رشوه در فقه سیاسی
مقدمه
رشوه در لغت، به معنای پاره است[۱] و در اصطلاح فقهی، جنس یا پولی است که قاضی، جهت صدور حکم یا کمک فکری به یکی از اصحاب دعوی، درخواست و اخذ میکند[۲] و در اصطلاح فقه سیاسی مالی است که در ازای صدور حکم، به ارباب قضا دهند و یا از روی ترس و یا به طمع رسیدن به منصبی از مناصب دیوانی و اجرایی، به کارگزاران و صاحبان مناصب حکومتی اعطا نمایند[۳].
رشوهخواری از آفات سیاست[۴] و از عوامل مهم فساد اداری، اجتماعی و عاملی در جهت تضییع حقوق افراد جامعه و نافرمانی از خداوند است[۵].
اولین رشوه سیاسی که آشکارا در تاریخ اسلام رخ داد، رشوه عمرو بن عاص از معاویة بن ابیسفیان راجع به ولایت مصر بوده است[۶]. امام علی (ع) راجع به رشوهخواری و آفات آن میفرماید: “شما نیک میدانید که هرگز نسزد که نوامیس، خونها، دستاوردها، قوانین و رهبری مسلمانان در اختیار گرسنه چشمی باشد که اموال مسلمانان را میدان تاخت و تاز آزمندیاش سازد... و یا رشوهخواری که حقوق را پایمال کرده و سیر پرونده را در هر مرحله متوقف سازد”[۷].[۸]
منابع
پانویس
- ↑ فرهنگ معین، ج۲، ص۱۶۵۸؛ لغتنامه دهخدا، ج۸، ص۱۲۰۹۱.
- ↑ مکاسب، ج۱، ص۲۴۰؛ مفتاح الکرامه، ج۱۲، ص۳۰۰؛ جواهر الکلام، ج۲۲، ص۱۴۷-۱۴۶؛ مصباح الفقاهه، ج۱، ص۲۶۳-۲۶۲.
- ↑ ماوردی، الاحکام السلطانیه، ص۷۵ و ۱۲۵.
- ↑ نهج البلاغه، خطبه ۱۳۱.
- ↑ تهذیب الاحکام، ج۶، ص۳۶۸؛ وسایل الشیعه، ج۱۲، باب ۵ من ابواب ما یکتسب به، حدیث ۲، ۸، ۱۰، ۱۲ و ۱۶.
- ↑ نهج البلاغه، خطبه ۲۶؛ سیر اعلام النبلاء، ج۳، ص۷۱.
- ↑ نهج البلاغه، خطبه ۱۳۱.
- ↑ فروتن، اباصلت، مرادی، علی اصغر، واژهنامه فقه سیاسی، ص ۱۱۵.