حضور امام مهدی در حج‌

از امامت‌پدیا، دانشنامهٔ امامت و ولایت

رابطه حضور امام در حج با زیارت

وقتی دیدار با امام در موسم حج، ضرورتی بزرگ و تکلیفی کامل کننده فریضه حج باشد، طبیعتاً باید امکان این دیدار هم باشد و امام هم در حج حضور داشته باشد. هم حضور فکری و فرهنگی و تبلیغی، هم حضور شخصی و عینی. حضور یافتن ائمه در مراسم حج، نشانه دیگری از اهمیت سیاسی این تجمع عبادی است.

بهره‌گیری از فرصت‌های کم نظیر این ایام هم با حضور آنان، بهتر و بیشتر میسّر است. امامان شیعه (ع) در مراسم حج، فراوان حضور می‌یافتند. سفرهای متعدّد و پیاده امام حسن مجتبی (ع) به زیارت خانه خدا[۱] و حضور امام زین العابدین (ع) در حج و شعر معروف فرزدق درباره آن حضرت، در پیش روی خلیفه فاسق، هشام بن عبدالملک، و همچنین مسافرت‌های ائمه دیگر و حضورشان در حج، زمینه این دیدارها را فراهم می‌‌کرده است[۲].

"یحیی بن یسار" نقل می‌‌کند که: "ما حج گزاردیم، گذارمان به امام صادق (ع) افتاد. آن حضرت فرمود: ای حاجیانِ خانه خدا! ای زائران قبر رسول الله (ص)! ای پیروان آل محمّد!.. گوارایتان باد!»..[۳]. که می‌‌رساند امام، علاوه بر حضور، برخوردهای تبلیغی هم داشته است. علاوه بر عصر حضور ائمه، در عصر غیبت هم - بنا به برخی روایات - حضرت حجّت همه ساله در مراسم شرکت می‌کند، هرچند به صورتی ناشناس که مردم عادی متوجه آن نمی‌شوند. محمد بن عثمان- یکی از سفرای چهارگانه و نایب خاص امام زمان (ع)- گفته است: "واللّه إنّ صاحبَ هذا الأمر یحضُر الموسِمَ کلّ سَنهٍ فَیری الناسَ وَیعرِفهم ویَرونَهُ ولایَعرفونه"[۴]. که گویای حضور همه ساله امام عصر (ع) در موسم حج است، به نحوی که مردم را می‌بیند و می‌شناسد و مردم او را می‌بینند ولی نمی‌شناسند. امام صادق (ع) فرموده است: «یَفقدُ الناسُ امامهم، یَشهدُ الموسم فَیراهُم وَلا یَرَونَهُ» آن را می‌بیند و لی آنان وی را نمی‌بینند. و به عبارتی دیگر از امام صادق (ع) این‌گونه نقل شده است: «یَشْهَدُ المَواسِمَ، یَرَی النّاسَ ولا یَرَوْنَهُ»[۵]. مردم امام خویش را از دست می‌‌دهند- در عصر غیبت ـ و او در موسم حضور می‌یابد و آنان را می‌بیند و لی آنان وی را نمی‌بینند. و به عبارتی دیگر از امام صادق (ع) اینگونه نقل شده است: «یَشْهَدُ المَواسِمَ، یَرَی النّاسَ ولا یَرَوْنَهُ»[۶] که به همان معناست.

تماس با امام در حج، اگر به عنوانِ متمّم حج و مایه تمامیت و کمال این فریضه الهی بزرگ شمرده شده است، باید با فراهم بودن زمینه‌اش از سوی خود ائمه باشد. اینکه امام باقر (ع) فرموده است: «تمامُ الحجِّ لقاء الامام»[۷] خود آن حضرت هم در مراسم و مواقف حج، حضور می‌یافته است تا امکان این برخورد و دیدار، میسّر باشد. گرچه عملًا، به خاطر شرایط خاص اجتماعی و سیاسی، این عمل به صورت ایده‌آل و مطلوب انجام نمی‌گرفت. خودِ همین تماس، چه بسا زمینه ساز پایه ریزی تشکیلات بوده، و برخوردها و رابطه‌ها و شناخت نیروها و به‌کارگیری عناصر مفید را در جهت برنامه‌ها، از فواید جنبی یا اصلی این لقاء الامام» بوده است. این ایجاد رابطه، حتی به صورتِ غیرمستقیم و با واسطه هم زمینه‌سازی می‌‌شد و پیوند غیرحضوری با مکتب اهل بیت (ع) و خطّ فکری ائمه، فراهم می‌گشت. مردمی که از اقصی نقاط ممالک اسلامی آمده‌اند، می‌بایست در آن ازدحام و شلوغی و حال و هوای مناجات و عبادت و مناسک و... راهی هم به خطّ ائمه پیدا کنند، که تصحیح کننده نظام فکری و عقیدتی، و جهت بخشِ ایمان و عمل مردم در مسیر حق است. وصیّت امام باقر (ع) را برای اقامه عزاداری و ندبه بر آن حضرت به مدّت ده سال در منا، نشان دهنده حضور ائمه، حتی در این شکل، در فریضه حج و هدایت و رهبری فکری- مرامی مردمی است. یعنی نشان دادن راه، و نصب علامت و چراغ راهنما و یادآوریِ اینکه چگونه می‌توان سراغ ائمه رفت و آنان را فراموش نکرد.

ایام منا، که روز عید و سرور و برکت است، نه گریه و اندوه و اشک، وقتی در جمع حجاج، گریه سر داده می‌شود، توجه‌ها به سوی آن کانون جلب می‌شود. و «... این خبر را مردم، پس از بازگشت به محل‌های خود، به آنها که از این مواقف دورند نقل می‌کنند و از این طریق، به غائبین هم می‌رسد و حجت بر مردم تمام می‌شود. دیگر کسی نمی‌تواند عذر و بهانه آورد که نمی‌توانسته به شهری که اقامتگاه حجت خدا است دسترسی پیدا کند، یا کسی از حجت خدا به او خبری بدهد، یا بگوید که دعوت امام و گمراهی مخالفانش را نشناختم. در این حال اغلب چنین است که دیگر جاهل قاصر و بی خبری باقی نمی‌ماند...»[۸].[۹]

منابع

پانویس

  1. کشف الغمه، اربلی، ج۲، ص۱۸۳؛ سفینه البحار، ج۲، ماده "حسن".
  2. اعیان الشیعه چاپ بیروت، ج۱۰، ص۲۶۹.
  3. وسائل الشیعه، ج۱۰، ص۲۶۱ «حاجّ بیت الله و زوار قبر نبیّه و شیعه آل محمد! هنیئاً لکم»
  4. بحار الأنوار، ج۵۲، ص ۱۵۲، حدیث۴.
  5. اصول کافی، ج۱، ص ۳۳۷و ۳۳۹، حدیث۶؛ بحار الأنوار، ج۵۲، ص ۱۵۱؛ غیبت نعمانی ترجمه، چاپ دارالکتب الاسلامیه ۱۳۶۲شمسی، ص ۲۰۴.
  6. بحار الأنوار، ج۵۲، ص۱۵۶، حدیث۱۶.
  7. وسائل الشیعه، ج۱۰، ص۲۵۴، حدیث ۸ و ۱۲؛ نور الثقلین، ج ۱، ص ۱۸۳؛ بحار الأنوار، ج۹۶، ص ۳۷۴.
  8. مقتل الحسین، عبدالرزاق المقرّم، ص۱۰۷.
  9. محدثی، جواد، فرهنگ زیارت، ص۱۴۵-۱۴۷.