زید بن حصین طائی

از امامت‌پدیا، دانشنامهٔ امامت و ولایت
زید بن حصین طائی
تصویر نمادین جنگ صفین
نام کاملزید بن حصین طائی
جنسیتمرد
از قبیلهبنی ضبه
از تیرهبنی السید بن مالک
محل زندگیکوفه
از اصحابامام علی
حضور در جنگ
فعالیت‌های اواز سران خوارج

مقدمه

زید بن حصین طائی از سران خوارج نهروان است؛ وی از تیره بنی السید بن مالک از قبیله بنی ضبه بود[۱]. او از مهاجران و عابدان اهل کوفه بود. ابتدا از شیعیان و اصحاب امیرالمؤمنین (ع)[۲] و در جنگ صفین حضرت را یاری کرد[۳]، اما در پایان صفین موقعی که سپاه معاویه قرآن‌ها را بر سر نیزه کردند موضع او عوض شد و گول حیله معاویه را خورد و چون قرآن‌ها را بالای نیزه‌ها دید در مقابل حضرت علی (ع) موضع گرفت و مخالفت خود را با امام (ع) اعلام کرد.

شرح داستان به اختصار

موقعی که سپاه معاویه به پیشنهاد عمروعاص قرآن‌ها را بالای نیزه کردند و یک صدا فریاد زدند: حاکم میان ما و شما کتاب خداست. در این میان بسیاری از نیروهای امام (ع) دچار بهت و حیرت شدند و جنگ‌آوران میدان نبرد یک‌باره از حمل شمشیر ناتوان شده و در جای خود ‌ایستادند.

ناگاه گروهی از لشکریان امام (ع) که حدود بیست هزار نفر بودند در حالی که سراپا مسلح و شمشیرهای برهنه بر دوش نهاده و پیشانی شان از سجده زیاد پینه بسته بود و در پیشاپیش آنها زید بن حصین و مسعر بن فدکی و گروهی از قاریان قرآن که بعدها همگی از خوارج نهروان شدند نزدیک آمدند و در حالی که حضرت علی (ع) را فقط با نام و بدون عنوان امیرالمؤمنین، مورد خطاب قرار دادند و گفتند: «ای علی اکنون که به کتاب خدا فراخوانده شدی، تقاضای قوم را بپذیر و گرنه ما تو را می‌کشیم همان‌گونه که عثمان بن عفان را کشتیم! به خدا سوگند، اگر به آنان پاسخ مثبت ندهی این کار را عملی خواهیم کرد!!»[۴].

سخنان سازنده و منطقی امام (ع) این گروه مقدس‌نما و افراد ظاهر بین را قانع نکرد و در حالی که مالک اشتر بامداد شب هریر مشرف بر لشکر معاویه موضع گرفته تا بر آنها وارد شود، با هیاهو و تهدید مانع از ادامه کار او شدند و معاویه را که نزدیک بود برای همیشه طومار زندگانی‌اش در هم پیچیده شود را با این اختلاف و فتنه یاری کردند و از نابودی نجات بخشیدند[۵].

آری، زید بن حصین که روزگاری در صف یاران مخلص امیرالمؤمنین (ع) قرار داشت، روی نادانی و کج‌فهمی در صف مخالفین حضرت درآمد[۶].

زید بن حصین و همراهی خوارج

زید پس از ماجرای حکمیت، به جرگه خوارج درآمد و جزو سازمان دهندگان و سران آنها شد. هنگامی که خوارج در خانه عبدالله بن وهب راسبی جمع شده بودند، ابتدا رهبری خود را به او پیشنهاد کردند، ولی زید بن حصین نپذیرفت[۷]. امیرالمؤمنین(ع) قبل از وقوع جنگ نهروان به منظور اتمام حجت، نامه‌ای خطاب به او و عبدالله بن وهب نوشت[۸] و آنها را از آینده بیم داد. زید بن حصین در جنگ نهروان، فرماندهی جناح راست خوارج را برعهده داشت[۹]. با تار و مار شدن خوارج در جنگ نهروان، وی نیز توسط ابوایوب انصاری به قتل رسید. ابوایوب پس از قتل زید، حضور امیرالمؤمنین(ع) رسید و گفت: یا امیرالمؤمنین نیزه‌ای بر سینه زید بن حصین زدم که از پشتش درآمد[۱۰].[۱۱]

منابع

پانویس

  1. العقد الفرید، ج۳، ص۸۶.
  2. رجال طوسی، ص۴۲، ش۷.
  3. وقعة صفین، ص۹۹.
  4. يَا عَلِيُّ! أَجِبِ الْقَوْمَ إِلَى كِتَابِ اللَّهِ إِذَا دُعِيتَ إِلَيْهِ وَ إِلَّا قَتَلْنَاكَ كَمَا قَتَلْنَا ابْنَ عَفَّانَ...؛
  5. ر.ک: وقعة صفین، ص۴۸۹، تاریخ البدایة والنهایة ابن کثیر، ج۷، ص۲۷۲، مروج الذهب، ج۲، ص۳۹۰، تاریخ طبری و کامل ابن اثیر.
  6. ناظم‌زاده، سید اصغر، اصحاب امام علی، ج۱، ص۵۹۶-۵۹۷.
  7. تاریخ طبری، ج۴، ص۳۴.
  8. تاریخ طبری، ج۴، ص۵۷. ابن اعثم کوفی نامه حضرت را خطاب به عبدالله بن وهب و حرقوص بن زهیر آورده است (نک: فتوح ابن عثم، ج۴، ص۱۰۵). پیش از این بیان شد که با توجه به سوابق حرقوص، بعید است که امیرمؤمنان(ع) او را مخاطب نامه خویش کرده باشد.
  9. تاریخ طبری، ج۴، ص۶۴.
  10. الکامل فی التاریخ، ج۳، ص۱۷۴.
  11. رجبی دوانی، محمد حسین، کوفه و نقش آن در قرون نخستین اسلامی ص ۲۳۷.