خیره
مقدمه
تخییر[۱]، حقّ انتخاب، هیئت و حالتی که برای فرد مختار حاصل میشود[۲].
﴿وَمَا كَانَ لِمُؤْمِنٍ وَلَا مُؤْمِنَةٍ إِذَا قَضَى اللَّهُ وَرَسُولُهُ أَمْرًا أَنْ يَكُونَ لَهُمُ الْخِيَرَةُ مِنْ أَمْرِهِمْ﴾[۳].
تخییر به معنای حق انتخاب میان دو یا چند چیز است. انسان در بسیاری از امورِ مادی و معنوی، مانند اسلام و کفر، خیر و شرّ، حقّ و باطل، سعادت و شقاوت و... آزاد است و حق انتخاب دارد. این اختیار و حق انتخاب در موارد خاص که حکم الهی یا حکم رسول خدا (ص) به آن تعلق گرفته، از مؤمنان سلب شده است و آیه شریفه ﴿وَمَا كَانَ لِمُؤْمِنٍ وَلَا مُؤْمِنَةٍ إِذَا قَضَى اللَّهُ وَرَسُولُهُ أَمْرًا أَنْ يَكُونَ لَهُمُ الْخِيَرَةُ مِنْ أَمْرِهِمْ﴾[۴]. بر الزامی بودن حکم خدا و رسول (ص) در حق مؤمنان دلالت دارد؛ لذا مؤمنان در احکام تشریعی باید بر حکم خدا و رسول (ص) گردن نهند.
در آیه شریفه ﴿وَرَبُّكَ يَخْلُقُ مَا يَشَاءُ وَيَخْتَارُ مَا كَانَ لَهُمُ الْخِيَرَةُ سُبْحَانَ اللَّهِ وَتَعَالَى عَمَّا يُشْرِكُونَ﴾[۵]. نیز از انسان در احکام تشریعی الهی، سلب اختیار و انتخاب شده است. خداوند در مرحله تکوین عالَم، بر موجودات و مخلوقات منّت دارد و هرچه در عالم اراده کند، همان خواهد شد: ﴿وَاللَّهُ غَالِبٌ عَلَى أَمْرِهِ﴾[۶] و نیز در مرحله تشریع، هرچه برای کمال و سعادت انسان لازم بوده، خداوند واجب کرده و هرچه بر انسان ضرر میرسانده، حرام کرده است؛ چون فطرت انسانی که خداوند در وجود انسان قرار داده است، سامان نمیگیرد، مگر به انجام امور واجب و ترک امور محرّم؛ لذا در احکام تشریعی نیز انسان حق انتخاب و اختیار ندارد؛ پس خداوند در مرحله تکوین و تشریع مختارِ مایشاء است. هنگامی که به انسان اجازه داده میشود که هرچه میخواهد انجام دهد یا ترک کند، در وجود خود اختیاری تشریعی و اعتباری مییابد که این اختیار به موازات اختیار تکوینی اوست و هیچکس از انسانها حق تحمیل چیزی را به او ندارد؛ زیرا مانند او انسان است و این، مفهوم آزادبودن طبیعی است؛ اما همین انسان مختار و آزاد میتواند، آزادی خود را به دیگری واگذار کند؛ مانند انسان اجتماعی که آزادی را از خود در قبال قوانین و سنن اجتماعی به خاطر جامعه پذیری سلب کرده است؛ اما در مقابل خداوند که هم تکویناً مالک انسان و افعال اوست و هم تشریعاً، انسان اختیار و آزادی نسبت به اراده تشریعی الهی (امرو نهی الهی) و همچنین نسبت به مشیت تکوینی الهی ندارد[۷].[۸]
منابع
پانویس
- ↑ ابنمنظور، لسان العرب، ج۴، ص۲۶۶.
- ↑ احمد بن یوسف سمین حلبی، عمدة الحفاظ، ج۱، ص۶۳۱.
- ↑ «و چون خداوند و فرستاده او به کاری فرمان دهند سزیده هیچ مرد و زن مؤمنی نیست که آنان را در کارشان گزینش (دیگری) باشد؛ هر کس از خدا و فرستادهاش نافرمانی کند به گمراهی آشکاری افتاده است» سوره احزاب، آیه ۳۶.
- ↑ «و چون خداوند و فرستاده او به کاری فرمان دهند سزیده هیچ مرد و زن مؤمنی نیست که آنان را در کارشان گزینش (دیگری) باشد؛ هر کس از خدا و فرستادهاش نافرمانی کند به گمراهی آشکاری افتاده است» سوره احزاب، آیه ۳۶.
- ↑ «و پروردگارت هر چه خواهد میآفریند و میگزیند؛ آنان را گزینشی نیست، پاکا خداوند و فرابرترا (که اوست) از آنچه (برای او) شریک میآورند» سوره قصص، آیه 68.
- ↑ «خداوند بر کار خویش چیرگی دارد» سوره یوسف، آیه 21.
- ↑ سید محمد حسین طباطبایی، المیزان، ج۱۶، ص۶۸.
- ↑ نظرزاده، عبدالله، فرهنگ اصطلاحات و مفاهیم سیاسی قرآن کریم، ص: ۲۷۰-۲۷۲.