ضرار بن ضمره ضبابی

از امامت‌پدیا، دانشنامهٔ امامت و ولایت
ضرار بن ضمره ضبابی
تصویر قدیمی از مسجد کوفه
نام کاملضرار بن ضمره ضبابی
جنسیتمرد
از اصحابامام علی

ضرار بن ضمره ضبابی از یاران باوفای امیر المؤمنین بود. پس از شهادت آن حضرت، معاویه در برخوردی که با او داشت، از وی خواست علی(ع) را برایش توصیف کند. ابتدا عذر آورد، امّا با اصرار معاویه زبان به سخن گشود و از فضایل و مناقب حضرت علی(ع) و شب‌زنده‌داری، پارسایی، تهجّد، اشک‌های شبانه، یتیم‌نوازی و عدالت و علمش گفت.

مقدمه

ضرار بن ضمره ضبابی از یاران و ارادتمندان امام علی(ع) بود. پس از شهادت حضرت بر معاویه وارد شد. معاویه به او گفت: «علی را برای من توصیف کن». ضرار، ابتدا طفره رفت و چون با اصرار معاویه روبه‌رو شد، این‌گونه لب به سخن گشود: «گواهی می‌دهم در حالی‌که شب پرده‌های تاریکی خود را آویخته بود، در یکی از جنگ‌هایش او را در محراب عبادتش دیدم که ایستاده و ریش خود را به دست گرفته بود و چون مار گزیده به خود می‌پیچید و اندوهگینانه می‌گریست و می‌گفت: ای دنیا، از من دور شو، خود را به من عرضه می‌داری یا شیفته من شده‌ای؟! هرگز زمان تو نرسد، هرگز. جز من مرا فریب ده که مرا نیازی به تو نیست. تو را سه طلاقه کرده‌ام و در آن بازگشتی نیست، عیش زندگی تو کوتاه و ارزش تو اندک و آرزوی تو کوچک و حقیر است. آه از کمی توشه و درازی راه و دوری سفر و سختی آنجا که باید در آن درآمد!»

شریف رضی نیز در نهج البلاغه حکایت را چنین نقل کرده است: «و در خبر ضرار پسر ضمره ضبابی است که چون بر معاویه درآمد وی را از امیرالمؤمنین(ع) پرسید، گفت: گواهی می‌دهم او را در حالی دیدم که شب‌پرده‌های خود را افکنده بود و او در محراب خویش برپا ایستاده، محاسن را به دست گرفته و چون مارگزیده به خود می‌پیچید و چون اندوهگینی می‌گریست و می‌گفت: «ای دنیا، ای دنیا، از من دور شو (با خودنمایی) فرا راه من آمده‌ای یا شیفته‌ام شده‌ای؟! مباد که تو در دل من جای گیری، هرگز. جز مرا بفریب، مرا به تو چه نیازی است، من تو را سه بار طلاق گفته‌ام و بازگشتی در آن نیست. زندگانی‌ات کوتاه است و جاهت ناچیز و آرزوی تو داشتن، خرد (>نیز). آه از توشه اندک و درازی راه و دوری منزل و سختی درآمدنگاه»[۱]. معاویه پس از شنیدن این سخنان گریست و برای امام رحمت طلبید و از ضرار پرسید: وصف تو در جدایی علی(ع) چگونه است؟ ضرار گفت: "حال غم‌انگیز مادری که فرزندش را از دامانش درکشند"[۲].[۳]

منابع

پانویس

  1. نهج البلاغه، حکمت ۷۷؛ مروج الذهب ج۲ص۴۲۱.
  2. فضائل الخمسه من الصحاح السته، ج۳ ص۲۸.
  3. دین‌پرور، سید حسین، دانشنامه نهج البلاغه ج۲، ص۵۲۷؛ محدثی، جواد، فرهنگ غدیر، ص۳۷۰.