سلمة بن هشام بن مغیره در قرآن

از امامت‌پدیا، دانشنامهٔ امامت و ولایت

آشنایی اجمالی

ابوهاشم سَلَمَة بن هِشام بن مُغیرَه،[۱] برادر ابوجهل و پسرعموی خالد بن ولید،[۲] از طایفه بنی‌مخزوم از قریش بود. پدرش هشام از مردان سرشناس و مهمان‌نواز مکه به شمار می‌رفت، تا آنجا که قریش مرگ او را مبدأ تاریخ خود قرار داد.[۳] مادرش ضباعه بنت عامر از قبیله بنی‌عامر بن صعصعه [۴] اهل مکه نبود و ابتدا با عبدالله بن جدعان و سپس با هشام، ازدواج کرد.[۵] پس از مرگ هشام، پیامبر (ص) از سلمه، مادرش را خواستگاری کرد؛ ولی به نتیجه نرسید.[۶] از زندگی سلمه، پیش از بعثت و همچنین تاریخ پذیرش اسلام او اطلاعی در دست نیست. سلمه به پیشنهاد پیامبر (ص) در سال‌های نخستینِ دعوت به اسلام در مکه، به حبشه هجرت کرد [۷] و پس از شیوع خبر مسالمت‌آمیز شدن روابط قریش با مسلمانان، به مکه بازگشت و به دست بستگانش شکنجه شد.[۸] هنگام مهاجرت مسلمانان به مدینه، برادرش ابوجهل مانع از هجرت وی به مدینه شد و او را زندانی کرد؛[۹] اما سلمه همچنان بر عقیده خود پایدار ماند. با آنکه ابوجهل * در نبرد بدر در سال دوم هجری کشته شد، همچنان موانعی بر سر راه مهاجرت سلمه وجود داشت. پیامبر کسانی را که قریش از مهاجرتشان به مدینه مانع شده بود، مستضعف خواند و یکایک آنان را پس از هر نماز [۱۰] یا در اثنای آن[۱۱] نام برد و برای نجاتشان دعا کرد.[۱۲]

سلمه در سال پنجم هجری پس از جنگ خندق از مکه گریخت و در مدینه به پیامبر (ص) پیوست.[۱۳] مادرش ضباعه پس از مهاجرت وی به مدینه در شعری او را ستود.[۱۴] سلمه در جنگ موته در سال هشتم هجری شرکت کرد؛ اما به سبب عقب‌نشینی مسلمانان در جنگ و بازگشتشان به مدینه، مسلمانان شرکت‌کنندگان در موته را فرّار خطاب می‌کردند.[۱۵]این برخورد مسلمانان سبب شد تا وی مدتی از خانه خارج نشده و در نماز جماعت حضور نیابد. هنگامی که ام‌سلمه همسر پیامبر، که وی نیز از مهاجران بنی‌مخزوم بود، در پی یافتن سبب نیآمدن سلمه به نماز جماعت دریافت که برخی وی را هنگام بیرون آمدن از خانه، "فراری" می‌خوانند،[۱۶] پیامبر شرکت‌کنندگان جنگ موته را "کرّار" (بسیار یورش برنده) دانستند.[۱۷] سلمه پس از رحلت پیامبر (ص) با سپاهی که ابوبکر برای جنگ با رومیان فرستاد همراه شد.[۱۸] وی در جمادی‌الاولی سال ۱۳ هجری در جنگ أجنادَین (از نواحی ‌فلسطین)[۱۹] پیش از مرگ ابوبکر به شهادت رسید[۲۰].[۲۱].

سلمة بن هشام در شأن نزول

مفسران در تفسیر ۴ آیه از سلمة بن هشامسخن به میان آورده‌اند:

  1. ﴿وَمَا لَكُمْ لَا تُقَاتِلُونَ فِي سَبِيلِ اللَّهِ وَالْمُسْتَضْعَفِينَ مِنَ الرِّجَالِ وَالنِّسَاءِ وَالْوِلْدَانِ الَّذِينَ يَقُولُونَ رَبَّنَا أَخْرِجْنَا مِنْ هَذِهِ الْقَرْيَةِ الظَّالِمِ أَهْلُهَا وَاجْعَلْ لَنَا مِنْ لَدُنْكَ وَلِيًّا وَاجْعَلْ لَنَا مِنْ لَدُنْكَ نَصِيرًا[۲۲]؛ در این آیه از مسلمانان خواسته شده در راه خدا نبرد کنند و محرومان و مستضعفان مکه را که خواهان حمایت الهی و بیرون آمدن از سلطه قریش هستند، نجات دهند. با توجه به رفتار برخی مهاجران قریشی در نبرد بدر و احد، به نظر می‌رسد خطاب آیه به مهاجرانی است که از رویارویی با قریش بیم داشتند و آیه ارتباطی با دیگر مسلمانان از جمله انصار یا مسلمانان قبایل دیگر ندارد. برخی مفسران از سده پنجم به بعد در تفسیر این آیه، سلمة بن هشام را از مصادیق مستضعفان دانسته‌اند که به دست مشرکان در مکه زندانی شدند و امکان مهاجرت نداشتند [۲۳].
  2. ﴿إِلَّا الْمُسْتَضْعَفِينَ مِنَ الرِّجَالِ وَالنِّسَاءِ وَالْوِلْدَانِ لَا يَسْتَطِيعُونَ حِيلَةً وَلَا يَهْتَدُونَ سَبِيلًا[۲۴]؛ این آیه پس از توبیخ مسلمانانی آمده که قادر به ترک سرزمین کفر بودند؛ ولی هجرت نکردند و خود را مستضعف نامیدند ﴿إِنَّ الَّذِينَ تَوَفَّاهُمُ الْمَلَائِكَةُ ظَالِمِي أَنْفُسِهِمْ قَالُوا فِيمَ كُنْتُمْ قَالُوا كُنَّا مُسْتَضْعَفِينَ فِي الْأَرْضِ قَالُوا أَلَمْ تَكُنْ أَرْضُ اللَّهِ وَاسِعَةً فَتُهَاجِرُوا فِيهَا فَأُولَئِكَ مَأْوَاهُمْ جَهَنَّمُ وَسَاءَتْ مَصِيرًا[۲۵] و بیان می‌کند که مستضعف کسی است که توان هجرت ندارد. برخی مفسران با استناد به روایت دعای پیامبر (ص) برای نجات مستضعفان، در تفسیر این آیه از سلمة بن هشام نام برده‌اند که نمی‌توانست از دست قریش رهایی یابد [۲۶].
  3. ﴿ثُمَّ إِنَّ رَبَّكَ لِلَّذِينَ هَاجَرُوا مِنْ بَعْدِ مَا فُتِنُوا ثُمَّ جَاهَدُوا وَصَبَرُوا إِنَّ رَبَّكَ مِنْ بَعْدِهَا لَغَفُورٌ رَحِيمٌ[۲۷]؛ این آیه نیز که در ارتباط با مستضعف بودن سلمة بن هشام یا هشام بن سلمه تفسیر شده بیان می‌کند که خداوند نسبت به کسانی که پس از گرفتاری و دشواری مهاجرت کردند با رحمت و مغفرت رفتار خواهد کرد و از این رو برخی مفسران سلمة بن هشام را شأن نزول آیه دانسته و وی را از مستضعفان مکه دانسته‌اند [۲۸].
  4. ﴿أَحَسِبَ النَّاسُ أَنْ يُتْرَكُوا أَنْ يَقُولُوا آمَنَّا وَهُمْ لَا يُفْتَنُونَ[۲۹]؛ این آیه در صدد بیان آن است که مؤمنان همواره با دشواری‌ها روبه‌رو می‌شوند و ایمان، پذیرش زبانی باورها نیست. این آیه ناظر به فشارها و شکنجه‌هایی است که به دست مشرکان و گاه خانواده بر مؤمنان در مکه وارد می‌شد تا از ایمانشان دست بردارند. بنابر گزارشی از ابن‌عباس، این آیه درباره کسانی است که در مکه به پیامبر ایمان آورده و زیر شکنجه مشرکان قرار داشتند و سلمه را از جمله آن افراد دانسته است [۳۰]. بر اساس چنین شأن نزولی، مراد از ﴿يُفْتَنُونَ در آیه شکنجه و فشار کافران علیه مؤمنان دانسته شده است.[۳۱]

منابع

پانویس

  1. الطبقات، ج۴، ص۹۶؛ اسد الغابه، ج۲، ص۲۸۳؛ تهذیب الاسماء، ج۱، ص۲۳۰.
  2. اسدالغابه، ج۲، ص۲۸۳؛ تهذیب الاسماء، ج۱، ص۲۳۰؛ الوافی بالوفیات، ج۱۵، ص۱۹۷.
  3. المحبر، ص۱۳۹.
  4. اسدالغابه، ج۲، ص۲۸۳؛ تاریخ دمشق، ج۳، ص۲۴۴؛ تهذیب الاسماء، ج۱، ص۲۳۰.
  5. المحبر، ص۹۷؛ تاریخ دمشق، ج۳، ص۲۴۴.
  6. تاریخ یعقوبی، ج۲، ص۸۶؛ تاریخ طبری، ج۳، ص۱۶۹.
  7. الطبقات، ج۴، ص۹۷؛ الاستیعاب، ج۲، ص۶۴۳؛ اسدالغابه، ج۲، ص۲۸۴.
  8. الطبقات، ج۴، ص۹۷؛ اسدالغابه، ج۲، ص۲۸۴.
  9. اسدالغابه، ج۲، ص۲۸۴؛ سیر اعلام النبلاء، ج۱، ص۳۱۶.
  10. الطبقات، ج۴، ص۹۷؛ المغازی، ج۱، ص۴۶.
  11. اسدالغابه، ج۲، ص۲۸۴؛ تهذیب الاسماء، ج۱، ص۲۳۰.
  12. صحیح البخاری، ج۲، ص۱۵؛ صحیح مسلم، ج۲، ص۱۳۵.
  13. المعجم الکبیر، ج۷، ص۵۴؛ اسدالغابه، ج۲، ص۲۸۴.
  14. الطبقات، ج۴، ص۹۷؛ اسدالغابه، ج۲، ص۲۸۴.
  15. تاریخ طبری، ج۳، ص۴۲؛ اسدالغابه، ج۲، ص۲۸۴.
  16. تاریخ طبری، ج۳، ص۴۲؛ الاصابه، ج۳، ص۱۳۱.
  17. المغازی، ج۲، ص۷۶۵؛ الاصابه، ج۳، ص۱۳۱.
  18. الطبقات، ج۴، ص۹۷؛ الاستیعاب، ج۲، ص۶۴۳.
  19. معجم البلدان، ج۱، ص۱۰۳.
  20. تاریخ طبری، ج۳، ص۴۱۸-۴۱۹؛ الفتوح، ج۱، ص۱۱۶.
  21. داودی، مجتبی، مقاله «سلمة بن هشام»، دائرةالمعارف قرآن کریم، ج۱۵.
  22. «و چرا شما در راه خداوند نبرد نمی‌کنید و (نیز) در راه (رهایی) مستضعفان از مردان و زنان و کودکانی که می‌گویند: پروردگارا! ما را از این شهر که مردمش ستمگرند رهایی بخش و از سوی خود برای ما سرپرستی بگذار و از سوی خود برای ما یاوری بگمار» سوره نساء، آیه ۷۵.
  23. مجمع البیان، ج۳، ص۱۱۷؛ تفسیر قرطبی، ج۵، ص۲۷۹؛ الوجیز، ص۱۱۸.
  24. «بجز آن مردان و زنان و کودکان ناتوان شمرده شده‌ای که نه چاره‌ای می‌توانند اندیشید و نه راه به جایی دارند» سوره نساء، آیه ۹۸.
  25. «از کسانی که فرشتگان جانشان را در حال ستم به خویش می‌گیرند، می‌پرسند: در چه حال بوده‌اید؟ می‌گویند: ما ناتوان شمرده‌شدگان روی زمین بوده‌ایم. می‌گویند: آیا زمین خداوند (آن‌قدر) فراخ نبود که در آن هجرت کنید؟ بنابراین، سرای (پایانی) اینان دوزخ است و بد پای» سوره نساء، آیه ۹۷.
  26. التبیان، ج۳، ص۳۰۴؛ تفسیر سمعانی، ج۴، ص۱۶۶؛ تفسیر بغوی، ج۱، ص۶۸۶.
  27. «سپس پروردگارت برای آنان که پس از آزار دیدن هجرت گزیدند آنگاه جهاد کردند و شکیبایی ورزیدند، بی‌گمان پس از آن آمرزنده‌ای بخشاینده است» سوره نحل، آیه ۱۱۰.
  28. تفسیر مقاتل، ج۲، ص۴۸۹؛ تفسیر ثعلبی، ج۶، ص۴۷؛ تفسیر بغوی، ج۳، ص۹۹.
  29. «آیا مردم پنداشته‌اند همان بگویند ایمان آورده‌ایم وانهاده می‌شوند و آنان را نمی‌آزمایند؟» سوره عنکبوت، آیه ۲.
  30. تفسیر بغوی، ج۳، ص۵۴۹؛ زاد المسیر، ج۳، ص۳۹۹.
  31. داودی، مجتبی، مقاله «سلمة بن هشام»، دائرةالمعارف قرآن کریم، ج۱۵.