سوره عصر در علوم قرآنی

از امامت‌پدیا، دانشنامهٔ امامت و ولایت

مقدمه

صد و سومین سوره قرآن و سیزدهمین آن به ترتیب نزول، نازل شده در مکه با موضوع زیانکار بودن انسان و راه نجات او از این خسران. این سوره را «عصر» مینامند زیرا خداوند در اولین آیه آن، «عصر» سوگند یاد کرده است.

﴿وَالْعَصْرِ[۱]. به همین دلیل نام دیگر آن ﴿وَالْعَصْرِ است. دارای ۳ آیه، ۱۴ کلمه و ۷۳ حرف است. از نظر حجم از سوره‌های «مفصلات» و در گروه «قصار» و سوره‌های بسیار کوچک قرآن است. آخرین سوره از سوره‌های بیست و سه‌گانه‌ای است که با سوگند آغاز می‌شود.

در این سوره، خداوند به عصر سوگند یاد کرده است که بی‌گمان انسان در زیانکاری است، مگر کسانی که ایمان آورده‌اند و کارهای شایسته کرده‌اند و همدیگر را به حق و صبر و شکیبایی سفارش کرده‌اند[۲]. این سوره تمامی معارف قرآنی و مقاصد مختلف آن را در کوتاه‌ترین بیان خلاصه کرده است. و این سوره از نظر مضمون، هم می‌تواند مکی باشد و هم مدنی، چیزی که هست به مکی بودن شباهت بیشتری دارد[۳]. «قَالَ رَسُولُ اللهِ (ص): مَنْ قَرَأَ سُورَةَ الْعَصْرِ خَتَمَ اللَّهُ لَهُ بِالصَّبْرِ وَ كَانَ مَعَ أَصْحَابِ الْحَقِّ يَوْمَ الْقِيَامَةِ» کسی که سوره والعصر را بخواند خداوند با صبر برای او به پایان میرساند و روز قیامت همراه با اصحاب حق می‌باشد[۴].

واژه «عصر» در اصل به معنی فشردن است و سپس به وقت عصر اطلاق شده، به خاطر این که برنامه‌ها و کارهای روزانه در آن پیچیده و فشرده می‌شود. سپس این واژه به معنی مطلق زمان و دوران تاریخ بشر و یا بخشی از زمان، مانند عصر ظهور اسلام و بعثت پیغمبر اکرم (ص) و امثال آن استعمال شده است، به همین جهت، در تفسیر این سوگند، مفسران احتمالات زیادی گفته‌اند:

  1. بعضی آن را اشاره به همان وقت عصر می‌دانند، به قرینه این که در بعضی دیگر از آیات قرآن به آغاز روز سوگند یاد شده است ﴿وَالضُّحَى[۵]، ﴿وَالصُّبْحِ إِذَا أَسْفَرَ[۶]. این سوگند به خاطر اهمیتی است که این موقع از روز دارد زیرا در این هنگام نظام زندگی و حیات انسان‌ها دگرگون می‌شود، کارهای روزانه پایان می‌گیرد، پرندگان و حیوانات به لانه‌های خود باز می‌گردند، خورشید سر در افق فرو می‌کشد و هوا تدریجاً رو به تاریکی می‌رود. این دگرگونی، انسان را به قدرت لایزال الهی که بر این نظام حاکم است متوجه می‌سازد و در حقیقت نشانه‌ای از نشانه‌های توحید و آیتی از آیات پروردگار است که شایسته سوگند می‌باشد.
  2. بعضی دیگر آن را اشاره به سراسر زمان و تاریخ بشریت دانسته‌اند که سرشار از درس‌ها، عبرت‌ها و حوادث تکان دهنده و بیدارگر است. بنابراین آن چنان عظمتی دارد که شایسته سوگند الهی است.
  3. بعضی روی قسمت خاصی از این زمان مانند عصر قیام پیغمبر اکرم (ص) یا عصر قیام مهدی (ع) که دارای ویژگی و عظمت خاصی در تاریخ بشر بوده و هست انگشت گذارده و سوگند را ناظر به آن می‌دانند.
  4. بعضی نیز به همان ریشه لغوی این واژه برگشته و سوگند را ناظر به انواع فشارها و مشکلاتی می‌دانند که در طول زندگی انسان‌ها رخ می‌دهد آنها را از خواب غفلت بیدار می‌کند، به یاد خداوند بزرگ میاندازد و روح استقامت را در بین آنان پرورش می‌دهد.
  5. بعضی دیگر آن را اشاره به انسان‌های کامل می‌دانند که عصاره عالم هستی و جهان آفرینش‌اند.
  6. بالاخره بعضی آن را ناظر به «نماز عصر» شمرده‌اند، به خاطر اهمیت ویژه‌ای که در میان نمازها دارد؛ زیرا آنها «صلاة وسطی» را که قرآن روی آن تأکید خاصی به عمل آورده نماز عصر می‌دانند.

با این که تفسیرهای فوق با هم تضادی ندارد و ممکن است همه در معنی آیه جمع باشد و سوگند به تمام این امور مهم یاد شود، ولی در میان آنها از همه مناسب‌تر، همان عصر به معنی زمان و تاریخ بشر است؛ چراکه سوگندهای قرآن همواره متناسب با مطلبی است که سوگند به خاطر آن یاد شده و مسلم است که خسران انسان‌ها در زندگی، نتیجه گذشتن زمان عمر آنها است و یا عصر قیام پیغمبر خاتم (ص) به خاطر این که برنامه چهار ماده‌ای ذیل سوره ایمان، عمل صالح، سفارش به حق و سفارش به صبر] در چنین عصری نازل گردیده است[۷].

میبدی نوشته است: ﴿وَالْعَصْرِ إِنَّ الْإِنْسَانَ لَفِي خُسْرٍ[۸]. حق جل جلاله و عظم شأنه قسم یاد می‌کند به ایام دهر که محل عبرت ناظر است و اثر قدرت آن قادر که آدمی همیشه در کاست است و در زیان، خراب عمر و مفلس روزگار و حیران. هر روزی که بر وی به غفلت می‌گذرد جزوی از اجزاء عمر وی می‌کاهد و به روز آخر نزدیک می‌گردد، در نقصان می‌رود و می‌پندارد که می‌فزاید. به نقد عصیان می‌آرد و طاعت با فردا می‌افکند. گفتی: بکنم کار تو به نوا فردا، و آن کو که ترا ضمان کند تا فردا؟!

رسول خدا (ص) که مهتر و بهتر خلق عالم بود و برگزیده و بر کشیده حق بود، می‌گوید: هیچ بامداد برنخاستم که شبانگاه را چشم داشتم. و هیچ شب نخفتم که بامداد را منتظر بودم. و هیچ لقمه در دهن ننهادم که گمان بردم که پیش از مرگ از خوردن آن لقمه فارغ شوم. و آن مهتر (ص) در دعا بسیار گفتی: «خداوندا تو ما را زندگانی ده در حلاوت طاعت و مردگی ده در پاکی از وحشت و زلت. و ما را به حضرت خویش بر، نه تشویر زده کردار و نه خجل گشته روزگار[۹].

هم قسم بر عصر یعنی بر زمان، و امتداد آن بقای بی‌کران. آنکه می‌باشد زیانکار آدمی، از فزونی می‌رود سوی کمی. جز کسانی کاهل ایمانند و دین، کرده‌اند اعمال نیکو از یقین. سعی‌شان در کسب طاعت است بیش، کرده‌اند افزون حیات خیر خویش. هست‌شان با هم وصیت‌ها که آن، بر حق است و راست در ایمان و جان. همچو توحید خدای بی‌شریک، هم اطاعت بر رسل و اعمال نیک. هم وصیت کرده‌اند ایشان به صبر، زآنکه می‌کشند ز اعدا ظلم و جبر[۱۰].

از جهت ساختاری سوره عصر به سه بخش همسان از نظر تعداد آیات تقسیم می‌شود. بخش ۲ حاوی پیام مرکزی سوره است. فخر رازی، در تفسیر این آیه سخنی نقل می‌کند که حاصلش چنین است: یکی از بزرگان پیشین می‌گوید: معنی این سوره را من از مرد یخ‌فروشی آموختم، فریاد می‌زد و می‌‌گفت: "ارحموا من يذوب رأس ماله، ارحموا من يذوب رأس ماله" رحم کنید به کسی که سرمایه‌اش ذوب می‌شود، رحم کنید به کسی که سرمایه‌اش ذوب می‌شود! پیش خود گفتم این است معنی ﴿إِنَّ الْإِنْسَانَ لَفِي خُسْرٍ. عصر و زمان بر او می‌گذرد و عمرش پایان می‌گیرد و ثوابی کسب نمی‌کند و در این حال زیانکار است.

خاتمه سوره ۴ برنامه برای نجات و حیات طیبه انسان برشمرده است: ایمان به مبدأ و معاد، عمل صالح، دعوت به حق و صبر و استقامت در راه حق.

سوگند به عمر که سرمایه انسان است که جنس انسان در زیانکاری است مگر آنان که ایمان آورند، عمل صالح کنند، دعوت به حق کنند و در راه حق صبر و استقامت ورزند. دنیا دار بلا است نه دار رفاه].[۱۱]

منابع

پانویس

  1. «سوگند به روزگار» سوره عصر، آیه ۱.
  2. دانشنامه قرآن و قرآن پژوهی، ص۱۲۶۸؛ تفسیر الجلالین، ص۸۲۰.
  3. المیزان.
  4. کشف الاسرار، تفسیر سورآبادی، ص۲۸۶۵.
  5. «سوگند به روشنایی روز» سوره ضحی، آیه ۱.
  6. «و به بامداد چون بردمد» سوره مدثر، آیه ۳۴.
  7. تفسیر نمونه.
  8. «سوگند به روزگار که آدمی در زیانمندی است» سوره عصر، آیه ۱-۲.
  9. کشف الاسرار.
  10. تفسیر صفی، ص۱۳۰۲.
  11. صفوی، سید سلمان، مقاله «سوره عبس»، دانشنامه معاصر قرآن کریم.