رابطه عدالت اجتماعی با عدالت اقتصادی چیست؟ (پرسش)

از امامت‌پدیا، دانشنامهٔ امامت و ولایت
رابطه عدالت اجتماعی با عدالت اقتصادی چیست؟
موضوع اصلیبانک جامع پرسش و پاسخ سیره اجتماعی معصومان
مدخل اصلیعدالت اجتماعی
تعداد پاسخ۱ پاسخ

رابطه عدالت اجتماعی با عدالت اقتصادی چیست؟ یکی از پرسش‌های مرتبط به بحث سیره اجتماعی معصومان است که می‌توان با عبارت‌های متفاوتی مطرح کرد. برای بررسی جامع این سؤال و دیگر سؤال‌های مرتبط، یا هر مطلب وابسته دیگری، به مدخل اصلی سیره اجتماعی معصومان مراجعه شود.

پاسخ نخست

م‍ص‍طف‍ی‌ دل‍ش‍اد ت‍ه‍ران‍ی‌

آقای دکتر م‍ص‍طف‍ی‌ دل‍ش‍اد ت‍ه‍ران‍ی‌ در کتاب «سیره نبوی» در این‌باره گفته‌ است:

«عدالت اجتماعی، عدالتی فراگیر در همه وجوه زندگی آدمیان است که از مهم‌ترین وجوه آن، عدالت اقتصادی است. عدالت مطلوب دین، بریده از عدالت اقتصادی و فارغ از تحقق مناسبات سالم اقتصادی معنا نمی‌یابد. در سیره اقتصادی به تفصیل به اصول اقتصادی در راه و رسم نبوی پرداخته خواهد شد و در اینجا تنها به پیوند محکم و جدایی‌ناپذیر عدالت اجتماعی و عدالت اقتصادی اشاره می‌شود. به اعتقاد پیام‌آور عدالت، وجود فقر و مسکنت نشانه بی‌عدالتی اقتصادی است و از این‌رو فرموده است: «إِنَّ‏ اللَّهَ‏ جَعَلَ‏ أَرْزَاقَ‏ الْفُقَرَاءِ فِي أَمْوَالِ الْأَغْنِيَاءِ فَإِنْ جَاعُوا وَ عَرُوا فَبِذَنْبِ الْأَغْنِيَاءِ وَ حَقٌّ عَلَى اللَّهِ أَنْ يُكِبَّهُمْ فِي نَارِ جَهَنَّمَ»[۱].

آنان که خداترسند و پروای الهی دارند، آگاهند که در اموال و دارایی‌شان حق بینوایان مستتر است و باید آن حق را ادا کنند: وَفِي أَمْوَالِهِمْ حَقٌّ لِلسَّائِلِ وَالْمَحْرُومِ[۲].

اگر این حقوق ادا شود، بی‌گمان جامعه در تنگنای کمبودداری و ناداری رنج نمی‌برد و تباهی‌های اجتماعی ناشی از آن، مردمان را به نابودی نمی‌کشد؛ و اگر نکبت ناداری و کمبودداری زندگی مردمان را ننگین می‌سازد، به سبب ادا نشدن این حقوق است، چنان که امام صادق (ع) فرموده است: «إِنَّ النَّاسَ مَا افْتَقَرُوا وَ لَا احْتَاجُوا وَ لَا جَاعُوا وَ لَا عَرُوا إِلَّا بِذُنُوبِ الْأَغْنِيَاءِ»[۳].

روابط ظالمانه اقتصادی منشأ اقسام تباهی‌های اجتماعی است، و بهره‌کشی توانگران از بینوایان است که آنان را در کمبودداری و ناداری فرو می‌برد، و در ادامه این بی‌عدالتی است که تباهی‌ها و فسادها رخ می‌نماید، و آنان باید پاسخگوی این همه ستمگری باشند. به بیان پیشوای ظلم‌ستیزان علی (ع): «إِنَّ اللَّهَ سُبْحَانَهُ فَرَضَ‏ فِي‏ أَمْوَالِ‏ الْأَغْنِيَاءِ أَقْوَاتَ‏ الْفُقَرَاءِ فَمَا جَاعَ فَقِيرٌ إِلَّا بِمَا مُتِّعَ بِهِ غَنِيٌّ وَ اللَّهُ تَعَالَى سَائِلُهُمْ عَنْ ذَلِكَ‏»[۴].

همیشه وجود فقیر و محروم در یک جامعه دلیل بر جنایت و بهره‌کشی توانگران آن جامعه است. به همین سبب است که در منطق قرآن کریم، تکاثر، کنز و اتراف آن چنان با شدت منکوب شده است و این که لازم است با شمشیر آخته این غده‌های چرکین را شکافت و با نصیحت و پند و اندرز نمی‌توان به مبارزه با تکاثر و کنز و اتراف پرداخت. از این روست که لازمه اقامه قسط به کار گرفتن درست "حدید" است: لَقَدْ أَرْسَلْنَا رُسُلَنَا بِالْبَيِّنَاتِ وَأَنْزَلْنَا مَعَهُمُ الْكِتَابَ وَالْمِيزَانَ لِيَقُومَ النَّاسُ بِالْقِسْطِ وَأَنْزَلْنَا الْحَدِيدَ فِيهِ بَأْسٌ شَدِيدٌ وَمَنَافِعُ لِلنَّاسِ[۵]. در منطق الهی، زر اندوزان و بهره‌کشان از بینوایان با شدیدترین تهدیدها، و سخت‌ترین مجازات‌ها، و بدترین فرجام‌ها روبه‌رو هستند.

وَالَّذِينَ يَكْنِزُونَ الذَّهَبَ وَالْفِضَّةَ وَلَا يُنْفِقُونَهَا فِي سَبِيلِ اللَّهِ فَبَشِّرْهُمْ بِعَذَابٍ أَلِيمٍ * يَوْمَ يُحْمَى عَلَيْهَا فِي نَارِ جَهَنَّمَ فَتُكْوَى بِهَا جِبَاهُهُمْ وَجُنُوبُهُمْ وَظُهُورُهُمْ هَذَا مَا كَنَزْتُمْ لِأَنْفُسِكُمْ فَذُوقُوا مَا كُنْتُمْ تَكْنِزُونَ[۶].

معنای این حقیقت آن است که باطن ستمگری و بهره‌کشی و زراندوزی جز آتش نیست و هر که زر اندوزد در آتش ظلم خویش بسوزد. احمد بن فارس[۷] از پدرش نقل کرده است که گروهی از اهل خراسان نزد امام صادق (ع) آمدند و حضرت فرمود: «مَنْ‏ جَمَعَ‏ مَالًا يَحْرُسُهُ‏ عَذَّبَهُ اللَّهُ عَلَى مِقْدَارِهِ». گفتند: به فارسی بفرمایید که ما عربی نمی‌فهمیم. فرمود: "هر که درم اندوزد جزایش دوزخ باشد"[۸].

آنان که با بهره‌کشی و ستمگری، زراندوزی می‌کنند و شادخواری می‌نمایند تن به عدالت اجتماعی نمی‌دهند. بقای زراندوزانه و شادخوارانه آنان در ستمگری اقتصادی است؛ و آن عدالت اجتماعی که ریشه بی‌عدالتی اقتصادی را می‌کند با چنین بقایی در تزاحم است. از همین روست که آنان در همه ادوار تاریخ برابر نهضت پیامبران و اصلاح طلبان ایستاده‌اند و به صراحت مخالفت خود را ابراز داشته‌اند و همه قدرت و امکانات خود را در نابود ساختن و منحرف کردن حرکت‌های اصلاحی مُنذران به کار برده‌اند. وَمَا أَرْسَلْنَا فِي قَرْيَةٍ مِنْ نَذِيرٍ إِلَّا قَالَ مُتْرَفُوهَا إِنَّا بِمَا أُرْسِلْتُمْ بِهِ كَافِرُونَ[۹].

پیام‌آوران عدالت و دعوت کنند به عبودیت، در گام نخست مبارزه خود با چنین موانعی روبه‌رو بوده‌اند و در رفع آن کوشیده‌اند. آنان به جراحی اجتماعی می‌پرداختند تا با بریدن دست سارقان زاد و توشه فقیران زمینه عدالت اجتماعی را فراهم کنند. وجود فقیر در جامعه نشانه ستم اقتصادی است که از جانب گروهی بر گروه دیگر روا می‌شود؛ نشانه وجود زالوصفتانی است که خون محرومان را می‌مکند و با شیره جان آنان سفره رنگین می‌کنند. امام حسن عسکری (ع) به ابوهاشم جعفری[۱۰] این حقیقت را گوشزد کرد و فرمود: «أَغْنِيَاؤُهُمْ‏ يَسْرِقُونَ‏ زَادَ الْفُقَرَاءِ»[۱۱].

این توانگران هستند که فقر را به جامعه تحمیل و امنیت اقتصادی را از آن سلب می‌کنند. ثروت‌ها و دارایی‌های جامعه از آن همگان است و باید مانند خون در پیکر جامعه در گردش باشد که جمع شدن آن در یک گوشه و یا توقف آن در یک جا و دست به دست شدن آن میان توانگران حیات جامعه را سلب می‌کند، به همین سبب خداوند اعلام فرمود: كَيْ لَا يَكُونَ دُولَةً بَيْنَ الْأَغْنِيَاءِ مِنْكُمْ[۱۲].

جامعه‌ای که در آن عدالت اقتصادی نباشد، فاقد حیات است و بی‌گمان سایر وجوه عدالت اجتماعی نیز در آن رخ نمی‌نماید. نشانه جامعه‌ای که عدالت اجتماعی بر آن حاکم باشد آن است که مردمان در امنیت اقتصادی به سر برند و دغدغه معاش نداشته باشند و از اسارت مشکلات اقتصادی آزاد شده باشند. این‌گونه است که مردمان از بندگی اقتصاد خارج می‌شوند و از بردگی مترفان رهایی می‌یابند و راه بندگی خدا برایشان هموار می‌گردد. حقیقت آن است که اگر عدالت اجتماعی در وجه اقتصادی آن ظهور یابد قطعا نیازمندی، گرسنه‌ای و درمانده‌ای پیدا نخواهد شد. عبد صالح خدا، امام موسی بن جعفر (ع) فرمود: «إِنَّ اللَّهَ لَمْ‏ يَتْرُكْ‏ شَيْئاً مِنْ‏ صُنُوفِ‏ الْأَمْوَالِ‏ إِلَّا وَ قَدْ قَسَمَهُ وَ أَعْطَى كُلَّ ذِي حَقٍّ حَقَّهُ الْخَاصَّةَ وَ الْعَامَّةَ وَ الْفُقَرَاءَ وَ الْمَسَاكِينَ وَ كُلَّ صِنْفٍ مِنْ صُنُوفِ النَّاسِ فَقَالَ لَوْ عُدِلَ فِي النَّاسِ لَاسْتَغْنَوْا ثُمَّ قَالَ إِنَّ الْعَدْلَ أَحْلَى مِنَ الْعَسَلِ وَ لَا يَعْدِلُ إِلَّا مَنْ يُحْسِنُ الْعَدْلَ»[۱۳].

اگر حقوق‌مداری میدان عمل یابد، عدالت چنان که باید جاری شود، همان طور که علی (ع) پیشوای حقوق‌مداران در خطبه طالوتیه خویش این حقیقت را یادآور شده است که در صورت تحقق حکومت عدالت و یاری مردمان و جلوه یافتن حقوق مداری، دیگر نیازمند و گرفتاری پیدا نخواهد شد: «مَا عَالَ‏ فِيكُمْ‏ عَائِلٌ‏»[۱۴]»[۱۵]

منبع‌شناسی جامع سیره اجتماعی معصومان

پانویس

  1. «بی‌گمان خداوند روزی بینوایان و کمبودداران را در اموال و دارایی توانگران قرار داده است، پس اگر گرسنه و برهنه ماندند در اثر گناه توانگران است، و حقی است بر خدا که آنان را در آتش جهنم سرنگون سازد» مستدرک الوسائل، ج۷، ص۲۴؛ و نیز ر.ک: الدرالمنثور، ج۳، ص۲۳۳.
  2. «و در دارایی‌هایشان بخشی برای (مستمند) خواهنده و بی‌بهره بود» سوره ذاریات، آیه ۱۹.
  3. «بی‌گمان مردمان فقیر، محتاج، گرسنه و برهنه نگشتند مگر در اثر گناه توانگران» من لا یحضره الفقیه، ج۲، ص۷؛ وسائل الشیعة، ج۶، ص۴.
  4. «خدای سبحان روزی نیازمندان را در اموال و دارایی‌های توانگران واجب داشته. پس هیچ نیازمندی گرسنه نماند جز آنکه توانگری از حق او خود را به نوایی رساند. و کردگار، توانگران را بازخواست کند از این کار» نهج البلاغه، حکمت ۳۲۸.
  5. «ما پیامبرانمان را با برهان‌ها (ی روشن) فرستادیم و با آنان کتاب و ترازو فرو فرستادیم تا مردم به دادگری برخیزند و (نیز) آهن را فرو فرستادیم که در آن نیرویی سخت و سودهایی برای مردم است و تا خداوند معلوم دارد چه کسی در نهان، (دین) او و پیامبرانش را یاری می‌کند؛ بی‌گمان خداوند توانمندی پیروزمند است» سوره حدید، آیه ۲۵.
  6. «ای مؤمنان! بسیاری از دانشوران دینی (اهل کتاب) و راهبان، دارایی‌های مردم را به نادرستی می‌خورند و (مردم را) از راه خداوند باز می‌دارند؛ (ایشان) و آنان را که زر و سیم را می‌انبارند و آن را در راه خداوند نمی‌بخشند به عذابی دردناک نوید ده! * روزی که آن را در آتش دوزخ بگدازند و با آن بر پیشانی و پهلو و پشت آنان داغ نهند (و به ایشان گویند:) این همان چیزی است که برای خود می‌انباشتید اکنون آنچه را می‌انباشتید بچشید!» سوره توبه، آیه ۳۴-۳۵.
  7. ابوالحسن احمد بن فارس بن زکریا در علوم مختلف تبحر داشت و در علم لغت پیشوا شمرده می‌شد. او دارای تألیفات بسیاری بوده و بنابر قول مشهور در سال ۳۹۰ یا ۳۹۵ هجری در ری درگذشته است. ر.ک: أبومنصور عبد الملک بن محمد بن اسماعیل الثعالبی النیسابوری، یتیمة الدهر فی محاسن أهل العصر، شرح و تحقیق مفید محمد القمیحة، الطبعة الثانیة، دار الکتب العلمیة، بیروت، ۱۴۰۳ ق. ج۳، ص۴۶۳-۴۷۰؛ وفیات الاعیان، ج۱، ص۱۱۸-۱۲۰؛ جامع الرواة، ج۱، ص۵۷؛ أعیان الشیعة، ج۳، ص۶۰-۶۳؛ معجم رجال الحدیث، ج۲، ص۱۸۶.
  8. قطب‌الدین أبوالحسن سعید بن هبة الله الراوندی، الخرائج و الجرائح، الطبعة الثانیة، مؤسسة النور للمطبوعات، بیروت، ۱۴۱۱ ق. ج۲، ص۷۵۳؛ بحارالانوار، ج۴۷، ص۱۱۹.
  9. «و ما در هیچ شهری، بیم‌دهنده‌ای نفرستادیم مگر که کامرانان آن (شهر) گفتند: ما منکر پیام رسالت شماییم» سوره سبأ، آیه ۳۴.
  10. وی داوود بن قاسم مشهور به ابو هاشم جعفری است که از شخصیت‌های برجسته و از اصحاب والامقام حضرات رضا و جواد و هادی و عسکری (ع) و مورد اطمینان و وثوق آنان بوده است. ر.ک: رجال النجاشی، ص۱۵۶؛ أبوجعفر محمد بن الحسن الطوسی، الفهرست، به کوشش محمود رامیار، دانشگاه مشهد، ۱۳۵۱ ش. ص۱۳۱؛ جامع الرواة، ج۲، ص۴۲۲-۴۲۳؛ معجم رجال الحدیث، ج۷، ص۱۱۸-۱۲۲، ج۲۲، ص۷۵-۷۶.
  11. «ثروتمندان و توانگران جامعه‌اند که ثروت و روزی نیازمندان و ناتوانان را می‌ربایند». مستدرک الوسائل، ج۱۱، ص۳۸۰.
  12. «آنچه خداوند از (دارایی‌های) اهل این شهرها بر پیامبرش (به غنیمت) بازگرداند از آن خداوند و پیامبر و خویشاوند و یتیمان و مستمندان و در راه مانده است تا میان توانگران شما دست به دست نگردد» سوره حشر، آیه ۷.
  13. «بی‌گمان خداوند هر نوع از اموال را تقسیم کرده و حق هر مستحقی از خاصه و عامه و فقیران و مسکینان و دیگر مردمان را به آنان داده است. [سپس فرمود:] اگر در میان مردمان عدالت حکمفرما باشد، همگان بی‌نیاز شوند. [و باز فرمود:] عدالت از عسل شیرین‌تر است؛ و به عدالت عمل نکند جز کسی که آن را خوب می‌داند». الکافی، ج۱، ص۵۴۲؛ تهذیب الاحکام، ج۴، ص۱۳۰ [با مختصر اختلاف در لفظ].
  14. «[آن‌گاه دیگر] عائله‌مند گرفتاری در میان شما نخواهد بود» الکافی، ج۸، ص۳۲؛ بحارالانوار، ج۲۸، ص۲۴۰.
  15. دل‍ش‍اد ت‍ه‍ران‍ی‌، م‍ص‍طف‍ی‌، سیره نبوی، ج۲ ص ۲۹۹-۳۰.