، ص۲۲۴: الراجح هو الأول.
  7. قاموس الرجال، ج۲، ص۶۵۵، ش۱۵۰۸: ثم کونه أحد الرجلین اللذین قال غیر معلوم.
  8. جامع الرواه، ج۱، ص۱۵۷؛ معجم رجال الحدیث، ج۵، ص۷۰، ش۲۲۴۶: و من المطمأن به، أن جعفر بن محمد الأشعری هو جعفر بن محمد ابن عبیدالله.
  9. جوادی آملی، عبدالله، رجال تفسیری، ج۵، ص 463.
  10. رجال النجاشی، ص۲۱۴، ش۵۵۷: عبدالله بن میمون بن الأسود القداح... له کتب، منها: کتاب مبعث النبی(ص) و أخباره، کتاب صفة الجنة و النار. أخبرنا... حدثنا جعفر بن محمد بن عبیدالله عنه بهما. الفهرست (طوسی)، ص۲۹۵-۲۹۶، ش۴۴۳: عبدالله بن میمون القداح. له کتاب، أخبرنا به... عن جعفر بن محمد بن عبیدالله، عنه.
  11. ر.ک، المحاسن، ج۱، ص۳۴، ح۲۸: عن جعفر بن محمد بن عبیدالله الأشعری، عن عبدالله بن میمون القداح؛ المحاسن، ج۱، ص۲۰۷، ح۶۶: عن جعفر بن محمد بن عبیدالله الأشعری، عن ابن القداح؛ الخصال، ج۲، ص۴۳۹، ح۳۰: عن جعفر بن محمد بن عبیدالله الأشعری، عن عبدالله بن میمون القداح.
  12. بیش از ۱۳۰ مورد در جوامع حدیثی.
  13. الکافی، ج۲، ص۶۱۰، ح۳؛ تهذیب الأحکام، ج۳، ص۸۰، ح۲۳۶؛ ج۴، ص۳۰۰، ح۹۰۷؛ کامل الزیارات، ص۲۶۹، ح۱۱؛ الخصال، ج۱، ص۲۲۱، (ح ۴۷)، ص۲۸۷، (ح ۴۳)، و...؛ ثواب الأعمال، ص۲۰۳؛ خصائص الأئمه، ص۴۷.
  14. أخبرنا به عدة من أصحابنا، عن أبی المفضل، عن ابن بطة.
  15. الفهرست (طوسی)، ص۱۱۲، ش۱۵۰.
  16. ر.ک: المحاسن (البرقی)، ج۲، ص۴۴۸، ح۳۴۸؛ الکافی، ج۲، ص۴۶۲، (ح ۳) و ص۶۱۰، (ح ۳)؛ ج۱، ص۳۴، ح۱؛ تهذیب الأحکام، ج۹، ص۳۶۲، ح۱۲۹۵؛ الإستبصار، ج۳، ص۲۹۲-۲۹۳، ح۱۰۳۵.
  17. جوادی آملی، عبدالله، رجال تفسیری، ج۵، ص 463-465.
  18. تهذیب الأحکام، ج۸، ص۵۹، ح۱۹۳؛ الإستبصار، ج۳، ص۲۹۳، ح۹: محمد بن أحمد بن یحیی الأشعری، عن أحمد بن محمد، عن جعفر بن محمد بن عبیدالله العلوی، عن أبیه قال: سألت أبا الحسن الرضا(ع)....
  19. ر.ک: خلاصة الأقوال (رجال العلامة الحلی)، ص۱۴، ش۷؛ لسان المیزان، ج۱، ص۲۶۰، ش۸۰۷.
  20. طبقات رجال الکافی، ص۸۹؛ طبقات رجال التهذیب، ص۱۸۸.
  21. جوادی آملی، عبدالله، رجال تفسیری، ج۵، ص 465.
  22. ر.ک رجال النجاشی، ص۲۱۳-۲۱۴، ش۵۵۷.
  23. ر.ک: الکافی، ج۶، ص۴۱۶، ح۵؛ ثواب الأعمال، ص۲۴۱؛ تهذیب الأحکام، ج۱۰، ص۱۳۱، ح۵۲۳؛ الإستبصار، ج۳، ص۲۹۲-۲۹۳، ح۱۰۳۵.
  24. ر.ک: المحاسن، ج۱، ص۸۴، ح۲۰؛، الکافی، ج۱، ص۳۴، ح۱؛ ج۵، ص۵۲۳، (ح ۳) و ص۵۵۰، (ح ۵)؛ ج۶، ص۱۹، (ح ۹) و ص۲۸۵، (ح ۱)؛ ثواب الأعمال، ص۲۴۱ و ۲۶۶؛ تهذیب الأحکام، ج۲، ص۱۵۷، ح۶۱۲؛ ج۳، ص۸۰، (ح ۲۳۶) و ص۲۴۴، (ح ۶۶۳).
  25. الخصال، ج۲، ص۶۵۰، ح۴۷: ... و علی بن إبراهیم بن هاشم، عن جعفر بن محمد بن عبیدالله، عن عبدالله بن میمون القداح.
  26. جوادی آملی، عبدالله، رجال تفسیری، ج۵، ص 466-467.
  27. الفهرست (طوسی)، ص۱۱۲، ش۱۵۰: جعفر بن محمد بن عبیدالله. له کتاب. رویناه بالإسناد الأول (عدة من أصحابنا، عن أبی المفضل، عن ابن بطة)، عن أحمد بن أبی عبدالله، عن أبیه، عن جعفر بن محمد بن عبیدالله.
  28. تهذیب الأحکام، ج۸، ص۵۹، ح۱۹۳؛ الإستبصار، ج۳، ص۲۹۲-۲۹۳، ح۹.
  29. از مؤمنان، کسانی هستند که به پیمانی که با خداوند بستند وفا کردند؛ برخی از آنان پیمان خویش را به جای آوردند و برخی چشم به راه دارند و به هیچ روی (پیمان خود را) دگرگون نکردند سوره احزاب، آیه ۲۳.
  30. از مؤمنان، کسانی هستند که به پیمانی که با خداوند بستند وفا کردند؛ برخی از آنان پیمان خویش را به جای آوردند و برخی چشم به راه دارند و به هیچ روی (پیمان خود را) دگرگون نکردند سوره احزاب، آیه ۲۳.
  31. الکافی، ج۸، ص۳۰۶، ح۴۷۵.
  32. و ما از پیش به آدم سفارش کردیم اما او از یاد برد و در وی عزمی نیافتیم سوره طه، آیه ۱۱۵.
  33. مردان و زنان منافق، همگون یکدیگرند که به کار ناپسند فرمان می‌دهند و از کار شایسته باز می‌دارند! و (در بخشش) ناخن خشکی می‌ورزند، خداوند را فراموش کرده‌اند و خداوند نیز آنان را از یاد برده است، بی‌گمان منافقانند که نافرمانند سوره توبه، آیه ۶۷.
  34. الکافی، ج۱، ص۴۱۶، ح۲۳.
  35. خصائص الأئمة(ع) (خصائص أمیرالمؤمنین(ع))، ص۴۷.
  36. لسان المیزان، ج۲، ص۱۲۳: جعفر بن محمد بن عبیدالله؛ ذکر العشرة أبو جعفر الطوسی فی رجال الشیعة.
  37. جوادی آملی، عبدالله، رجال تفسیری، ج۵، ص 467-468.
  38. الفهرست (طوسی)، ص۱۱۲، ش۱۵۰.
  39. ر.ک: الکافی، ج۱، ص۳۴، ح۱؛ ج۲، ص۶۱۰، ح۳؛ تهذیب الأحکام، ج۴، ص۳۰۰، ح۹۰۷.
  40. ر.ک: تهذیب الأحکام، ج۲، ص۱۵۷، ح۶۱۲؛ ج۳، ص۳۱۹، ح۹۸۸؛ ج۵، ص۲۲۹، ح۷۷۸؛ ج۶، ص۱۵۳، ح۲۶۹.
  41. ر.ک رجال النجاشی، ص۳۴۸، ش۹۳۹.
  42. کامل الزیارات، ص۲۶۹، ح۱۱.
  43. الرجال (ابن داود)، ص۸۸، ش۳۲۵.
  44. منهج المقال، ص۲۲۴، ش۳۶۴.
  45. جوادی آملی، عبدالله، رجال تفسیری، ج۵، ص 469-470.