ربیع بن ابی الحقیق در قرآن

مقدمه

اطلاعات چندانی از ربیع در اختیار نیست. وی از شاعران سرشناس یثرب[۱] و از بزرگان قبیله یهودی بنی‌نضیر بود.[۲] یک‌بار که او در بازار بنی‌قینقاع با نابغه ذُبیانی، شاعر سرشناس و برجسته جاهلی، روبه‌رو شد، بانگ بلند شتر ذبیانی مردم را ترساند و ذبیانی فی البداهه در این باره مصرعی سرود و از ربیع خواست مصرع دوم را بسراید، ربیع هم افزون بر تکمیل آن بیت، چند بیت دیگر سرود و در پایان، نابغه به مهارت و توانایی ربیع در فن شعر اعتراف کرد و با این جمله که "تو شاعرترین مردم هستی" وی را ستود.[۳] اشعار ربیع که در منابع ادبی آمده[۴]

در فرهنگ جامعه عربی رواج داشت، چنان‌که سال‌ها پس از او عبدالملک در نامه‌ای به حسن بن حسن (ع) با تمسک به یکی از اشعار ربیع از او خواست در اختلاف با عمر بن علی (ع) برای تولیت صدقات پیامبر (ص) به عدالت حکم کند.[۵] ابان‌ بن عثمان نیز به اشعار او بسیار تمثل می‌جست.[۶] ربیع در جنگ بعاث، فرماندهی قبیله خود را به عنوان هم‌پیمان اوس در برابر خزرج بر عهده داشت.[۷] در پیکار فارع، از نبردهای دوران جاهلیت که میان بنی‌نجار و معاذ بن نعمان اوسی رخ داد، در حمایت از اوسی‌ها و در پاسخ عامر بن اطنابه که از بزرگان خزرج بود، شعری سرود.[۸] در منابع تاریخی درباره زندگانی او پس از هجرت نبوی اطلاعاتی در دست نیست. نخستین منبع تاریخی که از حضور ربیع بن ابی الحقیق در رخدادهای تاریخ اسلام سخن گفته، البدء و التاریخ (قرن چهارم هجری) است؛ مقدسی نام وی را در زمره یهودیانی برشمرده که پیمان خود را با پیامبر (ص) شکسته و با سؤالات معماگونه باعث آزار پیامبر (ص) می‌شدند.[۹] به روایت تفسیری ابن عباس، ربیع جزو یهودیان معترض به تغییر قبله و اسلام آوردن خود را وابسته به بازگرداندن قبله به حالت گذشته دانسته بود؛[۱۰] همچنین تحریک قریش، قبایل عرب شمال مدینه و یهودیان و راه‌اندازی نبرد احزاب در سال پنجم هجرت را به اشراف بنی‌نضیر از جمله ربیع نسبت داده‌اند،[۱۱] درحالی که برخی منابع تفسیری [۱۲] و تاریخی [۱۳] معترضان بنی‌نضیری در تغییر قبله را ربیع و کنانه فرزندان ربیع دانسته‌اند.

همچنین بیشتر تفاسیر، تدارک بینندگان نضیری در نبرد احزاب را سلاّم، برادر ربیع، و کنانه، فرزند ربیع،[۱۴] یا ربیع، دیگر فرزند او [۱۵] می‌دانند. منابع تاریخی نیز تدارک نبرد احزاب را به فرزندان ربیع نسبت داده‌اند،[۱۶] ازاین‌رو به نظر، ربیع پیش از هجرت پیامبر (ص) و پس از دوره‌ای که رهبر بنی‌نضیر بوده و رهبری نبردهای آنان را به عهده گرفته بود، از دنیا رفته باشد؛ به‌ویژه که در دوره زندگانی پیامبر (ص) در مدینه حیی بن اخطب در جامه رهبر بنی‌نضیر با رسول خدا (ص) دیدار کرده (حیی بن اخطب) و این‌گونه اخبار مرتبط با اینان، گاه در برخی منابع تفسیری به وی نسبت یافته است.[۱۷]

ربیع در شأن نزول

  1. به گزارش ابن عباس، وقتی گروهی از یهودیان، از جمله ربیع بن ابی الحقیق، به تغییر قبله اعتراض کرده و از پیامبر (ص) خواستند به قبله نخست بازگردد تا از او پیروی کنند، خدا آیه ﴿سَيَقُولُ السُّفَهَاءُ مِنَ النَّاسِ مَا وَلَّاهُمْ عَنْ قِبْلَتِهِمُ الَّتِي كَانُوا عَلَيْهَا قُلْ لِلَّهِ الْمَشْرِقُ وَالْمَغْرِبُ يَهْدِي مَنْ يَشَاءُ إِلَى صِرَاطٍ مُسْتَقِيمٍ[۱۸] را فرود آورد[۱۹] و سخن کنایه‌آمیز کسانی را که بر تغییر قبله مسلمانان خرده گرفته بودند، یادآور شد و با سفیه خواندن آنها در پاسخشان فرمود: مشرق و مغرب، از آنِ خداست؛ خدا هرکس را بخواهد، به راه راست هدایت می‌کند و در ادامه به آگاه بودن اینان به حقانیت رسول خدا (ص) اشاره کرد و عدم صداقت آنها را چنین بیان داشت: آنان با هیچ نشانه و معجزه‌ای به رسول اکرم (ص) ایمان نیاورده و از او پیروی نخواهند کرد؛ همچنین به رسول اکرم (ص) و مسلمانان هشدار داده که پیروی از هوس‌های آنان ایشان را در زمره ستمگران درمی‌آورد: ﴿وَلَئِنْ أَتَيْتَ الَّذِينَ أُوتُواْ الْكِتَابَ بِكُلِّ آيَةٍ مَّا تَبِعُواْ قِبْلَتَكَ وَمَا أَنتَ بِتَابِعٍ قِبْلَتَهُمْ وَمَا بَعْضُهُم بِتَابِعٍ قِبْلَةَ بَعْضٍ وَلَئِنِ اتَّبَعْتَ أَهْوَاءهُم مِّن بَعْدِ مَا جَاءَكَ مِنَ الْعِلْمِ إِنَّكَ إِذَاً لَّمِنَ الظَّالِمِينَ الَّذِينَ آتَيْنَاهُمُ الْكِتَابَ يَعْرِفُونَهُ كَمَا يَعْرِفُونَ أَبْنَاءَهُمْ وَإِنَّ فَرِيقًا مِّنْهُمْ لَيَكْتُمُونَ الْحَقَّ وَهُمْ يَعْلَمُونَ[۲۰]
  2. برپایه گزارشی از ابن عباس، هنگامی که گروهی از یهودیان، از جمله ربیع، برای تحریک مشرکان به مکه رفته بودند، در پاسخ ایشان که پرسیدند دین قریش بهتر است یا دین محمد (ص)، دین مشرکان را برتر دانستند و در این هنگام، آیات ﴿ أَلَمْ تَرَ إِلَى الَّذِينَ أُوتُواْ نَصِيبًا مِّنَ الْكِتَابِ يُؤْمِنُونَ بِالْجِبْتِ وَالطَّاغُوتِ وَيَقُولُونَ لِلَّذِينَ كَفَرُواْ هَؤُلاء أَهْدَى مِنَ الَّذِينَ آمَنُواْ سَبِيلاً أُوْلَئِكَ الَّذِينَ لَعَنَهُمُ اللَّهُ وَمَن يَلْعَنِ اللَّهُ فَلَن تَجِدَ لَهُ نَصِيرًا أَمْ لَهُمْ نَصِيبٌ مِّنَ الْمُلْكِ فَإِذًا لاَّ يُؤْتُونَ النَّاسَ نَقِيرًا أَمْ يَحْسُدُونَ النَّاسَ عَلَى مَا آتَاهُمُ اللَّهُ مِن فَضْلِهِ فَقَدْ آتَيْنَا آلَ إِبْرَاهِيمَ الْكِتَابَ وَالْحِكْمَةَ وَآتَيْنَاهُم مُّلْكًا عَظِيمًاا[۲۱] نازل شدند.[۲۲]. در این آیات خدا، درباره کسانی که به "جبت" و "طاغوت" ایمان آورده و کافران را هدایت یافته‌تر از مؤمنان می‌دانند سخن می‌گوید و آنها را دور از رحمت خود، در نتیجه تنها و بی‌یاور می‌خواند.

برخی مفسران، مصداق ﴿يُؤْمِنُونَ بِالْجِبْتِ را شماری از اشراف بنی‌نضیر، از جمله ربیع بن ابی الحقیق دانسته‌اند.[۲۳] البته با توجه به مستندات تاریخی، به احتمال بسیار فراوان وی پیش از مهاجرت پیامبر (ص) به مدینه از دنیا رفته بوده و مفسران به دلیل افتادگی متن، اخبار پسرش ربیع را به او نسبت داده‌اند.[۲۴]

منابع

پانویس

  1. الاغانی، ج ۲۲، ص ۳۵۷.
  2. المغازی، ج ۲، ص ۵۳۰؛ السیرة النبویه، ج ۱، ص ۵۱۴؛ الانساب، ج ۵، ص ۵۰۲.
  3. السیرة النبویه، ج ۱، ص ۵۱۴؛ تاریخ المدینه، ج ۱، ص ۲۸۹.
  4. الحیوان، ج ۱، ص ۱۶۲؛ الاغانی، ج ۲۲، ص ۳۵۷ـ۳۵۸؛ لباب الادب، ص ۳۵۸.
  5. تاریخ دمشق، ج ۴۵، ص ۳۰۵ـ۳۰۶.
  6. الاغانی، ج ۲۲، ص ۳۵۸؛ الطبقات، ج ۵، ص ۱۱۵ ـ ۱۱۶.
  7. ۴. Encyclopaedia Judaica / Rabi ibn Abi Al-Hoqayq
  8. الکامل، ج ۱، ص ۶۶۸.
  9. نک: البدء و التاریخ، ج ۴، ص ۱۷۹ـ۱۸۰.
  10. الدرالمنثور، ج ۱، ص ۱۴۲.
  11. جامع‌البیان، ج ۵، ص ۸۵ـ۸۶؛ تاریخ طبری، ج ۲، ص ۵۵۵؛ الدرالمنثور، ج ۲، ص ۱۷۲.
  12. جامع‌البیان، ج ۲، ص ۳.
  13. السیرة النبویه، ج ۱، ص ۵۱۴، ۵۵۰.
  14. جامع‌البیان، ج ۲۱، ص ۸۲؛ تفسیر ثعلبی، ج ۸، ص ۱۳؛ مجمع البیان، ج ۸، ص ۵۳۳.
  15. تفسیر ابن کثیر، ج ۲، ص ۲۹۵.
  16. السیرة النبویه، ج ۱، ص ۵۶۱.
  17. اخلاقی، سید معصومه، مقاله «ربیع بن ابی الحقیق»، دائرة المعارف قرآن کریم، ج۱۳.
  18. «به زودی کم‌خردان از مردم خواهند گفت: چه چیز آنان را از قبله‌ای که بر آن بودند بازگردانید؟ بگو: خاور و باختر از آن خداوند است، هر که را بخواهد به راهی راست رهنمون خواهد شد» سوره بقره، آیه ۱۴۲.
  19. العجاب، ج۱، ص ۳۸۸؛ الدرالمنثور، ج۱، ص ۱۴۲.
  20. «و اگر برای اهل کتاب هر نشانه‌ای بیاوری از قبله تو پیروی نخواهند کرد و تو هم پیرو قبله آنان نخواهی بود و آنها نیز پیرو قبله یکدیگر نخواهند بود؛ و اگر تو پس از (وحی و) دانشی که به تو رسیده است، از خواست آنان پیروی کنی، در آن صورت بی‌گمان از ستمکارانی کسانی که به آنان کتاب (آسمانی) داده‌ایم او را می‌شناسند همان‌گونه که فرزندانشان را می‌شناسند؛ و به راستی دسته‌ای از آنان حق را دانسته پنهان می‌دارند» سوره بقره، آیه ۱۴۵-۱۴۶.
  21. «آیا به کسانی که بهره‌ای (اندک) از کتاب آسمانی داده شده است ننگریسته‌ای (که چگونه) به «جبت» و «طاغوت» ایمان دارند و درباره کافران می‌گویند که اینان رهیافته‌تر از مؤمنانند؟! آنانند که خداوند لعنتشان کرده است و برای هر کس که خداوند او را لعنت کند هرگز یاوری نخواهی یافت. آیا ایشان را بهره‌ای از فرمانروایی است؟ که در آن صورت سر سوزنی به کسی (چیزی) نمی‌دهند. یا اینکه به مردم برای آنچه خداوند به آنان از بخشش خود داده است رشک می‌برند؟ بی‌گمان ما به خاندان ابراهیم کتاب (آسمانی) و فرزانگی دادیم و به آنان فرمانروایی سترگی بخشیدیم» سوره نساء، آیه ۵۱-۵۴.
  22. جامع البیان، ج ۵، ص ۸۵ـ۸۶؛ الدر المنثور، ج ۲، ص ۱۷۲.
  23. غررالتبیان، ص ۲۳۵.
  24. اخلاقی، سید معصومه، مقاله «ربیع بن ابی الحقیق»، دائرة المعارف قرآن کریم، ج۱۳.