حکومت حزبی
مقدمه
«حکومت حزبی»، به رژیمهایی گفته میشود که در آن احزاب سیاسی زیربنای سازمان و نهادهای سیاسی کشور محسوب میشوند و نقش تعیینکننده در اداره امور جامعه دارند.
در قلمروی حکومت اگر مسائل به دو جریان روبنایی و زیربنایی، قابل تقسیم باشد، بیشک احزاب سیاسی، قسمت عمده جریانهای زیربنایی را تشکیل میدهند. احزاب سیاسی، در انتخابات عمومی و در تعیین زمامدار تأثیر بسیاری دارند، و در همه رژیمها چه دموکراتیک و چه استبدادی، زیربنای سازمان و نهادهای سیاسی کشور محسوب میشوند. رژیمهای استبدادی و دیکتاتوری نیز متکی بر تک حزبی است و حزب حاکم نقش تعیینکننده را بر عهده دارد. از این نظر حکومتها را میتوان به سه شکل طبقهبندی کرد:
- رژیمهای تک حزبی، که اساس، ایدئولوژی، سیاست کلی و بافت دولت با دیدگاهها و خاستگاههای حزب حاکم مشخص میشود. در این رژیمها، حزب، ضمن فعالیت در جهت گسترش اصول و مبانی خود و جذب هر چه بیشتر نیروها، سعی بر آن دارد که به جمعآوری وفادارترین افراد نسبت به مبانی سیاسی خود بپردازد و از آنان بافت دولت را تشکیل دهد. ورود به حزب حاکم با مقررات خاص انجام میشود و اغلب دارای سلسله مراتب و مراحل تدریجی است. ارتقا به مدارج عالیه حزب با سرنوشت حکومت و بالاخره خود حزب بستگی دارد. حزب حاکم از یک سو سعی میکند از راه انتقال خواستهها و آرای مردم به دولت، ملت را به دولت نزدیک کند، ولی از سوی دیگر خواست نهایی او اعمال مقاصد حزبی و اجرای سیاستهای کلی و عملی ساختن اهداف و اصول حزبی است. در حکومتهای تک حزبی، جریان سیاسی به تمرکز اقتدارات میانجامد و نوعی دیکتاتوری بر نظام، حاکم میشود. به طور معمول رژیمهای مارکسیستی را به عنوان مثال برای حکومتهای تک حزبی ذکر میکنند؛
- حکومتهای دو حزبی، که تمرکز اقتدارات در آنها، به شدت رژیمهای تک حزبی نیست، ولی اقتدارات نیز به آن گونه که در قوانین اساسی تفکیک میشود، نیست. در رژیم بریتانیا که مثال جالبی برای حکومتهای دو حزبی است، حزبی که در انتخابات، اکثریت آرای را به دست میآورد، در حقیقت همان حزب حاکم است و حزب اقلیت کاری جز انتقاد نمیکند و این نقش حزب اقلیت، خود به نفع حزب اکثریت است؛ زیرا او از یک سو با انتقاداتش تحقق آزادی در جامعه را تأمین میکند و از سوی دیگر عواملی در اختیار حزب اکثریت میگذارد، که برای او حایز اهمیت فراوان است. انتخاب نخستوزیر که رهبر اکثریت پارلمانی هم هست، توسط حزب پیروزبین قوه مجریه و قوه مقننه، پیوندی محکم ایجاد میکند و کابینه متکی به حزب اکثریت نیز از راه مجلس عوام و نه جانب مجلس لردها، در عمل قابل سقوط نیست.
- کشورهای چند حزبی، که با سه حزب یا بیشتر اداره میشوند و احزاب که اغلب فاقد اکثریت هستند، مجبور به ائتلافاتی ناهماهنگ و تغییر پذیرند. و به این ترتیب قوای سهگانه، فاقد استحکام و استقرار بوده و دولتها پی در پی، سقوط میکنند و به دلیل رقابتهای ناسالمی که پیش میآید، همواره بحران، دولتها را دانشنامه فقه سیاسی تهدید میکند و انتخابات نیز در این کشورها معمولاً دو مرحلهای و مبتنی بر اکثریت نسبی است. دولت فرانسه میتواند نمونه جالبی برای حکومت چند حزبی باشد.[۱].[۲]
منابع
پانویس
- ↑ درآمدی بر فقه سیاسی، ص۲۷۶-۲۷۷؛ فقه سیاسی، ج۱، ص۸۹-۹۰.
- ↑ عمید زنجانی، عباس علی، دانشنامه فقه سیاسی ج۱، ص ۷۶۹.