ریشه ظلم‌پذیری چیست؟ (پرسش)

از امامت‌پدیا، دانشنامهٔ امامت و ولایت
ریشه ظلم‌پذیری چیست؟
موضوع اصلیبانک جامع پرسش و پاسخ سیره اجتماعی معصومان
مدخل اصلیظلم‌پذیری
تعداد پاسخ۱ پاسخ

ریشه ظلم‌پذیری چیست؟ یکی از پرسش‌های مرتبط به بحث سیره اجتماعی معصومان است که می‌توان با عبارت‌های متفاوتی مطرح کرد. برای بررسی جامع این سؤال و دیگر سؤال‌های مرتبط، یا هر مطلب وابسته دیگری، به مدخل اصلی سیره اجتماعی معصومان مراجعه شود.

پاسخ نخست

م‍ص‍طف‍ی‌ دل‍ش‍اد ت‍ه‍ران‍ی‌

آقای دکتر م‍ص‍طف‍ی‌ دل‍ش‍اد ت‍ه‍ران‍ی‌ در کتاب «سیره نبوی» در این‌باره گفته‌ است:

«با دقت در تاریخ انظلام بشر، درمی‌یابیم که تعلقات انسان او را وامی‌دارد تا پذیرای ستم شود. ریشه همه ستم‌ها و ستم‌پذیری‌ها در دنیا خواهی آدمی است. انسانی که چشمش به دنیاست، دلبسته دنیاست، دنیا را می‌خواهد و آن را مقصد خویش گرفته است، اگر انظلام با دنیای او تزاحم یابد، برای آنکه دنیایش آسیب نبیند، انظلام را نوش می‌کند تا نیشی به مقصد او -دنیا - وارد نیاید. انسانی که می‌خواهد بماند و «ماندن» برای او اصل باشد، آن هنگام که یا باید بماند و پذیرای ستم شود، و یا دل کَنَد و برود، روشن است که کدام را انتخاب می‌کند؛ ترس از رفتن و میل به ماندن به اسارتش می‌کشد. آنکه به جان خویش تعلق دارد، بقای این کالبد مادّی را بر همه چیز مقدم می‌دارد، فقط نگهبان آن خواهد بود، به هر قیمتی. آنکه دلبسته مال و اولاد است، حافظ آنهاست، به هر ذلتی. آنکه دل به جاه و مقام دارد، آنکه عشق قدرت و مکنت وجودش را پر ساخته، برای رسیدن به این آمال چرا ستم نپذیرد؟ که ریشه همه ستم‌پذیری‌ها در پذیرش دنیاست، در تکیه و رکون به دنیاست، چنان که در احادیث پیشوایان معصوم، به این معنا توجه داده شده است. امام سجاد (ع) فرموده است: «وَ لَا تَرْكَنُوا إِلَى‏ الدُّنْيَا فَإِنَّ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ قَالَ لِمُحَمَّدٍ»- وَلَا تَرْكَنُوا إِلَى الَّذِينَ ظَلَمُوا فَتَمَسَّكُمُ النَّارُ«و به ستمگران مگرایید که آتش (دوزخ) به شما رسد در حالی که شما را در برابر خداوند، سروری نباشد، آنگاه یاری نخواهید شد» سوره هود، آیه ۱۱۳.«به دنیا گرایش نیابید که خدای عز و جل به محمد (ص) فرمود: به ستمکاران گرایش نیابید که آتش دوزخ به شما خواهد رسید».[۱].

گرایش و گرویدن به دنیا موجب گرایش و گرویدن به ظالم و پذیرش انواع ستم‌ها است. به خاطر دنیاست که انسان به هر خواری تن می‌دهد و برای جیفه دنیاست که مردمان خواهان بقای ستم و ستمگر می‌شوند. امام صادق (ع) در تفسیر آیه شریفه وَلَا تَرْكَنُوا إِلَى الَّذِينَ ظَلَمُوا فَتَمَسَّكُمُ النَّارُ[۲]}} فرمود: «هُوَ الرَّجُلُ‏ يَأْتِي‏ السُّلْطَانَ‏ فَيُحِبُّ‏ بَقَاءَهُ إِلَى أَنْ يُدْخِلَ يَدَهُ‏ إِلَى كِيسِهِ فَيُعْطِيَهُ»[۳].

یعنی انسان به خاطر دریافت متاع بی‌ارزش دنیا خواهان بقای ستمگران می‌شود و تن به هر چیزی می‌دهد، اما آنکه از تعلقات پست خویش می‌گذرد و از دنیا عبور می‌کند، تن به ستم نمی‌دهد و می‌تواند در برابر آن بایستد. مادام که انسان تعلقی به غیر خدا دارد، به نوعی انظلام تن می‌دهد، کم یا زیاد. اگر پیامبران الهی و اولیای ربانی ستم نپذیرفتند، برای آن بود که چشمشان به غیر خدا نبود، از غیر خدا نمی‌ترسیدند، دل به دنیا نداشتند، نه ترس از رفتن داشتند و نه دل به ماندن، نه داشتنی وسوسه‌شان می‌کرد و نه خواستنی اسیرشان می‌ساخت. آنان تعلّقی به دنیا نداشتند، لذا آنجا که جای «هجرت» بود، دل کندند و رفتند، و آنجا که جای «جهاد» بود، ایستادند و مبارزه کردند. اگر لوط (ع) دل به کسی داشت، نمی‌توانست برود؛ اما او رفت و آنان ماندند. اگر نوح (ع) دل به فرزند سپرده بود، آن هنگام که پسرش ایستاد، می‌ایستاد، پایش می‌لرزید، اما او رفت و تن به گناه و ستم نداد. اگر موسی (ع) چشمش به آسودگی بود، خود را در معرکه حوادث نمی‌افکند و قیام نمی‌کرد. آنان همه این‌گونه بودند. آزاد از دنیا و در نتیجه آزاد از ستم‌پذیری.

با دقت در علل ستم‌پذیری، نشانه‌های دنیا خواهی و رد پای تعلقات را به وضوح می‌توان دید. دنیا حجاب می‌شود و «جهل» زمینه‌ساز پذیرش ستم. دنیا جلوه می‌کند و «نفع» وادار می‌کند که تن به ستم دهند. به دنیا دل می‌بندند و از «ترس» از دست دادنش، پذیرای همه چیز می‌شوند. حسین بن علی (ع) دراین‌باره مردمان و عالمان را هشدار می‌دهد. آنان که تباهی و ستمگری را مشاهده می‌کنند اما برای رسیدن به دنیا سکوت می‌کنند و به سبب ترس همراهی می‌نمایند و پذیرای بیداد می‌شوند، و امر به معروف و نهی از منکر در معنای قرآنی آن را به پشت سر می‌افکنند، می‌فرماید: «اعْتَبِرُوا أَيُّهَا النَّاسُ بِمَا وَعَظَ اللَّهُ‏ بِهِ‏ أَوْلِيَاءَهُ‏ مِنْ سُوءِ ثَنَائِهِ عَلَى الْأَحْبَارِ إِذْ يَقُولُلَوْلَا يَنْهَاهُمُ الرَّبَّانِيُّونَ وَالْأَحْبَارُ عَنْ قَوْلِهِمُ الْإِثْمَ[۴][۵] وَ قَالَ‏ لُعِنَ الَّذِينَ كَفَرُوا مِنْ بَنِي إِسْرَائِيلَ[۶] إِلَى قَوْلِهِ‏ لَبِئْسَ مَا كَانُوا يَفْعَلُونَ[۷][۸]‏ وَ إِنَّمَا عَابَ اللَّهُ ذَلِكَ عَلَيْهِمْ لِأَنَّهُمْ كَانُوا يَرَوْنَ مِنَ الظَّلَمَةِ الَّذِينَ بَيْنَ أَظْهُرِهِمُ الْمُنْكَرَ وَ الْفَسَادَ فَلَا يَنْهَوْنَهُمْ عَنْ ذَلِكَ رَغْبَةً فِيمَا كَانُوا يَنَالُونَ مِنْهُمْ وَ رَهْبَةً مِمَّا يَحْذَرُونَ وَ اللَّهُ يَقُولُ- فَلَا تَخْشَوُا النَّاسَ وَاخْشَوْنِ[۹] وَ قَالَ‏ الْمُؤْمِنُونَ وَالْمُؤْمِنَاتُ بَعْضُهُمْ أَوْلِيَاءُ بَعْضٍ يَأْمُرُونَ بِالْمَعْرُوفِ وَيَنْهَوْنَ عَنِ الْمُنْكَرِ[۱۰] فَبَدَأَ اللَّهُ بِالْأَمْرِ بِالْمَعْرُوفِ وَ النَّهْيِ عَنِ الْمُنْكَرِ فَرِيضَةً مِنْهُ لِعِلْمِهِ بِأَنَّهَا إِذَا أُدِّيَتْ وَ أُقِيمَتِ اسْتَقَامَتِ الْفَرَائِضُ كُلُّهَا هَيِّنُهَا وَ صَعْبُهَا وَ ذَلِكَ أَنَّ الْأَمْرَ بِالْمَعْرُوفِ وَ النَّهْيَ عَنِ الْمُنْكَرِ دُعَاءٌ إِلَى الْإِسْلَامِ مَعَ رَدِّ الْمَظَالِمِ وَ مُخَالَفَةِ الظَّالِمِ وَ قِسْمَةِ الْفَيْ‏ءِ وَ الْغَنَائِمِ وَ أَخْذِ الصَّدَقَاتِ مِنْ مَوَاضِعِهَا وَ وَضْعِهَا فِي حَقِّهَا»[۱۱].

ای مردم! از آن‌چه خداوند دوستدارانش را با بد گفتن از عالمان یهود پند داده است پند گیرید، آنجا که فرماید: «چرا الهیون و عالمان یهود آنان را از گفتار گناه‌آلودشان بازنمی‌دارند؟» و فرماید: «کسانی از بنی اسرائیل که کفر ورزیدند مورد لعنت قرار گرفتند» تا آنجا که فرماید: «چه بد است کار و کردارشان». و خداوند آنان را بدین سبب نکوهش کرد که کارهای زشت و تباهگری ستمکارانی را که در میانشان بودند می‌دیدند ولی به طمع بهره‌ای که از آن ستمگران می‌بردند و از بیم آنکه بی‌نصیب بمانند، ایشان را بازنمی‌داشتند، با این که خداوند می‌فرماید: «پس از مردمان نترسید و از من پروا کنید» و فرموده است: «مردان و زنان مؤمن دوستدار همدیگرند، که امر به معروف و نهی از منکر می‌کنند» و خداوند از آنجا به امر به معروف و نهی از منکر به عنوان فریضه‌ای از سوی خود آغاز سخن کرده که آگاه بوده است که چون این فریضه ادا گردد و برپا داشته شود تمام فرایض و واجبات دیگر، از آسان و دشوار، برپا داشته شوند و این از آن روست که امر به معروف و نهی از منکر دعوت به اسلام است همراه با رد مظالم و مخالفت با ستمگر و تقسیم درآمدهای عمومی و غنایم و گرفتن زکات از جای خود و صرف آن به جای خود.

سرور آزادگان و سالار شهیدان، حسین (ع) جوانب مختلف کوتاهی در برابر خودکامگان و ستمگران و پیامدهای آن را تبیین نموده و در قسمتی از این بیانیه بلند به ریشه‌های انظلام پرداخته و فرموده است: «وَ لَوْ صَبَرْتُمْ‏ عَلَى‏ الْأَذَى‏ وَ تَحَمَّلْتُمُ‏ الْمَئُونَةَ فِي ذَاتِ اللَّهِ كَانَتْ أُمُورُ اللَّهِ عَلَيْكُمْ تَرِدُ وَ عَنْكُمْ تَصْدُرُ وَ إِلَيْكُمْ تَرْجِعُ وَ لَكِنَّكُمْ مَكَّنْتُمُ الظَّلَمَةَ مِنْ مَنْزِلَتِكُمْ وَ اسْتَسْلَمْتُمْ أُمُورَ اللَّهِ فِي أَيْدِيهِمْ يَعْمَلُونَ بِالشُّبُهَاتِ وَ يَسِيرُونَ فِي الشَّهَوَاتِ سَلَّطَهُمْ عَلَى ذَلِكَ فِرَارُكُمْ مِنَ الْمَوْتِ وَ إِعْجَابُكُمْ بِالْحَيَاةِ الَّتِي هِيَ مُفَارِقَتُكُمْ»[۱۲]»[۱۳]

منبع‌شناسی جامع سیره اجتماعی معصومان

پانویس

  1. الکافی، ج۸، ص۷۵؛ تفسیر نورالثقلین، ج۲، ص۴۰۰.
  2. «و به ستمگران مگرایید که آتش (دوزخ) به شما رسد در حالی که شما را در برابر خداوند، سروری نباشد، آنگاه یاری نخواهید شد» سوره هود، آیه ۱۱۳.
  3. «این است که انسان نزد سلطان می‌آید و به خاطر مالی که به او می‌دهد دوست دارد باقی بماند». الکافی، ج۵، ص۱۰۸-۱۰۹؛ تفسیر نورالثقلین، ج۲، ص۴۰۰.
  4. «چرا دانشوران ربانی و دانشمندان (تورات‌شناس) آنان را از گفتار گناه‌آلود و رشوه‌خواری باز نمی‌دارند؟ به راستی زشت است آنچه می‌کردند!» سوره مائده، آیه ۶۳.
  5. قرآن، سوره مائده آیه ۶ که بخش اول آیه آمده است و بقیه آن چنین است: ...وَأَكْلِهِمُ السُّحْتَ لَبِئْسَ مَا كَانُوا يَصْنَعُونَ «چرا دانشوران ربانی و دانشمندان (تورات‌شناس) آنان را از گفتار گناه‌آلود و رشوه‌خواری باز نمی‌دارند؟ به راستی زشت است آنچه می‌کردند!» سوره مائده، آیه ۶۳.
  6. «کافران از بنی اسرائیل بر زبان داود و عیسی پسر مریم لعنت شده‌اند» سوره مائده، آیه ۷۸.
  7. «از کار ناپسندی که می‌کردند باز نمی‌ایستادند بی‌گمان، زشت است کاری که می‌کردند» سوره مائده، آیه ۷۹.
  8. قرآن، مائده آیه ۷۸-۷۹ که بخشی از آیات آمده و تمام آن چنین است: لُعِنَ الَّذِينَ كَفَرُوا مِنْ بَنِي إِسْرَائِيلَ عَلَى لِسَانِ دَاوُودَ وَعِيسَى ابْنِ مَرْيَمَ ذَلِكَ بِمَا عَصَوْا وَكَانُوا يَعْتَدُونَ * كَانُوا لَا يَتَنَاهَوْنَ عَنْ مُنْكَرٍ فَعَلُوهُ لَبِئْسَ مَا كَانُوا يَفْعَلُونَ «کافران از بنی اسرائیل بر زبان داود و عیسی پسر مریم لعنت شده‌اند از این‌رو که نافرمانی ورزیدند و تجاوز می‌کردند * از کار ناپسندی که می‌کردند باز نمی‌ایستادند بی‌گمان، زشت است کاری که می‌کردند» سوره مائده، آیه ۷۸-۷۹.
  9. «پس، از مردم نهراسید و از من بهراسید» سوره مائده، آیه ۴۴.
  10. «و مردان و زنان مؤمن، دوستان یکدیگرند که به کار شایسته فرمان می‌دهند و از کار ناشایست باز می‌دارند» سوره توبه، آیه ۷۱.
  11. تحف العقول، ص۱۶۸.
  12. «اگر بر رنج و آزار شکیبا بودید و در راه خدا تحمّل به خرج می‌دادید امور خدا که به شما واگذاشته به دست شما در می‌آمد و [احکام او] از جانب شما صادر می‌شد و مرجع همگان قرار می‌گرفتید، ولی شما خود ستمگران را در پایگاه خویش جای دادید و زمام امور [حکومت] خدایی را به دست [پلید] آنان سپردید تا به شبهه‌ها کار کنند و به راه شهوت‌ها روند. سبب تسلط یافتن خودکامگان و ستمگران بر این امور، گریز شما از مرگ و شیفتگی شما به زندگی است که به هر حال از شما جدا می‌شود» تحف العقول، ص۱۶۹.
  13. دل‍ش‍اد ت‍ه‍ران‍ی‌، م‍ص‍طف‍ی‌، سیره نبوی، ج۲ ص ۲۳۱.