شد در فقه سیاسی
مقدمه
استوار ساختن، سخت کردن[۱]، استحکام و تقویت کردن[۲]. اصل آن "شدَّ" به معنای قوّت و قدرت در چیزی[۳] در مقابل رخوت و سستی[۴].
﴿وَشَدَدْنَا مُلْكَهُ وَآتَيْنَاهُ الْحِكْمَةَ وَفَصْلَ الْخِطَابِ﴾[۵].
از مواردی که خداوند در اقتدار بخشی و استحکام فرمانروایی انبیای خود روی زمین و بهطور مستقیم دخالت نموده، حکومت حضرت سلیمان و داود (ع) است. در مورد انبیای دیگر نیز نصرت الهی شامل حال آنان بوده است؛ مانند نصرت حضرت محمد (ص) در موارد بسیاری از جمله یاری رساندن ملائک در جنگ بدر و حنین یا نصرت حضرت موسی (ع) در مقابل لشکر فرعون؛ امّا در مورد حضرت داود و سلیمان (ع) بسیاری از امور طبیعی در اختیار آنان قرار گرفت و پایههای اقتدار حاکمیت آنان به اراده الهی مستحکم و استوار گشت.[۶]
منابع
پانویس
- ↑ بهاءالدین خرمشاهی، قرآن کریم، ترجمه، توضیحات و واژهنامه، ص۷۶۶.
- ↑ ابنمنظور، لسان العرب، ج۳، ص۲۳۲.
- ↑ ابنفارس، معجم مقاییس اللغة، ج۳، ص۱۷۹.
- ↑ ابنمنظور، لسان العرب، ج۳، ص۲۳۲؛ حسن مصطفوی، التحقیق فی کلمات القرآن، ج۶، ص۲۷.
- ↑ «و فرمانروایی او را استوار کردیم و به او فرزانگی و گفتار پایانبخش (در داوری) دادیم» سوره ص، آیه ۲۰.
- ↑ نظرزاده، عبدالله، فرهنگ اصطلاحات و مفاهیم سیاسی قرآن کریم، ص: ۳۶۰-۳۶۱.