سیره اجتماعی پیامبر خاتم در نفی تبعیض نژادی چه بوده است؟ (پرسش)
سیره اجتماعی پیامبر خاتم در نفی تبعیض نژادی چه بوده است؟ | |
---|---|
موضوع اصلی | بانک جامع پرسش و پاسخ سیره اجتماعی معصومان |
مدخل اصلی | مبارزه با تبعیض در معارف و سیره نبوی |
تعداد پاسخ | ۱ پاسخ |
سیره اجتماعی پیامبر خاتم در نفی تبعیض نژادی چه بوده است؟ یکی از پرسشهای مرتبط به بحث سیره اجتماعی معصومان است که میتوان با عبارتهای متفاوتی مطرح کرد. برای بررسی جامع این سؤال و دیگر سؤالهای مرتبط، یا هر مطلب وابسته دیگری، به مدخل اصلی سیره اجتماعی معصومان مراجعه شود.
پاسخ نخست
حجت الاسلام و المسلمین احمد رضوانفر در کتاب «برابری و نفی تبعیض از دیدگاه پیامبر اعظم» در اینباره گفته است:
«یکی از واقعیتهای تلخ و ناگوار در زندگی بشر، مسئله تبعیض نژادی است. به این معنا که عدهای نسل، ملت و نژاد خود را برتر از دیگران میدانند و بر این اساس، امتیاز ویژهای برای خود قایل هستند.
گاهی تفاوت ظاهری مانند رنگ پوست سبب میشد برخی با به دست گرفتن قدرت اجتماعی، مالی و نظامی، ناعادلانه بر برخی دیگر حکومت کنند و آنان را در خدمت خود بگیرند. تسلط سفیدپوستان بر سیاهان و سرخ پوستان از این گونه است. در جزیرهالعرب نیز همانند برخی سرزمینهای دیگر، صاحبان زر و زور، بردهداری را به یک فرهنگ معمول تبدیل کرده بودند. بردگان سیاه باید تا پایان عمر خود در خدمت اربابان میماندند و در سختترین شرایط زندگی میکردند، در حالی که حتی از کمترین حقوق انسانی نیز بهره مند نبودند.
در قرآن کریم، به نوع دیگری از تبعیض نژادی که برگرفته از برتری جوییهای قومی است، اشاره شده است: ﴿وَقَالَتِ الْيَهُودُ لَيْسَتِ النَّصَارَى عَلَى شَيْءٍ وَقَالَتِ النَّصَارَى لَيْسَتِ الْيَهُودُ عَلَى شَيْءٍ وَهُمْ يَتْلُونَ الْكِتَابَ كَذَلِكَ قَالَ الَّذِينَ لَا يَعْلَمُونَ مِثْلَ قَوْلِهِمْ فَاللَّهُ يَحْكُمُ بَيْنَهُمْ يَوْمَ الْقِيَامَةِ فِيمَا كَانُوا فِيهِ يَخْتَلِفُونَ﴾[۱].
در آیه دیگری از قرآن کریم آمده است: ﴿وَقَالَتِ الْيَهُودُ وَالنَّصَارَى نَحْنُ أَبْنَاءُ اللَّهِ وَأَحِبَّاؤُهُ﴾[۲].
در حالی که اسلام به عنوان منادی عدالت، با هرگونه تبعیض نژادی مبارزه میکرد، رگههایی از تفاخر میان مسلمانان دیده میشد که خداوند با نزول آیاتی در قرآن، این نوع افکار را باطل و مطرود معرفی کرد. در سوره نساء آمده است: ﴿لَيْسَ بِأَمَانِيِّكُمْ وَلَا أَمَانِيِّ أَهْلِ الْكِتَابِ مَنْ يَعْمَلْ سُوءًا يُجْزَ بِهِ وَلَا يَجِدْ لَهُ مِنْ دُونِ اللَّهِ وَلِيًّا وَلَا نَصِيرًا﴾[۳].
در تفسیر مجمع البیان، در شأن نزول آیه ۱۲۳ و ۱۲۴ سوره نساء آمده است: مسلمانان و اهل کتاب هر کدام بر دیگری افتخار میکردند.... که آیه ۱۲۳ سوره نساء نازل شد. در این هنگام اهل کتاب گفتند بنابراین ما و شما مساوی هستیم. که خداوند آیه ۱۲۴ سوره نساء را نازل فرمود.... همچنین در شأن نزول این آیات گفته شده است که یهود میگفت: ما فرزندان و دوستان خداییم و اهل کتاب میگفتند غیر از یهود و نصاری کسی دیگر وارد بهشت نمیشود، که این آیات نازل شد[۴].
اسلام با هرگونه تبعیض نژادی به مبارزه برخاست و تنها ملاک برتری را ایمان، عمل صالح و تقوا معرفی کرد. در حقیقت، این ملاکهای برتری، اموری اختیاری بودند که هر انسانی با پیروی از عقل و آموزههای وحیانی میتوانست به آن دست یابد و به قومیت، رنگ پوست، مکان و زمان وابسته نبود. پیامبر اکرم (ص) بارها با صراحت در این باره فرمود: «إِنَّ النَّاسَ مِنْ عَهْدِ آدَمَ إِلَى يَوْمِنَا هَذَا مِثْلُ أَسْنَانِ الْمُشْطِ لَا فَضْلَ لِلْعَرَبِيِّ عَلَى الْعَجَمِيِّ وَ لَا لِلْأَحْمَرِ عَلَى الْأَسْوَدِ إِلَّا بِالتَّقْوَى»[۵]؛ انسانها از زمان آدم تا امروز، همچون دانههای شانهاند. نه عرب را بر عجم برتری است و نه سرخ را بر سیاه؛ مگر به پرهیزکاری.
همچنین در کلامی دیگر فرمود: «إِنَّمَا أَنْتُمْ مِنْ رَجُلٍ وَامْرَأَةٍ وَأَنْتُمْ كَجِمَامِ الصَّاعِ لَيْسَ لِأَحَدٍ عَلَى أَحَدٍ فَضْلٌ إِلَّا بِالتَّقْوَى»[۶]؛ شما همه از مردی (آدم) و زنی (حوّا) پدید آمده اید؛ مساوی، مانند سر پیمانه [پر] و هیچ کس را بر دیگری برتری نیست مگر به پرهیزکاری.
استاد مطهری در این باره مینویسد: «زمانی که اسلام ظهور کرد، در میان اعراب مسئله خویشاوندپرستی و تفاخر به قبیله و نژاد به شدت وجود داشت. عربها در آن زمان چندان به عربیت خود نمیبالیدند؛ زیرا هنوز قومیت عرب به صورتی که عرب، خود را یک واحد در برابر سایر اقوام ببیند، وجود نداشت. واحد مورد تعصب عرب، واحد قبیله و ایل بود. اعراب به اقوام و عشایر خویش تفاخر میکردند، اما اسلام نه تنها به این احساسات تعصبآمیز توجهی نکرد، بلکه با شدت با آن مبارزه کرد....
رسول اکرم (ص) و طرز رفتار آن حضرت با غیر اعراب و نیز قبایل مختلف عرب، راه اسلام را کاملاً مشخص کرد.... به اعتراف همه مورخین، حضرت رسول اکرم (ص) در مواقع زیاد این جمله را تذکر میداد: «أَیُّهَا النَّاسُ کُلُّکُمْ لِآدَمَ وَ آدَمُ مِنْ تُرابٍ، لَا فَضْلَ لِعَرَبِیٍّ عَلَی عَجَمِیٍّ إِلَّا بِالتَّقْوی»[۷]؛ یعنی همه شما فرزندان آدم هستید و آدم از خاک آفریده شده است. عرب نمیتواند بر غیرعرب دعوی برتری کند؛ مگر به پرهیزکاری. ... پیغمبر اکرم (ص)، سلمان ایرانی و بلال حبشی را همانگونه با آغوش باز میپذیرفت که فیالمثل ابوذر غفاری و مقداد بن اسود کندی و عمار یاسر را و چون سلمان فارسی توانسته بود گوی سبقت را از دیگران برباید، به شرف «سَلْمَانُ مِنَّا أَهْلَ الْبَيْتِ»[۸] نایل شد.
رسول اکرم (ص) همواره مراقبت میکرد که در میان مسلمین، پای تعصبات قومی که خواه ناخواه عکسالعملهایی در دیگران ایجاد میکرد، به میان نیاید.
در جنگ احد، جوانی ایرانی در میان مسلمانان بود. این جوان مسلمان پس از آنکه ضربتی به یکی از افراد دشمن وارد آورد، از روی غرور گفت: خُذْهَا، وَ أَنَا الْغُلَامُ الْفَارِسِيُّ. یعنی این ضربت را از من تحویل بگیر که منم یک جوان ایرانی. پیغمبر اکرم (ص) احساس کرد که هماکنون این سخن، تعصبات دیگران را برخواهد انگیخت. [بنابراین] فوراً به آن جوان فرمود: «چرا نگفتی منم یک جوان انصاری...؟»[۹].
در روضه کافی میخوانیم: «روزی سلمان فارسی در مسجد پیامبر نشسته بود. عدهای از بزرگان اصحاب نیز حاضر بودند. سخن از اصل و نسب به میان آمد. هرکسی درباره اصل و نسب خود چیزی میگفت و آن را بالا میبرد. نوبت به سلمان رسید. به او گفتند: تو نیز از اصل و نسب خود بگو. این مرد فرزانه و تربیت یافته در مکتب اسلام، به جای اینکه از اصل و نسب و افتخارات نژاد خود سخن بگوید، گفت: «نامم سلمان است و فرزند یکی از بندگان خدا هستم. گمراه بودم و خداوند به وسیله محمد (ص) مرا راهنمایی کرد. فقیر بودم و خداوند به وسیله محمد مرا بینیاز کرد. برده بودم و خداوند به وسیله محمد مرا آزاد کرد. این است اصل و نسب و حسب من». در این میان رسول خدا (ص) وارد شد و سلمان جریان را به عرض ایشان رساند. رسول اکرم (ص) به آن جماعت که همه از قریش بودند، رو کرد و فرمود: «يَا مَعْشَرَ قُرَيْشٍ إِنَّ حَسَبَ الرَّجُلِ دِينُهُ وَ مُرُوءَتَهُ خُلُقُهُ وَ أَصْلَهُ عَقْلُهُ»؛ «ای گروه قریش، خون یعنی چه؟ نژاد یعنی چه؟ نسب افتخارآمیز هرکس دین اوست». مردانگی هرکس عبارت است از خلق و خوی او و اصل و ریشه هرکس عبارت است از عقل و فهم و ادراک او.»..[۱۰]»[۱۱].
منبعشناسی جامع سیره اجتماعی معصومان
پانویس
- ↑ «و یهودیان گفتند: مسیحیان هیچ بر حق نیستند و مسیحیان گفتند: یهودیان هیچ بر حق نیستند با آنکه (همه) آنان کتاب (آسمانی) را میخوانند، کسانی که چیزی نمیدانند (نیز) همانند گفتار آنان را گفتند؛ باری، خداوند میان آنها در آنچه اختلاف میداشتند، روز رستخیز داوری خواهد کرد» سوره بقره، آیه ۱۱۳.
- ↑ «و یهودیان و مسیحیان گفتند: ما فرزندان خداوند و دوستان اوییم» سوره مائده، آیه ۱۸.
- ↑ «(کیفر و پاداش) به آرزوهای شما و آرزوهای اهل کتاب (وابسته) نیست، هر کس کار بدی کند کیفر آن را میبیند و در برابر خداوند برای خویش یار و یاوری نخواهد یافت» سوره نساء، آیه ۱۲۳.
- ↑ شیخ طبرسی، مجمع البیان فی تفسیر القرآن، ج۳ و ۴، ص۱۷۵.
- ↑ احمد آرام، ترجمه الحیاة، ج۵، ص۱۷۸؛ شیخ مفید، اختصاص، ص۳۳۷؛ بحارالانوار، ج۲۲، ص۳۴۸.
- ↑ ترجمه الحیاة، ص۱۷۸؛ مجمع البیان، ج۹، ص۱۳۸.
- ↑ ابن شعبه حرانی، تحف العقول، ص۳۴؛ سیره ابن هشام، ج۲، ص۴۱۴.
- ↑ شیخ عباس قمی، سفینة البحار، ماده «سلم».
- ↑ مرتضی مطهری، خدمات متقابل اسلام و ایران، ج۱ و ۲، ص۷۳ و ۷۴.
- ↑ مرتضی مطهری، خدمات متقابل اسلام و ایران، ج۱ و ۲، ص۷۵ و ۷۶ با تلخیص.
- ↑ رضوانفر، احمد، برابری و نفی تبعیض از دیدگاه پیامبر اعظم ص ۵۱.