دارالندوه در معارف و سیره نبوی

از امامت‌پدیا، دانشنامهٔ امامت و ولایت

مقدمه

در فاصله کمتر از سه ماه، بیشتر اصحاب رسول خدا (ص) رهسپار یثرب شدند. قریشیان احساس خطر کردند و برای جلوگیری از آن، به هر وسیله‌ای دست یازیدند. آنان به این منظور در آخر ماه صفر سال چهاردهم بعثت در دارالندوه گرد هم آمدند و به مشورت پرداختند.

دارالندوه، مجلس شورای مکه بود که جد چهارم پیامبر اعظم (ص)، قصی بن کلاب بنا نهاده بود و هنگام مرگ خویش، دستور داد تا فرزندش عبدالدار آن را اداره کند. پس از مدتی، این بنا جزو مسجد الحرام شد[۱]. البته برخی منابع، دارالندوه را منزل شخصی قصی بن کلاب خوانده‌اند[۲]. تاریخ‌نگاران به روزی که این اجتماع در دارالندوه تشکیل شد، «یوم الزحمه» لقب داده‌اند[۳]. به خاطر اهمیت موضوع، هرکس که اهل رأی بود، در این جلسه مشورتی شرکت می‌کرد[۴].

در متون تاریخی، شمار شرکت‌کنندگان متفاوت نقل شده است، ولی بنابر نقل بیشتر کتاب‌های تاریخی، این تعداد بیش از ۴۰ نفر بوده است که همگی بیشتر از ۴۰ سال سن داشته‌اند؛ تنها عتبه بن ربیعه کمتر از ۴۰ سال داشت[۵]. برخی از این افراد عبارتند از: امیه بن خلف، ابوجهل بن هشام، نضر بن حارث، شیبه بن ربیعه، عتبه بن ربیعه و ابوسفیان حرب.

بسیاری از تاریخ‌نگاران به حضور ابلیس در قالب پیرمردی نجدی در اجتماع دارالندوه اشاره کرده‌اند که روایت‌هایی نیز در تأیید این مطلب وجود دارد[۶]. برخی پژوهشگران، حضور ابلیس را این‌گونه توجیه کرده‌اند که ابلیس به کسی گفته می‌شود که کار شیطان گونه می‌کند و چون پیرمرد نجدی در اجتماع دارالندوه، پیشنهادی شیطانی ارائه کرده است، به همین دلیل، به وی، ابلیس گفته‌اند[۷].[۸]

پیشنهادهای دارالندوه

بی تردید در اجتماعی که چهل نفر از بزرگان یک قوم برای امر مهمی گرد هم می‌آیند، پیشنهادهای زیادی ارائه می‌شود، ولی می‌توان به سه پیشنهاد اساسی در این جلسه اشاره کرد:

  1. نخستین پیشنهاد این بود که با اخراج پیامبر از مکه، ایشان را تبعید کنند[۹]. این پیشنهاد را اسود بن ربیع ارائه داد که با آن موافقت نشد؛ چون می‌دانستند در بیان پیامبر، اعجازی هست که هر کجا برود، می‌تواند همه را گِرد خود جمع کند و آنان را پیرو خویش سازد. آن گاه با هم‌دستی آنان بر مشرکان یورش خواهد آورد.
  2. شخصی که برخی، او را ابوالبختری و برخی دیگر، عروه بن هشام دانسته‌اند، گفت: بهتر است پیامبر را زندانی کنیم و از روزنه‌ای کوچک به او نان و آب بدهیم تا از این طریق، از انتشار آیین او جلوگیری کنیم[۱۰]. با این پیشنهاد نیز موافقت نشد؛ زیرا گفته شد یاران وی با شنیدن خبر دستگیری‌اش به ما حمله می‌کنند و او را نجات می‌دهند.
  3. پیشنهاد شد نه یک نفر، بلکه از هر قبیله‌ای یک نفر انتخاب شود و شبانه به خانه پیامبر یورش برند و او را به قتل رسانند؛ زیرا در این صورت، خونِ پیامبر در میان همه قبیله‌ها پخش می‌شود و بنی هاشم نمی‌توانند با همه قبیله‌ها بجنگند و به دیه راضی خواهند شد. حاضران این پیشنهاد را به اتفاق آرا پذیرفتند.

برخی گفته‌اند این پیشنهاد را ابوجهل داده است و مورد موافقت همه از جمله پیرمرد نجدی قرار گرفته است. دسته‌ای نیز بر این باورند که خود پیرمرد نجدی این پیشنهاد را مطرح کرده است.[۱۱]

منابع

  1. جمعی از نویسندگان، هجرت پیامبر اعظم

پانویس

  1. جوهری، کتاب لغت، ذیل واژه «دارالندوه».
  2. محمدباقر مجلسی، بحارالانوار، ج۱۹، ص۳۱.
  3. تاریخ طبری، ج۲، ص۹۹.
  4. ابن سعد، طبقات، ج۲، ص۲۲۸.
  5. اعلام الوری، ص۶۱.
  6. نک: بحارالانوار، ج۱۹، ص۴۶؛ عبدعلی بن جمعه، تفسیر نورالثقلین تفسیر آیه ۳۰ از سوره انفال.
  7. رسول جعفریان، تاریخ سیاسی اسلام، ص۳۵۰ و ۳۵۱ پاورقی، برگرفته از: البدء و التاریخ، ج۴، ص۱۷۴.
  8. جمعی از نویسندگان، هجرت پیامبر اعظم ص ۹۴.
  9. ابن برهان حلبی، سیره حلبی، ج۲، ص۲۵-۲۶.
  10. ابن برهان حلبی، سیره حلبی، ج۲، ص۲۵-۲۶؛ فروغ ابدیت، ج۱، ص۳۴۳.
  11. جمعی از نویسندگان، هجرت پیامبر اعظم ص ۹۴.