شجره طیبه
موضوع مرتبط ندارد - مدخل مرتبط ندارد - پرسش مرتبط ندارد
شجره طیبه دودمان پاک و پرثمر و بالندۀ حضرت رسول (ص)، در روایات بسیاری به درخت ریشهدار و پرشاخ و برگی تشبیه شده که مردم از ثمرات آن بهرهمند میشوند. قرآن، کلمۀ طیبه و سخن و باور پاک را همچون درخت پاکی میداند که ریشهاش ثابت و شاخهاش در آسمان است و هرلحظه ثمر میدهد ﴿أَلَمْ تَرَ كَيْفَ ضَرَبَ اللَّهُ مَثَلاً كَلِمَةً طَيِّبَةً...﴾[۱].[۲]
مقدمه
در روایاتی این شجرۀ طیّبه به پیامبر و حضرت علی و فرزندان آنان منطبق شده است. این خاندان، هم ریشه دارند، هم ریشۀ همۀ خوبیها و پاکیها و فضایلند و سایهسار لطف و فضلشان بر سر مردم سایهافکن است. در احادیث، اهل بیت پیامبر خود را با تعابیری همچون شجرۀ علم، شجرۀ نبوت، شجرۀ طوبی، شجرۀ عصمت، شجرۀ ندی، شجرۀ تقوا، شجرۀ اصفیا و... ستودهاند. در آیۀ قرآن از درخت طوبی یاد شده است که نام درختی در بهشت است. اهل بیت (ع) فرمودهاند: طوبی درختی در بهشت است که ریشهاش در خانۀ محمّد، و در روایتی در خانۀ علی است. حضرت رسول فرمود: "یا علیّ... أنت صاحب شجرة طوبی فی الجنّة"[۳] نیز امام باقر (ع) در ذیل آیۀ یادشده، فرمود: "أمّا الشّجرة فرسول اللّه (ص) و فرعها علیّ (ع) و غصن الشّجرة فاطمة بنت رسول اللّه و ثمرها أولادها (ع) و ورقها شیعتنا..."[۴]، امام صادق (ع) نیز دربارۀ درخت طوبی میفرماید: "شجرة فی الجنّة، أصلها فی دار علیّ بن ابی طالب و لیس مؤمن إلاّ و فی داره غصن من أغصانها"[۵]، در حدیث دیگری از پیامبر (ص) آمده است: من آن درختم، فاطمه شاخۀ آن است، علی باروری آن درخت است و حسن و حسین میوۀ آن، و دوستداران اینان از امتم، برگهای آن درختند.[۶] در روایات و دعاها هم این سخن حضرت رسول نقل شده است که: أنا و علیّ من شجرة واحدة و سائر النّاس من شجر شتّی[۷] در اصول کافی بابی به این عنوان است که ائمه، معدن علم و شجرۀ نبوّتاند.[۸] از مجموع این احادیث و روایات بسیاری که در اینباره است، برمیآید که خاندان رسالت و شجرۀ طیّبۀ نبوت، باید منشأ تغذیۀ فکری و روحی و اصل و ریشۀ ایمان و سلوک و عمل مردم باشند، به نحوی با این خانواده پیوند داشته باشند، به شاخ و برگ این درخت تناور بیاویزند و به شاخۀ محبت و مودّت و ولایت آنان تمسّک جویند. هرچه فیض به مردم و جهان میرسد، به برکت وجود آنان است و عترت مصطفی و آل اللّه، اصل و فرع و شاخه و ریشۀ هرخیر و فضیلتاند. برعکس این خاندان، از دشمنانشان به عنوان "شجرۀ خبیثه" و "شجرۀ ملعونه" یاد شده که منشأ هرفساد و آلودگی و گمراهیاند.[۹].[۱۰]
شجره خبیثه و شجره طیبه در کتاب خدا
این مسیر فرهنگی، همان کلمه و شجره طیبهای است که ریشههایش در عمق تاریخ دویده و شاخههایش در ژرفاهای آینده کشیده شده و در زمین استواری یافته است و میوهاش را هر دم به اذن پروردگار میدهد. این درخت، استوار و نیرومند است و طوفانها و تندبادها آن را به لرزه در نمیآورد.
اما فرهنگ و تمدن جاهلی، همان کلمه خبیثه و شجرهای است که از روی زمین کنده شده است و قراری ندارد و به رغم کهنسالیاش، سست و لرزان میباشد و بر روی زمینی سست روییده و قراری ندارد و تندبادها آن را از جا برمیکنند و طوفان آن را بر زمین میاندازد، خدای تعالی میفرماید: ﴿أَلَمْ تَرَ كَيْفَ ضَرَبَ اللَّهُ مَثَلًا كَلِمَةً طَيِّبَةً كَشَجَرَةٍ طَيِّبَةٍ أَصْلُهَا ثَابِتٌ وَفَرْعُهَا فِي السَّمَاءِ * تُؤْتِي أُكُلَهَا كُلَّ حِينٍ بِإِذْنِ رَبِّهَا وَيَضْرِبُ اللَّهُ الْأَمْثَالَ لِلنَّاسِ لَعَلَّهُمْ يَتَذَكَّرُونَ * وَمَثَلُ كَلِمَةٍ خَبِيثَةٍ كَشَجَرَةٍ خَبِيثَةٍ اجْتُثَّتْ مِنْ فَوْقِ الْأَرْضِ مَا لَهَا مِنْ قَرَارٍ﴾[۱۱].
شگفت است که این دو فرهنگ و تمدن به همراه یکدیگر در اعماق تاریخ تا هابیل و قابیل امتداد مییابند و در گذر نسلها با یکدیگر پدید میآیند و با وجود این در ریشهداری، اصالت و استواری با یکدیگر تفاوت دارند. تمدن و فرهنگ الهی اصیل است و ریشههایی قوی، استوار و راسخ دارد و تندبادها آن را به لرزه در نمیآورند، لیک تمدن و فرهنگ جاهلی لرزان و سست است و قراری ندارد، و این همان تفاوتی است که دو تمدن و فرهنگ یاد شده دارند و مردم آنها را به ارث میبرند[۱۲].
راز قدرت و استواری شجره طیبه
راز قدرت و استواری شجره طیبه آن است که تمدن و فرهنگ الهی، نشاط و شادابی خویش را از عقل، وجدان و قلب میگیرد و تمدن و فرهنگ جاهلی، وجود و هستی خویش را از هوای نفس و شهوتها. تمدن و فرهنگ الهی، وجود خویش را از ایمان و عقیده میستاند و تمدن و فرهنگ جاهلی از کینهها و هوا و هوسها. آن یکی وجودش را از ایمان و تسلیم در برابر خدا میگیرد، این یکی از پیروی شیطان. آن یکی تمامی ارزشهای اخلاقی و فضایل را در خویش، خلاصه میکند و این یکی، چکیده تمامی کینه، عقدهها، شهوتها و هوا و هوسهاست.
این تفاوت، همان چیزی است که به شجره طیبه، قدرت، استواری و ثبات میبخشد تا در روی تندبادها، لرزهها، و بلایا بایستد و از شجره خبیثه، قرار و استواری را میستاند و آن را لرزان و بیقرار رها میکند.
از همین روست که در ادامه آیه یاد شده به این اختلاف جذری و ریشهای اشاره شده: ﴿يُثَبِّتُ اللَّهُ الَّذِينَ آمَنُوا بِالْقَوْلِ الثَّابِتِ فِي الْحَيَاةِ الدُّنْيَا وَفِي الْآخِرَةِ وَيُضِلُّ اللَّهُ الظَّالِمِينَ وَيَفْعَلُ اللَّهُ مَا يَشَاءُ﴾[۱۳].[۱۴]
منابع
پانویس
- ↑ ابراهیم، آیه ۲۴.
- ↑ محدثی، جواد، فرهنگ غدیر، ص۳۳۱.
- ↑ بحار الأنوار، ج ۳۸ ص ۱۴۰.
- ↑ «درخت، رسول خداست، تنهاش علی (ع) و شاخهاش فاطمه دختر پیامبر است و میوۀ این درخت فرزندان فاطمهاند و برگ آن شیعیان مایند». همان، ج ۱۶ ص ۳۶۳، احقاق الحق، ج ۷ ص ۱۸۰.
- ↑ «درختی است در بهشت که ریشۀ آن در خانۀ امام علی (ع) است و هیچ مؤمنی نیست مگر اینکه شاخهای از آن در خانۀ اوست». معانی الأخبار، ص ۱۱۲.
- ↑ امالی، مفید، ص ۲۴۵.
- ↑ «من و علی از یک درختیم و مردم دیگر از درختهای پراکنده». حار الأنوار، ج ۳۵ ص ۳۰۱، و مفاتیح الجنان، دعای ندبه.
- ↑ اصول کافی، ج ۱ ص ۲۲۱.
- ↑ ر.ک: «بحار الأنوار»، ج ۲۴ ص ۱۳۶.
- ↑ محدثی، جواد، فرهنگ غدیر، ص۳۳۱.
- ↑ «آیا درنیافتهای که خداوند چگونه به کلمهای پاک مثل میزند که همگون درختی پاک است، ریشهاش پابرجاست و شاخهاش سر بر آسمان دارد * به اذن پروردگارش هر دم بر خود را میدهد و خداوند مثلها را برای مردم میزند باشد که پند گیرند * و مثل کلمهای پلید چون درختی پلید است که از روی زمین ریشهکن شده باشد، آن را هیچ پایداری نیست» سوره ابراهیم، آیه ۲۴-۲۶.
- ↑ آصفی، محمد مهدی، بر آستان عاشورا ج۳ ص ۱۶.
- ↑ «خداوند، مؤمنان را در زندگی این جهان و جهان واپسین با گفتار استوار پا برجا میدارد و خداوند ستمگران را بیراه میگذارد و خداوند هر چه بخواهد انجام میدهد» سوره ابراهیم، آیه ۲۷.
- ↑ آصفی، محمد مهدی، بر آستان عاشورا ج۳، ص ۱۷.