صبغة الله

از امامت‌پدیا، دانشنامهٔ امامت و ولایت

موضوع مرتبط ندارد - مدخل مرتبط ندارد - پرسش مرتبط ندارد

مقدمه

  1. وَقَالُوا كُونُوا هُودًا أَوْ نَصَارَى تَهْتَدُوا قُلْ بَلْ مِلَّةَ إِبْرَاهِيمَ حَنِيفًا وَمَا كَانَ مِنَ الْمُشْرِكِينَ * وَقَالُوا كُونُوا هُودًا أَوْ نَصَارَى تَهْتَدُوا قُلْ بَلْ مِلَّةَ إِبْرَاهِيمَ حَنِيفًا وَمَا كَانَ مِنَ الْمُشْرِكِينَ * قُولُوا آمَنَّا بِاللَّهِ وَمَا أُنْزِلَ إِلَيْنَا وَمَا أُنْزِلَ إِلَى إِبْرَاهِيمَ وَإِسْمَاعِيلَ وَإِسْحَاقَ وَيَعْقُوبَ وَالْأَسْبَاطِ وَمَا أُوتِيَ مُوسَى وَعِيسَى وَمَا أُوتِيَ النَّبِيُّونَ مِنْ رَبِّهِمْ لَا نُفَرِّقُ بَيْنَ أَحَدٍ مِنْهُمْ وَنَحْنُ لَهُ مُسْلِمُونَ * صِبْغَةَ اللَّهِ وَمَنْ أَحْسَنُ مِنَ اللَّهِ صِبْغَةً وَنَحْنُ لَهُ عَابِدُونَ[۱]. نکته: منشأ اختلاف و امتیاز افراد و قبائل و ملل عقاید و سننی است که به رنگ دین و آئین زندگی در می‌آید. تعصبات و غریزه امتیازجویی، هر چه بیشتر این‌گونه ممیزها را پر رنگ می‌سازد. این رنگ‌های ممیز، مانند رنگ‌های اجسام طبیعی است که به حسب ساختمان هر جسمی نور بسیط را تجزیه می‌کند و به صورت رنگ مخصوص و ممیز خود می‌گرداند. ملل و پیروان ادیان هم باید مانند پیمبران و پیشروان، تسلیم نور مطلق حق شوند. صِبْغَةَ اللَّهِ ایمان به قرآن و تعالیم نازل شده بر پیامبر اسلام و ابراهیم، اسماعیل، اسحاق، یعقوب، و اسباط نشانه- صِبْغَةَ اللَّهِ - و درآمدن به رنگ خدایی است و اگر تسلیم نشدند، و آئین خدایی را در نفسیات شخصی و قومی خود تحلیل بردند و تجزیه کردند، رنگی که به نام آئین به خود می‌گیرند رنگ خدایی نیست. این رنگ‌های خود ساخته ناشی از نفسیات آنان و تجزیه نور بسیط و جامع آئین خدایی می‌باشد که نه جمال و کمالی دارد، نه ثبات و بقایی، زیرا این‌گونه رنگ‌های فردی و قومی انعکاسی از تقالید و اوهام افراد و اقوام و در معرض تغییر و زوال است و پیوسته اختلاف‌انگیز و گمراه‌کننده می‌باشد. هدایت و توحید در پیروی از ملت ابراهیم و تسلیم وجه نفس به خداوند است که انعکاس نور خدا و رنگ‌آمیزی خدایی را می‌نمایاند: وَمَنْ أَحْسَنُ مِنَ اللَّهِ صِبْغَةً[۲] پرستش خداوند و برگشت وجهه باطن به سوی او نفس را از کدورت‌ها و عصبیت‌ها پاک می‌گرداند، و هر رنگی را از خود می‌زداید و آن را برای تجلی اراده و صفات عالیه الهی صیقل می‌دهد، آن‌سان که جسم‌های جامد با تسلیم شدن به قوای حیاتی رنگ و جمال برتری می‌یابد و به آنها می‌گراید: وَنَحْنُ لَهُ عَابِدُونَ[۳].[۴]

نکات

در آیات فوق فوق این محورها مطرح گردیده است:

  1. خداوند در برابر (اهل کتاب) که میگفتند یهودی یا مسیحی بشوید تا هدایت یابید، وَقَالُوا كُونُوا هُودًا أَوْ نَصَارَى تَهْتَدُوا[۵] به پیامبرش می‌فرماید بگو از آئین خالص ابراهیم پیروی کنید قُلْ بَلْ مِلَّةَ إِبْرَاهِيمَ حَنِيفًا[۶] و او هرگز از مشرکان نبود. وَمَا كَانَ مِنَ الْمُشْرِكِينَ[۷]. مسئله مهمی که از این آیه می‌شود نتیجه گرفت اینکه اختلاف و انشعاب‌هایی که در بشر پیدا شده، دسته‌ای خود را یهودی، و دسته‌ای دیگر مسیحی خواندند، همه ساخته‌های هوی و هوس خود بشر است، و بازیگری‌هایی است که خود در دین ابراهیم کرده‌اند، و دشمنی‌هایی که با هم داشتند به حساب خدا و دین او گذاشتند. و در نتیجه طائفه‌های مختلف و احزابی دینی و متفرق گشتند، و رنگ هوی و هوس‌ها و اغراض و مطامع خود را به دین خدای سبحان یعنی دین توحید زدند، با اینکه دین به‌طور کلی یکی بود، هم چنان که معبودی که به وسیله دین عبادت می‌شود یکی است، و آن دین ابراهیم است، و باید مسلمین به آن دین تمسک جویند، و شقاق و اختلاف اهل کتاب را پیروی ننموده، آن را برای خود اهل کتاب بگذارند. توضیح اینکه یکی از آثار طبیعی بودن زندگی زمینی و دنیوی، این است که این زندگی در عین اینکه یکسره است، و استمرار دارد، دگرگونگی و تحول هم دارد، مانند خود طبیعت، که به منزله ماده است برای زندگی، و لازمه این تحول آن است که رسوم و آداب و شعائر قومی که میانه طوائف ملل و شعبات آن هست نیز دگرگونه شود، و ای بسا این دگرگونگی رسوم، باعث شود که مراسم دینی هم به شکل فرهنگ آن مردم شود و یا اثر از آیین‌های قبلی بپذیرد و یا منحرف و دگرگون شود، و ای بسا این نیز موجب شود که چیزهایی داخل در دین گردد، که جزء دین نبوده، و یا چیزهایی از دین بیرون شود، که جزء دین بوده، و ای بسا پاره‌ای اغراض دنیوی جای اغراض دینی و الهی را بگیرد، (و بلا و آفت دین هم همین است). و اینجاست که دین رنگ قومیت بخود گرفته، و به سوی هدفی غیر هدف اصلی‌اش دعوت می‌کند[۸]،
  2. خداوند به مسلمانان دستور می‌دهد که به مخالفان خود بگویید: ما به خدا ایمان آورده‌ایم، قُولُوا آمَنَّا بِاللَّهِ[۹] و به آنچه از ناحیه او بر ما نازل شده وَمَا أُنْزِلَ إِلَيْنَا[۱۰] و به آنچه بر ابراهیم و اسماعیل و اسحاق و یعقوب و پیامبران اسباط بنی‌اسرائیل نازل گردید وَمَا أُنْزِلَ إِلَى إِبْرَاهِيمَ وَإِسْمَاعِيلَ وَإِسْحَاقَ وَيَعْقُوبَ وَالْأَسْبَاطِ[۱۱] و همچنین به آنچه به موسی و عیسی و پیامبران دیگر از ناحیه پروردگارشان داده شده ایمان داریم وَمَا أُوتِيَ مُوسَى وَعِيسَى وَمَا أُوتِيَ النَّبِيُّونَ مِنْ رَبِّهِمْ[۱۲] ما هیچ فرقی میان آنها نمی‌گذاریم و در برابر فرمان حق تسلیم هستیم لَا نُفَرِّقُ بَيْنَ أَحَدٍ مِنْهُمْ وَنَحْنُ لَهُ مُسْلِمُونَ[۱۳] خودمحوری‌ها و تعصب‌های نژادی هرگز سبب نمی‌شود که ما بعضی را بپذیریم و بعضی را نفی کنیم، آنها همه معلمان الهی بودند که در دوره‌های مختلف تربیتی به راهنمایی انسان‌ها پرداختند، هدف همه آنها یک چیز بیشتر نبود و آن هدایت بشر در پرتو توحید خالص و حق و عدالت، هر چند هر یک از آنها در مقطع‌های خاص زمانی خود وظائف و ویژگی‌هایی داشتند. سپس اضافه می‌کند اگر آنها به همین امور که شما ایمان آورده‌اید ایمان بیاورند هدایت یافته‌اند فَإِنْ آمَنُوا بِمِثْلِ مَا آمَنْتُمْ بِهِ فَقَدِ اهْتَدَوْا[۱۴] و اگر سرپیچی کنند از حق جدا شده‌اند و راه جدائی و اختلاف میان ادیان را پیش گرفته‌اند وَإِنْ تَوَلَّوْا فَإِنَّمَا هُمْ فِي شِقَاقٍ[۱۵] اگر آنها مسائل نژادی و قبیلگی و مانند آن را در مذهب دخا لت ندهند، و همه پیامبران الهی را بدون استثنا به رسمیت بشناسند آنان نیز هدایت یافته‌اند در غیر این صورت حق را رها کرده و سراغ باطل رفته‌اند[۱۶].

منابع

پانویس

  1. «و گفتند: یهودی یا مسیحی باشید تا راه یابید؛ بگو: (خیر) بلکه ما بر آیین ابراهیم درست‌آیین هستیم و او از مشرکان نبود * و گفتند: یهودی یا مسیحی باشید تا راه یابید؛ بگو: (خیر) بلکه ما بر آیین ابراهیم درست‌آیین هستیم و او از مشرکان نبود * بگویید: ما به خداوند و به آنچه به سوی ما و به سوی ابراهیم و اسماعیل و اسحاق و یعقوب و نبیرگان فرو فرستاده شده و به آنچه به موسی و عیسی و آنچه به (دیگر) پیامبران از سوی پروردگارشان داده شده است ایمان آورده‌ایم؛ میان هیچ‌یک از آنان فرق نمی‌نهیم و ما فرمانبردار اوییم * رنگ (و نگار) خداوند را (بگزینید) و خوش‌رنگ (و نگار)‌تر از خداوند کیست؟ و ما پرستندگان اوییم» سوره بقره، آیه ۱۳۵-۱۳۶ و ۱۳۸.
  2. «و خوش‌رنگ (و نگار)‌تر از خداوند کیست؟» سوره بقره، آیه ۱۳۸.
  3. «و ما پرستندگان اوییم» سوره بقره، آیه ۱۳۸.
  4. پرتوی از قرآن، ج۱، ص۳۱۹.
  5. «و گفتند: یهودی یا مسیحی باشید تا راه یابید» سوره بقره، آیه ۱۳۵.
  6. «بگو: (خیر) بلکه ما بر آیین ابراهیم درست‌آیین هستیم» سوره بقره، آیه ۱۳۵.
  7. «و او از مشرکان نبود» سوره بقره، آیه ۱۳۵.
  8. ترجمه تفسیر المیزان، ج۱، ص۴۶۹.
  9. «بگویید: ما به خداوند ایمان آورده‌ایم» سوره بقره، آیه ۱۳۶.
  10. «و به آنچه به سوی ما فرو فرستاده شده» سوره بقره، آیه ۱۳۶.
  11. «و به سوی ابراهیم و اسماعیل و اسحاق و یعقوب و نبیرگان فرو فرستاده شده و به آنچه به موسی و عیسی و آنچه به (دیگر) پیامبران از سوی پروردگارشان داده شده است ایمان آورده‌ایم» سوره بقره، آیه ۱۳۶.
  12. «به آنچه به موسی و عیسی و آنچه به (دیگر) پیامبران از سوی پروردگارشان داده شده است ایمان آورده‌ایم» سوره بقره، آیه ۱۳۶.
  13. «میان هیچ‌یک از آنان فرق نمی‌نهیم و ما فرمانبردار اوییم» سوره بقره، آیه ۱۳۶.
  14. «بنابراین، اگر (آنان) به مانند آنچه شما بدان ایمان آورده‌اید ایمان آوردند، رهیافته‌اند» سوره بقره، آیه ۱۳۷.
  15. «و اگر رو برتافتند جز این نیست که در ستیزند» سوره بقره، آیه ۱۳۷.
  16. سعیدیان‌فر و ایازی، فرهنگ‌نامه پیامبر در قرآن کریم ج۲، ص ۳۶.