سنت خداوند در اعطای علم به پیامبران چه بوده است؟ (پرسش)
سنت خداوند در اعطای علم به پیامبران چه بوده است؟ | |
---|---|
موضوع اصلی | بانک جامع پرسش و پاسخ علم معصوم |
مدخل اصلی | علم پیامبران |
تعداد پاسخ | ۱ پاسخ |
سنت خداوند در اعطای علم به پیامبران چه بوده است؟ یکی از پرسشهای مرتبط به بحث علم معصوم است که میتوان با عبارتهای متفاوتی مطرح کرد. برای بررسی جامع این سؤال و دیگر سؤالهای مرتبط، یا هر مطلب وابسته دیگری، به مدخل اصلی علم معصوم مراجعه شود.
پاسخ نخست
حجت الاسلام و المسلمین یارمحمدیان در کتاب «ازدیاد علم امام از دیدگاه کتاب و سنت» در اینباره گفته است:
«پیرامون سنت خداوند درباره نظام اعطای علوم به رسولان و اوصیای پیشین (ع) و تلقی علوم از ناحیه آنان، دو نظام متصور میباشد: نظام دفعی اعطای علم: خداوند میتواند علم خلیفه خود بر روی زمین و حجت خود بر بندگانش را با همه وسعتش[۱]، یک باره به او اعطا نماید و دیگر ارتباط علمی خود را با او به طور کامل قطع کند.
نظام تدریجی اعطای علم: ممکن است خداوند به روش دیگری عمل کند؛ بخشی از علوم که به واسطه آن، شرط علم در حجت تحقق مییابد را به حجت خود عطا کند، و بقیه را که نیاز فعلی به آن نیست، واگذارد تا به تدریج به او تعلیم و تنزیل کند و همواره با او ارتباط داشته باشد. سخن و سؤال در این است، که سنت خداوند بر کدام یک از این دو نظام، استوار گشته است؟
در پاسخ میگوییم، عقل هیچ منعی از تصویر اول ندارد و دست خداوند از چنین عملکردی بسته نیست[۲]؛ ولی از آیاتی که در این فصل بررسی شد، استفاده میشود که سنت خداوند متعال در این باره، بر نظام ازدیاد تدریجی علم استوار گشته و جریان یافته است. هیچ سند یا دلیلی درباره هیچ پیامبر یا امامی، مبنی بر اینکه همه علوم را تنها یک باره تلقی کرده باشد[۳]، پیدا نکردیم؛ اما عکس این مطلب، ادله فراوانی دارد.
ممکن است گفته شود، با بررسی چند مصداق نمیتوان سنت خداوند را کشف کرد. در پاسخ میگوییم برای کشف سنن الهی، چارهای جز رجوع به همین ادله موجود نداریم. منتها، کشف سنت الهی از این ادله، به دو صورت است: یا در ادله به طور مستقیم گفته میشود که فلان شیء سنت خدا است یا چنین تصریحی وجود ندارد. در این صورت ابتدا باید موارد و مصادیق بررسی شود. سپس از عدم ادله حاکی از خلاف هم اطمینان حاصل شود. آنگاه باید قاعدهای به این دو ضمیمه شود مبنی بر اینکه، چنان چه خداوند سنتی برخلاف مصادیق مطرح شده داشت، بیان مینمود. وقتی خداوند در مصادیقی، روشی را اتخاذ فرموده و مصادیقی برخلاف آن روش هم ارائه نفرموده، چنان چه سنتی بر خلاف مصادیق مطرح شده داشته باشد و بیان نکند، سبب گمراهی بندگان میشود و خداوند از انجام این گونه امور ناشایست، منزه است. از اینرو وجود مصادیق و عدم مصادیق خلاف، به ضمیمه قانون قبح عدم البیان، کاشف از سنت الهی است و در صورت تصریح نشدن به سنت خداوند، با این روش میتوان آن را استظهار نمود.
درحقیقت، موارد نوع نخست - تصریح بر سنت بودن چیزی- بسیار اندک است. اگر پرسیده شود که سنت خدا راجع به مسائلی همچون خلق، رزق، ثواب، عقاب، و دهها مورد مانند اینها چیست، چارهای جز رجوع به همین ادله واستظهار سنت خداوند به روش دوم نداریم.
برای اطمینان بیشتر از کشف سنت خداوند، مبنی بر انتخاب نظام ازدیاد علم در انبیای پیشین، به این دو حدیث دقت کنید:
اول: امام رضا (ع) در حدیث پردامنهای درباره صفات امام میفرمایند: «إِنَّ الْأَنْبِيَاءَ وَ الْأَوْصِيَاءَ (ع) يُوَفِّقُهُمُ اللَّهُ وَ يُسَدِّدُهُمْ وَ يُؤْتِيهِمْ مِنْ مَخْزُونِ عِلْمِهِ وَ حِكْمَتِهِ مَا لَا يُؤْتِيهِ غَيْرُهُمْ...»[۴]. ... بیشک خداوند پیامبران و جانشینان (ع) را موفق میگرداند و همواره از خزانه علم و حکمتش به اندازهای به آنان ارزانی خواهد کرد که هیچگاه به دیگران نمیدهد.... چنانچه خداوند بخواهد علاوه بر علمی که به انبیا و اوصیا (ع) داده، آنان را از خزانه علم بیانتهایش بهرهمند سازد، در طول زمان علومی را از خزانه خود خارج ساخته و به آنان ارزانی میدارد و این دقیقاً همان نظام ازدیاد علم است که به صورت یک سنت در انبیا (ع) جاری بوده است.
دوم: امام جواد (ع) در حدیثی راجع به شب قدر فرمودند: «لَقَدْ خَلَقَ اللَّهُ جَلَّ ذِكْرُهُ- لَيْلَةَ الْقَدْرِ أَوَّلَ مَا خَلَقَ الدُّنْيَا وَ لَقَدْ خَلَقَ فِيهَا أَوَّلَ نَبِيٍّ يَكُونُ وَ أَوَّلَ وَصِيٍّ يَكُونُ وَ لَقَدْ قَضَى أَنْ يَكُونَ فِي كُلِّ سَنَةٍ لَيْلَةٌ يَهْبِطُ فِيهَا بِتَفْسِيرِ الْأُمُورِ إِلَى مِثْلِهَا مِنَ السَّنَةِ الْمُقْبِلَةِ مَنْ جَحَدَ ذَلِكَ فَقَدْ رَدَّ عَلَى اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ عِلْمَهُ لِأَنَّهُ لَا يَقُومُ الْأَنْبِيَاءُ وَ الرُّسُلُ وَ الْمُحَدَّثُونَ إِلَّا أَنْ تَكُونَ عَلَيْهِمْ حُجَّةٌ بِمَا يَأْتِيهِمْ فِي تِلْكَ اللَّيْلَةِ مَعَ الْحُجَّةِ الَّتِي يَأْتِيهِمْ بِهَا جَبْرَئِيلُ (ع)...»[۵]. مطمئناً خداوند از آغاز که دنیا را آفرید، شب قدر را نیز آفرید؛ و مطمئناً در همان شب، نخستین نبی و نخستین جانشین را آفرید. خداوند این چنین مقدر کرده که در هر سال تا سال آینده، یک شب وجود داشته باشد که در آن جزئیات رخدادها را [بر پیامبران و یا جانشینان (ع)) نازل کند. کسی که این رویداد را در شب قدر انکار کند، علم خدای عزوجل را مردود دانسته است؛ زیرا پیامبران، رسولان و محدَّثان (ع) [که علوم الهی را از طریق ارتباط با فرشتگان دریافت میکنند] پابرجا نمیمانند، مگر آنکه به واسطه چیزها [و علومی] که در آن شب برای آنها آورده میشود، حجت و دلیلی بر آنها وجود داشته باشد؛ همراه با حجت و دلیلی که جبرئیل برای آنان میآورد....
از زمانهای شاخص برای رخداد ازدیاد علم امام که ادله فراوانی برآن پافشاری میکند، شب قدر است. حال در این حدیث شریف به روشنی بیان شده است که نزول علوم الهی در شب قدر، اختصاص به ائمه اطهار (ع) نداشته و از آغاز خلقت برای همه زمانها و همه انبیا (ع) وجود داشته است. میتوان از این حدیث، سنت خداوند در حجج پیشین را به خوبی استظهار کرد.
نتیجه آنکه، میتوان از ادله استظهار نمود که سنت خداوند در نظام اعطای علم به انبیا و اوصیای پیشین، بر ازدیاد تدریجی علم استوار شده است»[۶].
منبعشناسی جامع علم معصوم
پانویس
- ↑ علوم خلیفة الله بسیار گوناگون و متنوع است: علوم مورد نیاز فعلی، علومی که در آینده مورد نیاز واقع خواهد شد، علومی که فعلیت در نیازمندی به آنها مطرح نیست، علومی که اساساً نیازمندی در آنها مطرح نیست و صرف فضیلت و مقام است، علومی که از باب حجیت بر خلق نیاز نیست، بلکه جزء نیازمندیهای خود خلیفة الله و مربوط به رابطه بین خود او و خدا است.
- ↑ ﴿وَقَالَتِ الْيَهُودُ يَدُ اللَّهِ مَغْلُولَةٌ غُلَّتْ أَيْدِيهِمْ وَلُعِنُوا بِمَا قَالُوا بَلْ يَدَاهُ مَبْسُوطَتَانِ يُنْفِقُ كَيْفَ يَشَاءُ وَلَيَزِيدَنَّ كَثِيرًا مِنْهُمْ مَا أُنْزِلَ إِلَيْكَ مِنْ رَبِّكَ طُغْيَانًا وَكُفْرًا وَأَلْقَيْنَا بَيْنَهُمُ الْعَدَاوَةَ وَالْبَغْضَاءَ إِلَى يَوْمِ الْقِيَامَةِ كُلَّمَا أَوْقَدُوا نَارًا لِلْحَرْبِ أَطْفَأَهَا اللَّهُ وَيَسْعَوْنَ فِي الْأَرْضِ فَسَادًا وَاللَّهُ لَا يُحِبُّ الْمُفْسِدِينَ﴾ «و یهودیان گفتند که دست خداوند بسته است، دستشان بسته باد و بر آنچه گفتهاند لعنت بر ایشان باد بلکه دستهای او باز است و هرگونه بخواهد میبخشد و بیگمان آنچه به سوی تو از سوی پروردگارت فرو فرستاده شده است بر سرکشی و کفر بسیاری از آنان میافزاید؛ و میان آنان تا رستخیز دشمنی و کینهجویی افکندیم؛ هر بار که آتشی را برای جنگ بر افروختند خداوند آن را خاموش گردانید؛ و در زمین به تباهی میکوشند و خداوند تبهکاران را دوست نمیدارد» سوره مائده، آیه ۶۴.
- ↑ این که قرآن درباره حضرت آدم (ع) فرمود: «خداوند تمامی اسما را به او آموخت» (بقره: ۳۱)، بدان معنا نیست که همه علوم را به او آموزش داد و هیچ علمی باقی نماند که به او نیاموخته باشد؛ چراکه اولاً، دانستن اسمای گوناگون (ر.ک: بحرانی، هاشم، البرهان، ج۱، ص۱۶۴؛ ج۳، ص۳۴۵) همه علم نیست. ثانیاً، از ۷۳ حرف اسم اعظم، تنها ۲۵ حرف را به او آموخت (کلینی، محمد بن یعقوب، کافی، ج۱، ص۲۳۰). ثالثاً، اگر حضرت آدم همه علوم را بدون کموکاست آموخته بود، از همه انبیا و اوصیا افضل بود، در حالی که چنین نیست (مجلسی، محمدباقر، بحارالأنوار، ج۲۶، ص۲۶۷، ۲۹۷، ۳۱۹). همچنین ظاهر برخی از ادله، موهم آن است که خداوند همه علوم را در عوالم پیش از این دنیا، به صورت دفعی به ائمه اطهار (ع) عطا فرموده است. ادله دیگر اما میگوید، هنوز علومی وجود دارد که لحظه به لحظه به امام افاضه میگردد. ضروری است این دو دسته دلیل را در کنار یکدیگر نگاه کنیم و از احادیث صریح و صحیح ازدیاد علم امام، چشمپوشی نکنیم تا به وجه جمع قابل قبولی دست یابیم. إن شاء الله در فصل پاسخ به ابهامات واشکالات، به این مسئله پرداخته خواهد شد.
- ↑ نعمانی، محمد بن ابراهیم، الغیبة، ص۲۲۲؛ ابن شعبه حرانی، حسن بن علی، تحف العقول، ص۴۴۱.
- ↑ کلینی، محمد بن یعقوب، کافی، ج۱، ص۲۵۰.
- ↑ یارمحمدیان، محمد تقی، ازدیاد علم امام از دیدگاه کتاب و سنت ص ۲۱.