خیانت در فقه سیاسی
مقدمه
تَخلّف از تعهد یا مسؤلیت[۱] یا تنقص (کمآوردن)[۲] در مقابل امانت[۳]. ﴿وَإِمَّا تَخَافَنَّ مِنْ قَوْمٍ خِيَانَةً فَانْبِذْ إِلَيْهِمْ﴾[۴].
خیانت و نفاق مترادف هستند؛ امّا خیانت به اعتبار تخلّف در عهد و امانت است و نفاق به اعتبار دین[۵].
خیانت به معنای مخالفت با حق است به واسطه نقض عهد، به صورت پنهانی[۶]، در عمل یا نیّت. در فرهنگ سیاسی نقض تعهدات شخصی، پیمانشکنی در مقابل دولت، برادر یا هر فردی که با او دارای پیوندهای سنتی یا قراردادی است[۷]، خیانت خوانده میشود[۸].
منابع
پانویس
- ↑ حسن مصطفوی، التحقیق فی کلمات القرآن الکریم، ج۳، ص۱۵۲.
- ↑ ابنفارس، معجم مقاییس اللغة، ج۲ ص۲۳۱.
- ↑ احمد بن یوسف سمین حلبی، عمدة الحفاظ، ج۱، ص۶۲۵.
- ↑ «و اگر از گروهی بیم خیانتی (در پیمان) داری به گونه برابر (پیمانشان را) به سوی آنها بیفکن که خداوند خیانتکاران را دوست نمیدارد» سوره انفال، آیه ۵۸.
- ↑ حسین راغب اصفهانی، مفردات الفاظ القرآن، ص۳۰۵.
- ↑ حسین راغب اصفهانی، مفردات الفاظ القرآن، ص۳۰۵.
- ↑ علیاکبر آقابخشی و مینو افشاریراد، فرهنگ علوم سیاسی، ص۴۳۱.
- ↑ نظرزاده، عبدالله، فرهنگ اصطلاحات و مفاهیم سیاسی قرآن کریم، ص ۲۶۷-۲۶۸.